براى مقابله با فيلترينگ رژيم از آدرسهاى زير استفاده كنيد
همميهن عزيز: آدرسهاى جديد سايت سازمان مجاهدين را به اطلاع دوستان و آشنايان خود برسانيد
براى مقابله با فيلترينگ رژيم از آدرسهاى زير استفاده كنيد
http://raha.dnsdojo.org
http://raha.dnsdojo.org
http://azadi.dyndns.ws
http://azadi.dyndns.ws
http://azadi.dynalias.org
http://azadi.dynalias.org
http://azadi.dynalias.net
http://azadi.dynalias.net
http://azadi.dynalias.com
http://azadi.dynalias.com
http://azadi.does-it.net
http://azadi.does-it.net
http://azadi.dnsdojo.com
http://azadi.dnsdojo.com
http://azadi.dnsalias.org
http://azadi.dnsalias.org
http://azadi.dnsalias.net
http://azadi.dnsalias.net
http://azadi.dnsalias.com
http://azadi.dnsalias.com
http://azadi.cechire.com
http://azadi.cechire.com
هفته همبستگى با اشرف و جوانان بپاخاسته در ميهن
بازگشايى دانشگاهها و مدارس در امتداد قيامها و شعلهورتركردن آن، يكبار ديگر اركان ولى فقيه درهمشكسته
Petitionدرخواست حمايت از همه آزاديخواهان و مدافعين حقوق بشر در جهان - جنايت جديد جنگي در اشرف
ww.gopetition.com/online/31662.html
Online petition - Stop War Crimes in Ashraf
Sign the petition to prevent further massacre of unarmed and defenseless residents of Ashraf .
درخواست حمايت از همه آزاديخواهان و مدافعين حقوق بشر در جهان - جنايت جديد جنگي در اشرف را متوقف كنيد
ww.gopetition.com/online/31662.html
Online petition - Stop War Crimes in Ashraf
Stop War Crimes in Ashraf Petition
شهر پایداری و شرف اشرف
Friday, October 22, 2010
سالروز 30مهر گرامی باد - خجسته سالروز معرفی رئیسجمهوربرگزیده مقاومت مریم رجوی
خجسته سالروز معرفی رئیسجمهور برگزیده مقاومت مریم رجوی
ایران، این میهن مهر و روشنی، از قدیم سرزمین پیروزی نور بر ظلمت بوده. آیا هنوز هم این دو نماد با هم در نبردند؟
مقاومت ایران میگوید آری! در این زیباترین وطن، نماد نور و ظلمت سخت با هم در نبردند. مقاومت ایران در برابر ظلمت آخوندهای خمینی، از نوری صحبت بهمیان میآورد.
در ایرانزمین آوای آشنایی بهگوش میرسد:
”هدف ما، تضمین آزادی و دموکراسی به هر قیمت است، حتی به بهای فدای موجودیتمان! ما بهجانب فدیهها و محنتهای بزرگ شتافتهایم، تا آزادی و خوشبختی نصیب ملت ایران شود. ما از همه چیز دست شستهایم، تا همه چیز برای ملت ایران بهدست آید و چنین خواهد شد! پس به فتح و آزادی مردم ایران باید یقین کرد، شب استبداد و ستم بیش از این نمیپاید، روز ما برمیدمد، آزادی پیروز میشود!“ .
این صدای مریم رجوی است؛ همانکه بهگفته حوا ابراهیم ”با قلبش و از یک پیام بسیار قوی صحبت میکند، نهفقط برای مردم ایران بلکه برای انسانیت و برای شرافت انسانی و آزادی“.
و آنه لند از دانمارک، او را ”مظهر عشق و زیبایی و امید به فردایی روشن“ میخواند.
پرتیراژترین روزنامه کشورهای اسکاندیناوی، اکسپرسن، هم مینویسد: ”در سراسر ایران به این زن امید بستهاند. وی دشمن شماره یک رژیم آیتاللههاست. یک ژاندارک مسلمان مدرن، یک مظهر روشنی و نور که مبارزه علیه عناصر سیاه و تاریک در تهران را رهبری میکند“.
آری این چهره و این ندای رهایی از سرزمینی برخاسته که زنان در آن توسط آخوندها به انتهاییترین زاویهها از نظر حقوق اجتماعی رانده شدهاند.
بهتراست قبل از ادامه سخن در مورد مریم رجوی، دشمن شماره یک رژیم قرونوسطایی آخوندها نگاه گذرایی به وضعیت زنان در این حاکمیت ننگین بیندازیم:
اخطار پلیس به 62000 زن به اتهام آخوندساخته بدحجابی تنها در شهر قم
یک روزنامه تهران (تهران امروز) نوشت، بهعنوان بخشی از سرکوب درباره پوشش و رفتار، پلیس ایران به 62000 زن بدلیل بدحجابی در استان مقدس قم اخطار داد. رئیس پلیس استان، سرهنگ مهدی خراسانی گفت پلیس همچنین حدود 100 خودرو را مصادره کرد. (خبرگزاری فرانسه 31/3/1389-21ژوئن2010).
478 زن خیابانی، 306 لانه فساد، 456 پارتی تنها در خراسان
به گفته فرمانده انتظامی تهران بزرگ در اول اردیبهشت ماه 89، در ادامه طرحهای امنیتی و اخلاقی پلیس کشور، امام جمعه مشهد… اعلام کرد که در سال گذشته 478 زن خیابانی، 306 لانه فساد، 456 پارتی و دو هزار لیتر مشروبات الکلی در استان کشف و ضبط شده است. (روزنامه ابتکار).
زنان ۱۰ درصد از جمعیت معتادان کشور را تشکیل میدهند
به گفته مدیر موسسه درمان و مهار اعتیاد کنگره ۶۰ : نیمی از تختهای روانپزشکی در اختیار زنان معتاد به شیشه است و با روند رو به رشد مصرف شیشه در بین زنان، بعد از یک سال باید تمام تختهای بیمارستانهای روانی در اختیار زنان معتاد قرار گیرد.
حسین دژاکام اظهار داشت: هماکنون سونامی شیشه در کشور ایجاد شده است و زنان یکی از مصرفکنندگان عمده شیشه هستند. مدیر موسسه درمان اعتیاد کنگره ۶۰ تصریح کرد: مصرف شیشه در زنان باعث خارجشدن از حالت طبیعی، توهم شدید، آسیب به دیگران و ضربوجرح اطرافیان میشود…
وی افزودکه زنان معتاد ۱۰ درصد از جمعیت معتادان کشور را تشکیل میدهند (سایت خبر آنلاین رژیم-6/7/89)
78 درصد از زنان معتاد پس از ترک، دوباره به چرخه اعتیاد بازمیگردند.
پروتکل ”خانههای میانراهی“ از سوی جمعیت خیریه ”تولد دوباره“ ارائه شده اما هنوز بودجهای به آن تعلق نگرفته است، در برنامههای اجرا شده در مورد زنان معتاد در کشور توفیقی به چشم نمیخورد، به کمپهای دارای مجوز یارانه نمیدهند… رئیس جمعیت خیریه ”تولد دوباره“ با اشاره بهعملکرد سه سالهی تنها مرکز رسمی ترک اعتیاد زنان (تولد دوباره) گفت: ”… 78 درصد زنان معتاد، بهدلیل عدم توجه مسئولان و نبود حمایت، پس از ترک اعتیاد، مجددا به چرخه اعتیاد باز میگردند…“ - خبرگزاری ایلنا (رژیم) 16/5/1389
محرومیت زنان از فرصتهای شغلی و اقتصادی
واحد اطلاعات اقتصادی وابسته به مجله اکونومیست گزارشی پیرامون فرصتهای اقتصادی زنان ایران در سطح بینالملی منتشر کرده که بر اساس آن ایران در میان ۱۱۳ کشور دنیا در رده ۱۰۳ قرار گرفته است.
در سطح منطقه آسیا نیز ایران در میان ۳۳ کشور با کسب فقط ۳۳ امتیاز رتبه ۲۹ را به دست آورده و از بسیاری از کشورهای همسایه و منطقه عقب مانده است… ایران از نظر جایگاه حقوقی و اجتماعی زن در منطقه آسیا در رتبه ۳۲ ، یعنی ماقبل آخر جای گرفته است.
بنابه گزارش همین مجله، در ۲۰ سال اخیر جامعه ایران شاهد رشد شتابان تحصیل زنان بهویژه در بخش آموزش عالی است، بدون اینکه سایر حوزههای زندگی زنان متناسب با آموزش تحول یابد… امروز فقط یک نفر از ۷ نفری که در جامعه ایران فعال اقتصادی بهشمار میروند زن است. همچنین با یک برآورد آماری میتوان گفت که فرصتهای شغلی مردان در ایران ۶ برابر زنان است. نرخ بیکاری زنان از دو برابر همین شاخص برای مردان فراتر میرود… دختران بیش از ۵۴ درصد کل جمعیت ۳ . ۵ میلیونی دانشجویی ایران را تشکیل میدهند و ورود سالانه حدود ۲۵۰ هزار دختر با تحصیلات دانشگاهی بجامعه، نیروی بالقوه بزرگی برای بازار کار بهشمار میرود. اما… فقط کمتر از نیمی از آنها می توانند جذب بازار کار شوند.
فاجعه خودکشی
به گفته معاون وزارت آموزش و پرورش، دویست وهشتاد و دو دانشآموز سال گذشته در شهر تهران خودکشی کردهاند که بیشتر آنها دختر بودهاند (خبرگزاری هرانا 16/7/88-8اکتبر2009)
با اتکا به آمار منتشره میتوان گفت که در همه زمینههای جدی اجتماعی، سیاسی و حقوقی، زنان پس رانده شدهاند.
اما در مقاومت ایران صحنه دیگری هم مشاهده میشود:
یک زن که شایستگیهای مبارزاتیش را بهاثبات رسانده، بهعنوان مسئول اول مجاهدین معرفی میشود. زنی رها که از کوران آزمایشهای سنگین ایدئولوژیکی عبور کرده و میرود تا همراه خود، نسلی از زنان و مردان رها را تربیت کند و از قیدوبندها و غلوزنجیرهای بردهساز و استثماری برهاند.
4سال بعد نوبت به فراز دیگری میرسد. در شهریورماه سال 1372، شورای ملی مقاومت بهاتفاق آرا مریم رجوی را بهعنوان رئیسجمهور مقاومت در دوران انتقال، برمیگزیند اما زمان اعلام این مصوبه را برعهده مسئول شورا میگذارد. و سرانجام در 30مهرماه همان سال، صدای مسعود بر روی امواج رادیو-تلویزیون و وایرها منعکس میگردد:
”مقام ریاستجمهوری دموکراتیک اسلامی ایران برعهده خانم مریم رجوی خواهد بود“.
این مصوبهیی است که شورای ملی مقاومت بهاتفاق آرا بهتصویب رسانده است. و مسئول شورا ضمن اعلام این مصوبه، میافزاید:
”این یک انتخاب اصلح تاریخی از سوی مقاومت کبیر ملی و میهنی برای سعادت ملت ایران است. انتخابی ظفرنمون و بس خجسته و پرمیمنت که سرنگونی دشمن ضدبشری را تسریع، ارواح طیبه شهیدان را شاد، چشمها و دلهای رزمآوران را روشن و آزادی و آبادی ایران فردا را تضمین میکند. بر مردم و تاریخ ایران، بر سرزمین شیروخورشید، بر مقاومت ایران و بر ارتش آزادی گرامی و فرخنده و مبارک باد“.
بهزودی در ”شب همبستگی“، در تالار کنگرههای پاریس:
شاهداولین حضور رئیسجمهور برگزیده مقاومت، در میان ایرانیان خارج از کشور میشویم، جایی که آنها میتوانستند دور از چتر اختناق رژیم آخوندی، سخنی از آزادی بشنوند. در آنجا مریم رجوی با استقبالی پانزدههزار نفره از طرف ایرانیان روبهرو شد.
سال بعد در دورتموند آلمان، ایرانیانی که در اجتماعی بزرگتر از سال پیش، به سخنان مریم رجوی گوش میدادند، توانستند فهرست بلندی از آرمانهای مقاومت ایران را از زبان او بشنوند. فهرستی از حقوق سلبشدهشان توسط رژیم آخوندی:
1ـ در ایران فردا، عقیده و بیان و قلم و مطبوعات کاملاًً آزاد و هرگونه سانسور و تفتیش عقاید ممنوع است.
2ـ در ایران فردا، احزاب، اجتماعات و جمعیتهای سیاسی و اتحادیهها، انجمنها، شوراها و سندیکاها کاملاًً آزادند و این آزادی تا مرز قیام مسلحانه علیه نظام مشروع و قانونی کشور، هیچ محدودیت اصولی ندارد.
3ـ در ایران فردا، انتخاب و آرای عمومی، اساس مشروعیت نظام کشور است و هیچ قانونی که ناشی از مرجع قانونگذاری منتخب کشور نباشد، رسمیت و اعتبار ندارد.
4ـ در ایران فردا، امنیت قضایی و شغلی تمام آحاد مردم و حقوق فردی و اجتماعی مصرّح در اعلامیه جهانی حقوقبشر تضمین میشود.
5ـ در ایران فردا، همه ارگانهای سرکوبگر بجامانده از رژیم خمینی و همه محاکم و دادگاههای فوقالعاده منحل میشود.
6ـ در ایران فردا، زنان از حقوق اجتماعی و سیاسی و فرهنگی کاملاًً مساوی با مردان برخوردارند که ازجمله حقوق تصریح شده در زیر را شامل میشود:
ـ انتخابکردن و انتخابشدن در تمامی گزینشها و انتخابات و حق رأی در تمام همهپرسیها،
ـ اشتغال و انتخاب آزادانه شغل و حق تصدی هر مقام و منصب و شغل عمومی و دولتی و قضاوت در تمام مراجع دادرسی،
ـ فعالیت سیاسی و اجتماعی آزادانه، رفتوآمد و مسافرت بدون اجازه دیگری،
ـ آزادی کامل در گزینش همسر و ازدواج و حق متساوی طلاق و ممنوعیت تعدد زوجات،
ـ انتخاب آزادانه لباس و پوشش،
ـ استفاده بدون تبعیض از کلیه امکانات آموزشی، تحصیلی، ورزشی و هنری و حق شرکت در تمام مسابقات ورزشی و فعالیتهای هنری.
7ـ در ایران فردا، همه امتیازهای جنسی، قومی و عقیدتی لغو میشود و همه آحاد ملت از حقوق سیاسی و اجتماعی مساوی برخوردارند.
8ـ در ایران فردا، هرگونه تبعیض در مورد پیروان ادیان و مذاهب مختلف در برخورداری از حقوق فردی و اجتماعی ممنوع است و هیچیک از شهروندان بهدلیل اعتقاد یا عدم اعتقاد به یک دین یا مذهب، در امر انتخابشدن، انتخابکردن، استخدام، تحصیل، قضاوت و دیگر حقوق فردی و اجتماعی، مزیت یا محرومیتی نخواهد داشت و صلاحیت مقامهای قضایی، ناشی از موقعیت مذهبی و عقیدتی آنان نخواهد بود.
9ـ هرگونه آموزش اجباری مذهبی و عقیدتی و اجبار به انجام یا ترک آ داب و سنتهای مذهبی ممنوع است و حق آموزش، تبلیغ و برگزاری آزادنه آداب و سنتهای تمامی ادیان و مذاهب و احترام و امنیت همه اماکن متعلق به آنها تضمین میشود.
10ـ در ایران فردا، برای تقویت و تأمین هر چه بیشتر حاکمیت ملی و مردمی و تمامیت ارضی و یکپارچگی و وحدت ملی کشور، حقوق عادلانه خودمختاری مردم کردستان ایران بر طبق طرح شورای ملی مقاومت بهرسمیت شناخته میشود.
11ـ در ایران فردا، ستم مضاعف از همه شاخهها و تنوعات ملی وطنمان اعم از کرد و بلوچ و عرب و ترکمن، رفع خواهد شد و جمیع حقوق و آزادیهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برای آنها در چارچوب وحدت ملی و تمامیت ارضی کشور تأمین خواهد گردید.
12ـ در ایران فردا، که کارگران و دهقانان و انبوه زحمتکشان شهر و روستا موتور محرک پیشرفت و سازندگی و آبادانی آن هستند، کلیه قوانین و مقررات ضدکارگری و ضددهقانی و کلیه دیون دهقانان و کارگران به رژیم خمینی لغو میشود و قوانین جدید با مشارکت خود آنها که صاحبان واقعی دسترنجشان هستند، بهتصویب میرسد.
13ـ در ایران فردا، از همه متخصصان و اندیشمندان و هنرمندان ملی و میهنپرست در هر کجای جهان که هسنند، برای شرکت در سازندگی، آبادانی، پیشرفت و استقلال کشور و خدمت به رفاه مردم استقبال خواهد شد و به اندیشه و تخصص و تلاش آنها بهعنوان ارزشمندترین سرمایههای انسانی و ملی ارج گذاشته میشود و نیز از تمامی کسانی که بهدلیل شرکت در مقاومت یا فشار ستم خمینی به خارج از میهن مهاجرت کردهاند، بهگرمی استقبال خواهد شد.
14ـ در ایران فردا، بازار و سرمایهداری ملی، مالکیت شخصی و خصوصی و سرمایهگذاری در جهت توسعه اقتصاد ملی و رشد تولید، تضمین خواهد گردید.
15ـ در ایران فردا، تأمین نیازمندیهای ضروری زندگی از قبیل معیشت و مسکن و بهداشت و تحصیلات برای محرومان و اقشار کمدرآمد جامعه شامل کارگران، کشاورزان و کارمندان، بهخصوص معلمان و دبیران و بازنشستگان در اولویت قرار خواهد گرفت.
16ـ ایران فردا، مناسبات بینالمللی و روابط خود با سایر کشورها را براساس استقلال، برابری و حفاظت از منافع و آب و خاک ملی تنظیم خواهد کرد، از دخالت در امور سایرین خودداری و از دخالت دیگران در امور داخلی کشورمان ممانعت خواهد نمود و مدافع صلح، همزیستی مسالمتآمیز و همکاریهای منطقهیی و بینالمللی خواهد بود.
و سال بعد در لندن، اجتماع 25هزار نفری ایرانیان، در سالن ارلزکورت، رنجها و خروش زنان سرکوبشده ایران را در صدای او شنیدند:
”آخوندهای زنستیز و ضدبشر کمر به نابودی حقوق و آزادیهای زنان بستهاند و حیثیت انسانی آنها را لگدمال میکنند، تا از این طریق پایه حکومت استبدادی خود را محکم کنند. اما باید خطاب به این آخوندها و مرتجعان بگویم، سخت در اشتباهید، شما هر چه از تحقیر و ستم و سرکوب و شکنجه و کشتار که در چنته داشتید، علیه زن ایرانی بهکار گرفتید، اما مطمئن باشید که ضربه مهلک را از همان جایی خواهید خورد که اصلاً بهحسابش نمیآورید، و ماهیت ارتجاعیتان اجازه نمیدهد که آن را بهحساب آورید؛ مطمئن باشید که بهدست همین زنان آگاه و آزاد و رها بساط ستم شما در همهجا برچیده خواهد شد. آری، سرکوبشدگان امروز، فاتحان فردایند. صدای آنان تا جاودان طنین خواهد داشت“.
راستی تیزی این تیغههای نور، چه چیزی را میشکافت که رژیم بیخمینی شدهٴ آخوندها را که دو سر داشت، برای گریز از فروپاشی، به یک رژیم سهسره تبدیل کرد؟
اگر برای اولین بار در عمر رژیم آخوندی، صحبت از اصلاحگری بهمیان آمد؛ این را باید یکی از تاثیرات مریم رجوی دانست.
اما مانور خاتمی در مقابله با این استقبال ایرانیان از مقاومت ایران، بهجای جرعه حیات، به جام زهری برای رژیم تبدیل شد بهطوریکه در نهایت، رژیم آخوندی مجبور به انقباض و یکپایهکردن خود شد و بیشتر از گذشته به تروریزم و بحرانآفرینی رو آورد… همچنان که خاتمی هم ناگزیر دستش را رو کرد و ماهیت خمینیصفت خود را که با فرمان سرکوب دانشجویان رو کرده بود، در کلام هم بارز نمود، آنجا که خطاب به دانشجویانی که او را احاطه کرده و مورد انتقاد قرار داده بودند، پرخاش کرد که: ”اگر شما مردم هستید، ما دشمن مردم هستیم“.
بله، نبرد نور و ظلمت در سرزمین ما همچنان با حدت و شدت ادامه یافت. و اما در تمامی این صحنهها آخوندها همیشه از مریم رجوی عقب بودهاند. چرا که این صدای رئیسجمهور برگزیده مقاومت بود که در تمامی صحنهها بهگوش میرسید:
”ما وظیفه داریم که امید به فردایی روشن و شکوفا را در مردم زنده کنیم و این تنها با برقراری آزادیهای اساسی میسر میشود“.
چهرههای سیاسی مترقی جهان، کشیشان کلیساها، پیران دهری چون آبه پیرها، اسقفهای مسیحی، و امامان مساجد مسلمانان در فرانسه و نقاط دیگر، یکبهیک به ملاقات این زن شتافته و میشتابند. و از زبان او پیامهای وحدت و دوستی و صلح و همزیستی و همبستگی را میشنوند.
لرد اریک ایوبری، نایبرئیس گروه حقوقبشر پارلمان انگلستان، در ارلزکورت میگوید:
”هرکس با خانم رجوی ملاقات کرده یا به سخنان او گوش کرده باشد، شکی ندارد که وی بهخاطر کیفیت رهبری و تعهد شخصیش به دموکراسی و حقوقبشر به این مرتبه رسیده است“.
دریای جوانان سرکوبشدهٴ ایران، که خمینی آنها را به تنور جنگ ریخت، و پیروان او نیز آنها را به دار و شلاق کشیده و میکشند، بهیقین به مریم رجوی بهمثابه امیدی نو مینگرند:
”در شما دریایی از توانایی و خلاقیت نهفته است و قادرید کارهای بزرگـی برای آزادی مردم و کشورتان انجام دهید“. (از سخنان مریم رجوی در دیدار با جوانان)
بله، رژیم آخوندها اینک موجودیت خود را از سوی دو ارتش در خطر میبیند، یکی، ارتش آزادیبخش ملی ایران، که بقای خود را مرهون انقلاب مریم رجوی است و دیگری، ارتش معنوی منبعث از پیامهای روشنیبخش و احیاکنندهٴ مریم رجوی.
زنان ایران، بهخوبی محتوای اندیشه و پاسخ فرهنگی، تاریخی و ایدئولوژیک مریم رجوی را، که پیامی است مبنی بر رهایی زن و اعاده حقوق او بهخوبی دریافت میکنند.
خرداد 75 سخنرانی رئیسجمهور برگزیده مقاومت در یک گردهمایی با شرکت نـمایندگان بیش از 80انجمن زنان در انگلستان:
”سؤال اصلی این است که بزرگترین درد و بزرگترین محرومیت زنان، که بهطور طبیعی بقیه مشکلات آنها را هم تحتالشعاع قرار داده، چیست ؟
به نظر من این مشکل چیزی جز محرومیت زنان از شرکت در تصمیمگیری در قدرت سیاسی، در اعمال اراده و انتخاب و در هدایت و رهبری اجتماعی نیست“.
گویی که امروز از ایران، در روزگار کینه و خون و اشک و قساوت، و از میان هیاهو و نعره جلادان و ناله و التماس قربانیان، ترنم آوایی دیگرگونه بهگوش میرسد، آوایی که از تارهای عمیقترین عواطف انسانی بلند میشود.
”بهرغم همه فشارها، ما در پی آن هستیم که بهجای این فاشیسم مذهبی، یک جمهوری مبتنی بر جدایی دین از دولت ایجاد کنیم. یک جامعه کثرتگرا، جامعهیی بر اساس احترام به حقوقبشر. ما در پی تحقق یک دموکراسی واقعی هستیم که به اثبات رسیده، لازمه آن مشارکت فعال و برابر زنان در رهبری سیاسی جامعه است“.
یک ارتش آزادیبخش، پایداری خود را مرهون انقلاب او میداند و یک جبهه مقاومت سیاسی، او را بهعنوان نماد وحدت ملی ایران انتخاب و معرفی میکند.
یکی از فرماندهان ارشد در ارتش آزادیبخش، احساس و باور خود را بهعنوان یک مرد در ارتشی که نقش زنان در آن بسیار برجسته است، میگوید: ”در پروسه زرهیشدن ارتش، ما شاهد ورود خواهران برای تسلط به جنگافزارهای سنگین بودیم . پیش از این پذیرفته و یا باور کرده بودیم که خواهرانمان در عملیات پیاده شرکت کرده، مأموریتهایشان را انجام داده و تضادهای آن را حل کردهاند. ولی عملیات پیاده کجا و عملیات ارتش زرهی کجا ؟! آنهم یگانهای زرهی که مأموریتشان در آینده پرش به عمق استراتژیکی دشمن است. خوب این دو دنیای مختلف با تضادهای کیفاً متفاوت است. لذا در اینجا دیگر اذهان ما باور نداشت که خواهران هم بتوانند وارد دستگاه زرهی بشوند و به این جنگافزارها مسلط گردند. ضمن اینکه این واقعیت هم وجود داشت که جنگافزاری مثل تانک اصولاً برای مردها و آنهم مردانی با توانایی جسمی قابلقبول ساخته شده است . حتی در میان خود مردان هم چه بسا افراد ضعیف نتوانند آنطور که باید به این جنگافزار مسلط شوند. حال چطور ممکن است خواهران ما بتوانند با این جنگافزارها یا با توپخانه سنگین یا حتی نفربرهای زرهی کار کنند، راننده تانک بشوند، توپچی بشوند، فشنگگذار تانک بشوند؟! حتی گاه به ذهنمان میزد که شاید بتوانند فرمانده تانک بشوند ولی نه فشنگگذار یا… اینها همه تضادهایی بود که به ذهنمان میرسید. اینکه یک خواهر فرمانده چگونه میخواهد یک یکان تانک را ـ خواه یک گروهان یا گردان ـ را با همه مسایلی که در پیش است، هدایت کند ؟! اینها همه مشکلاتی بود که بر سر راه دیده میشد. ولی یک اراده پولادین، یک اراده سترگ پشت این قضیه بود که میگفت میشود و کار را پیش میبرد؛ آنهم اراده خود خواهر مریم بود. و بعد از او خواهران فرماندهمان بودند که با تمام قوا و با تمام ایمانشان برای پیشبرد این خط کار میکردند. اینها همه تضادها و مشکلات بود ولی برای همه اینها راهحلهایی وجود داشت و ما که آن راهحلها را نمیدیدیم، به این رسیدیم که ریشه ناباوریهایمان یکسری عناصر کهنه و تاریخی در ذهنهای خود ماست. یعنی مشکل قبل از اینکه مشکل تکنیکی باشد، ناباوریها قبل از اینکه ریشه در مشکلات اجرایی داشته باشد، ریشهاش در یک اندیشه کهنه تاریخی است که خیال میکند آنها چون زن هستند، نمیتوانند چنین مسئولیتهایی بهعهده بگیرند“.
یکی از زنان فرمانده ارشد هم این واقعیت را با این جمله تأیید میکند که:
”بله، دیوار همهٴ باورها به غیرممکن با خواهر مریم در ذهن همهٴ زنها فروریخت“.
و دیگری اضافه میکند:
”یک نسل نو از زنان ایران، با انقلاب او وارد همه کارهای ناشدنی شدند“.
بله، زندگی و مبارزه مریم، مبارزه یک نسل است. چون او نماد یک نسل است. در شناسنامه او، مشخصات یک وجود تاریخی را باید خواند. به بیان مشروحتر، شناخت مریم رجوی، با شرح توانمندیها و استعدادهای فردی ایشان میسر نمیشود. و خطا هم هست که او را بهعنوان زنی با توانمندیهای خارقالعاده معرفی کنیم. مریم رجوی، نمادی از یک حضور تاریخی زنان در میهن ماست که سرمنشأ رهایی زنان و بهتبع آن رهایی مردان شده است.
از سالهای چهل به بعد ورود زنان به دانشگاههای ایران گسترش یافت. تا آن زمان، در تاریخچهٴ مبارزات زنان، تک نمودهایی ازجمله در تاریخ مشروطه از حضور قهرمانانه زنان وجود داشت. اما با بنبستشکنی مبارزه توسط مجاهدین و سایر پیشتازان مبارزه، بهتدریج تکاختران یکبهیک سوسو زدند.
دانشگاه صنعتی شریف، جایی که مریم رجوی در آن به تحصیل متالوژی پرداخت، همچون همه دانشگاههای دیگر، یک مرکز تغذیه انقلابیون پیشتاز بود. جایی که جوانههای فکر آزادی میهن، زمینه رشد پیدا میکرد.
این سردر و محوطه دانشگاه صنعتی شریف، در خاطره نسلی که در دههٴ پنجاه، جوان محسوب میشدند، کلاسهای درس تبیین جهان مسعود رجوی را که با دههزار مستمع در آن برگزار میشد، بهخاطر میآورد. مریم رجوی در سالهای پیش از انقلاب ضدسلطنتی در همین دانشگاه، فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد.
واقعیت این است که وقتی دیکتاتوری در کشوری هست، هیچ چیز سر جای خودش قرار نمیگیرد. همانطور که نهرو درس وکالت خواند اما در دفتر کارش برای کسی وکالت نکرد، بلکه به استیفای حقوق ملتش پرداخت. گاندی هم حقوق خواند. اما قاضی نشد، بلکه به استقلال هند پرداخت. مهندس متالوژی دانشگاه صنعتی شریف هم به مهندس یک انقلاب ایدئولوژیک، و به معمار یک جبههٴ مقاومت در برابر بنیادگرایی تبدیل شد.
”مریم رجوی انقلابیترین متفکر و مصلح مسلمان در دنیای معاصر است. انقلاب دموکراتیک اسلامی مریم (رجوی) ممکن است دلهای مسلمانهایی را که بنیادگرایان مذهبی جریحهدارشان کرده است، برباید و دوران بنیادگرایی را به عصر روشنگری تبدیل کند“. (گادفری جنسن، محقق و نویسنده باسابقه امور خاورمیانه)
خود مریم رجوی هم امروز به اولویت این مهندسی اشاره میکند:
ما برآنیم که دلهای خسته، جامعه بلادیده و کشور مجروح از کینه و یأس و انتقامجویی را با گذشت و محبت و اعتماد، التیام بخشیم. (از سخنرانی مریم رجوی در 17ژوئن 2005)
او در مصاحبهاش با یک روزنامه سوئدی میافزاید:
”در کانون مسائلی که مورد علاقه من بود، حقوق و آزادیهای انسانی قرار داشت“.
مجاهدین خلق، شرکت زنان جامعه ایران به صحنهٴ مبارزه و انقلاب را تسریع کردند.
در انقلاب 57 ایران، نیمی از فریادهایی که دیوار دیکتاتوری شاه را فروریختند، فریادهای زنان بود.
در سال 1359، مردم تهران، بر 250هزار برگه رأی خود نام مریم را نوشتند. و البته اگر تقلبات گسترده عوامل خمینی در انتخابات مجلس را در نظر بگیریم، این میزان رأی بسا بیشتر از 250هزار بود.
اما خمینی بر همه آن برگهها خط قرمز کشید. خطی که در یک مرحله بعد، وقتی نقاب از چهرهاش برداشته شد، با همان رنگ قرمز توسط شلاق، بر گردهها و پاهای نسل مریم رسم شد.
در میانرود خروشان خونها و آسمان پرستاره چشمها و دهانهای بهخون تپیده، دو چشم، از آن خواهر کوچکتر مریم یعنی معصومه است. معصومه از قهرمانان مقاومت در زیر شکنجههای وحشیانه بود. این قهرمان جوان را دژخیمان خمینی درحالیکه باردار بود، به جوخههای تیرباران سپردند.
اما اگر سرکوبگری خمینی حیرتانگیز است، یک پدیده حیرتانگیزتر، مقاومت نسلی است که به میدان مقاومت در برابر او شتافته.
تمامی مردان این مقاومت تأیید میکنند که زنان مجاهد شگفتانگیزترین مقاومتها را در برابر این رژیم جلاد آفریدند.
شاید درستتر از همه این باشد که بگوییم هر چه تا پیش از سال 1364 رخ داد، مقدمات و شرایطی بود تا مریم، قلهٴ بلند انقلاب را فتح کند و خود، منشأ یک انقلاب ایدئولوژیک در مجاهدین بشود.
انقلاب ایدئولوژیک، تحولی انقلابی در خدمت سرنگونی دشمن مردم ایران بود و دستاوردهای والای انسانی و آرمانی داشت. آن انقلاب، رازورمز پایداری و بقای رشدیابنده مجاهدین شد و آنها را در آزمایش تاریخی نبرد با رژیم خمینی تضمین کرد. انقلاب مریم کیفیتها را ارتقا داد، انرژیها را آزاد کرد، سرعتها را افزایش داد و راهها را کوتاه کرد.
این یکی از ثمرات انقلاب مریم بود که زنان، تمامی پهنههای کار مردانه را درمینوردند. بدون آن انقلاب ایدئولوژیک، تشکیل یک ارتش آزادیبخش مختلط که در آن مرد و زن بتوانند با بیشترین انرژی خود به مبارزه بپردازند، غیرممکن بود.
این کد را بسیاری از زنان مجاهد خلق به زبانهای مختلف گفتهاند که:
”وقتی در سال 68، مریم رجوی مسئول اول سازمان شد، همه تردیدهای من، نسبت به ناتوانی و ضعف جسمی و ضعف روحیم دود شد. دیدم یک زن میتواند در رأس بزرگترین سازمان مبارز تاریخ ایران قرار بگیرد! دیگر چه چیز برای باورکردن به توان درون خودم کم بود“ ؟
در سالهای بعد، این باور، بزرگ و بزرگتر شد. در پلهٴ اول، مریم بهزودی شکفتگی توان زنان را در یک شورای رهبری تماماً تشکیلشده از زنان در رهبری مجاهدین مشاهده کرد. اکنون او و انقلاب او نهفقط یک نسل رویان و جدید از زنان و بهتبع آن مردان رها را آفریده بود بلکه نسلی از رهبران را تقدیم جنبش آزادیخواهانه مردم ایران نمود.
این قله، هنوز آخرین قلهیی نیست که مریم با شعار ”میتوان و باید“ فتح کرد. در سالهای بعد، باور به شعار او دامنه وسیعتری از چهارچوب مجاهدین پیدا میکرد. آنجا که مسعود رجوی پس از مشاهده رأیگیری و گزینش شورای رهبری مجاهدین توسط همان زنان و مردان مجاهد گفت:
”وقتی که نهایتاً شما تصویب کردید بال و پر گشودن سیمرغ را و با شور و استقبال زیاد کف میزدید، یک بار دیگر من صدای درهمشکستن استخونهای خمینی را و آتشگرفتن رگ و ریشهاش را دیدم و شنیدم. شما چطور؟ آیا شما هم شنیدید“ ؟
اکنون بهخوبی روشن است که اگر توطئه هفده ژوئن توسط آخوندها علیه مریم رجوی هدایت میشود، هدف، نجات دادن رژیم آخوندی از ندای این زن است.
بله، برای آخوندها اما دیگر خیلی دیر شده است. چرا که پیام مریم بهقدر کافی به دلها و جانهای ایرانی نفوذ کرده است که برای دفاع از او جانهای خویش را سپر کنند و با آتش دلهایشان، از او که اکنون تبلور آرمان آزادی مردم ایران شده است، دفاع کنند.
اینک آیا ما در پایان نبرد نور و ظلمت ایران امروز هستیم؟ شواهد میگویند که پس از 17ژوئن، بهار مقاومت گل داد و غنچه داد، و زمستان در حال شکستن و رفتن است.
روز چهارشنبه 14تیرماه برابر با 5ژوئیه 2006، مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران بهدعوت رسمی سه گروه پارلمانی از پارلمان اروپا دیدار کرد.
میزبانان مریم رجوی در پارلمان اروپا عبارت بودند از:
یکم: گروه حزب مردم اروپا، که بزرگترین گروه پارلمانی و حائز 267کرسی در پارلمان اروپاست، دوم، گروه ائتلاف چپ و سوم، گروه اتحاد ملتهای اروپا، که طی نامه جداگانهیی از خانم مریم رجوی برای استماع در جلسات رسمی خود در ماه ژوئیه دعوت کرده بودند، رژیم آخوندی با بسیج همه امکانات سیاسی و دیپلوماتیک خود و با تهدید و تطمیع تلاش میکرد تا گروههای پارلمانی را وادار به لغو این برنامهها کند و مانع ورود خانم رجوی به پارلمان اروپا شود. اما تلاش آخوندها در جریان یک رویارویی بیامان سه ماهه درهم شکست و در عمل به ضدخود تبدیل شد. مریم رجوی وارد استراسبورگ، مقر پارلمان اروپا شد و مورد استقبال نایبرئیسان و اعضای برجسته این پارلمان قرار گرفت. او که صدای مردم دردمند ایران را منعکس میکند، در اولین سخنرانی خود گفت:
”ما از غرب نه پول میخواهیم و نه سلاح بلکه میخواهیم بین رژیم و مردم و مقاومت بیطرف باشند“.
او افزود:
”من آمدهام بگویم یک راهحل سومی هم هست، نه جنگ و نه مماشات بلکه تغییر دموکراتیک توسط مردم و مقاومت“.
مریم رجوی در 25مرداد 88 در جلسه همبستگی با 1000 زن اشرفی در رابطه با حمله جنایتکارانه مزدوران عراقی آخوندها به اشرف و تهدیدات رذیلانه آنها علیه زنان مجاهد خلق گفت:
از روز اول حاکمیت این رژیم، تجاوز، ابزار شکنجه و سلاح آخوندها علیه مردم ایران بهویژه زنان بوده است.
به تاریخ سرکوب و شکنجه در ایران علیه زنان، در سه دهه گذشته، نگاه کنید.
راستی آخرین حربه جلادان چیست؟
وقتی همه شکنجهها و حتی اعدام و قتلعام، زنان را از میدان خارج نمیکند، وقتی که پاسداران در مقابل مقاومت پرشکوه زنان مجاهد و مبارز به زانو در میآیند، آنوقت، آخرین سلاح آنها، یعنی حربه جنسیت، و افترا و تهمت و هتک حرمت، بهکار گرفته میشود.
البته نمیدانند که این زنان مقاوم و مجاهد و مبارز این سقف را هم درنوردیدهاند و ایدئولوژی پوسیده، ارتجاعی و فاسد پاسداران را از هم دریده و بر آن غلبه کرده و باز هم به مقاومت و مبارزه ادامه میدهند.
از روز اول هم؛ هدف مبارزه ما نفی تمامیت فاشیسم مذهبی است که فرهنگ و تاریخ آن، در یک کلمه، تجاوز و تعدی است. تجاوز و تعدی به حیثیت و حرمت و حقوق زن و مرد ایرانی و به همه ایرانیان.
در اینجا میخواهم به آخوند پاسدار خامنهای و گماشته او احمدینژاد بگویم که در یک نبرد نابرابر با مردم و مقاومت ایران، که زنان صفوف اول آن را تشکیل دادهاند هر چه حقد و کینه، و سرکوب برای نابودی حرث و نسل مجاهدین و مبارزین بهکار بستید کار بر خودتان سختتر شد و عاقبت به خودتان برگشت و حالا میبینید که رژیم تان شقه شقه و شرحه و هفتاد پاره شده و میرود که سرنگون شود و به او میگویم حالا که این طور ناشیانه پسرخوانده خودت مالکی را هم به مصاف با نسلی فرستادید که خودتان قادر به نابودی آن نبودهاید پس بدانید که شکست قطعی در این نبرد از آن پاسدار مالکی است.
بله، شکست بزرگ شما در کانون استراتژیکی نبرد در اشرف است که به پیشتازی هزار زن قهرمان نصیبتان خواهد شد.
و سرانجام ندای مریم در تاورنی در اجتماع 100هزارنفره ایرانیان به اوج خود رسید و همه مشتاقان آزادی گوش به ندای او دادند:
شما علاوه بر تظاهرات و اعتراضهای روزانه و شبانه برپشت بامها، در 15 قیام چشمگیر، 15 بار پوزه ولایتفقیه را به خاک مالیدید.
و خوشا آن قیام کبیرتان در روز عاشورا، که تا تسخیر خیابانها در قلب پایتخت پیش رفتید و دور نیست روزی که تمام تهران اسیرمان را فتح کنید.
قیام شما نشان داد نسلی که برای آزادی به خیابان آمده، دیگر به خانه باز نمیگردد.
هفت سال پیش، وقتی که در شبه کودتای 17ژوئن، صدیقه و ندا، سیاوش وار، با آتش آن توطئه درافتادند، در کوران آن داغهای جگرسوز، با خود گفتم: این شهیدان، فداکاری و مبارزه را در سراسر ایران احیا خواهند کرد و به اوج خواهند رساند.
یقین داشتم که از آن پیشتازان گردآفرید، صف بیانتهایی از دختران و پسران شجاع و بیباک برخواهند خاست.
حالا نسل ندا، شهید قیام 88 را ببینید. کیانوش و امیر و ترانه و فاطمه را ببینید.
سهراب و اشکان و مریم و سرور را ببینید. نگاه کنید که چه توفانها بپا کردهاند
پس به آخوندها میگوییم شما به پایان کار خود رسیدهاید
از بهار دیگریم و از تبار دیگریم میشویم آغاز، از آن جایی که پایان شماست…
در این پیکار بیامان، بجز لطف خدای بزرگ، بجز راهبری چون مسعود و بجز عنایت و حمایت شما چیزی ندارم. اما همینها همه چیز است… .
و راستی چه نیرویی از عشقها و عاطفهها و از اشکها و دعاهای شما مؤثرتر؟ و چه قدرتی از همبستگی خالصانه شما بالاتر؟
پس به پشتوانه شما به پیش میرویم و همگان را فرامیخوانیم، گرداگرد مشعل و پرچم سرنگونی رژیم، و برای آزادی مردم ایران بهپاخیزند.
بیتردید همان مشیتی که این آرمان بزرگ را پیش روی ما نهاد، قدرت تحقق آن را هم عطا میکند.
آن اراده و عزمی که اشرف را در سهمگینترین شرایط حفظ کرد، نیرویی که قیامها را در ظلمانیترین شب ایران مشتعل کرد، آزادی و دموکراسی را هم برقرار خواهد ساخت.
به این آینده پرشکوه ایمان دارم و برای آن تمام هستیام را نثار میکنم
ما از همه چیز خود دست شستهایم، تا همه چیز را برای ملت ایران به دست آوریم. و چنین خواهد شد.
اما نوری که بهتدریج برای ایران یک سحر روشن را در چشمانداز افق نمایان میکند، یک سوگند بسیار محکم و جدی نیز در پشتوانه دارد؛ سوگندی که تحقق پیروزی نور و پایاندادن به ظلمت درآسمان مردم ایران است:
” برای رساندن این امانت بزرگ ملت و تاریخ ایران، به تهـران، به پایتخت شیروخورشید؛ یا همه مجاهدان و رزمآوران آزادی در میدان نبرد تا نفر آخر در خاکوخون خودمان میغلتیم و بهشهادت میرسیم و یا او را پیروزمندانه به تهران میبریم - مسعود رجوی“.