براى مقابله با فيلترينگ رژيم از آدرسهاى زير استفاده كنيد
همميهن عزيز: آدرسهاى جديد سايت سازمان مجاهدين را به اطلاع دوستان و آشنايان خود برسانيد
براى مقابله با فيلترينگ رژيم از آدرسهاى زير استفاده كنيد
http://raha.dnsdojo.org
http://raha.dnsdojo.org
http://azadi.dyndns.ws
http://azadi.dyndns.ws
http://azadi.dynalias.org
http://azadi.dynalias.org
http://azadi.dynalias.net
http://azadi.dynalias.net
http://azadi.dynalias.com
http://azadi.dynalias.com
http://azadi.does-it.net
http://azadi.does-it.net
http://azadi.dnsdojo.com
http://azadi.dnsdojo.com
http://azadi.dnsalias.org
http://azadi.dnsalias.org
http://azadi.dnsalias.net
http://azadi.dnsalias.net
http://azadi.dnsalias.com
http://azadi.dnsalias.com
http://azadi.cechire.com
http://azadi.cechire.com
هفته همبستگى با اشرف و جوانان بپاخاسته در ميهن
بازگشايى دانشگاهها و مدارس در امتداد قيامها و شعلهورتركردن آن، يكبار ديگر اركان ولى فقيه درهمشكسته
Petitionدرخواست حمايت از همه آزاديخواهان و مدافعين حقوق بشر در جهان - جنايت جديد جنگي در اشرف
ww.gopetition.com/online/31662.html
Online petition - Stop War Crimes in Ashraf
Sign the petition to prevent further massacre of unarmed and defenseless residents of Ashraf .
درخواست حمايت از همه آزاديخواهان و مدافعين حقوق بشر در جهان - جنايت جديد جنگي در اشرف را متوقف كنيد
ww.gopetition.com/online/31662.html
Online petition - Stop War Crimes in Ashraf
Stop War Crimes in Ashraf Petition
شهر پایداری و شرف اشرف
Wednesday, March 31, 2010
Monday, March 29, 2010
ویدئو کلیپ تصاویر زیبایی از بهار شهر شرف اشرف -.گلى در صحرا- سترون خاك اشرف در بيابان , گلستانى شد از من، سبز و رويان - ز جانهايى همه شيداى ايران , بر
بهار اشرف - گلى در صحرا- سترون خاك اشرف در بيابان , گلستانى شد از من، سبز و رويان - ز جانهايى همه شيداى ايران , براى شادى فرداى ايران
Labels:
شهرشرف اشرف
Sunday, March 28, 2010
Saturday, March 27, 2010
Friday, March 26, 2010
Thursday, March 25, 2010
Wednesday, March 24, 2010
Tuesday, March 23, 2010
Monday, March 22, 2010
گرامىباد خاطره سردار سرفراز ارتش آزادى بخش ابراهيم ذاكرى( كاك صالح)2 فروردين1382 – 22 مارس :درگذشت ابراهيم ذاكري مسئول كميسيون امنيت و ضد تروريزم شو
2 فروردين1382 – 22 مارس :درگذشت ابراهيم ذاكري مسئول كميسيون امنيت و ضد تروريزم شوراي ملي مقاومت و از فرماندهان ارشد ارتش آزاديبخش ملي ايران
روز دوم فروردين سال 1382 ابراهيم ذاكري مسؤل كميسيون امنيت و ضد تروريسم شوراي ملي مقاومت ايران و از فرماندهان ارشد ارتش آزاديبخش, درپاريس بدرود حيات گفت. ابراهيم ذاكري (كاك صالح) فارغ التحصيل رشتة مهندسي برق از دانشكده فني دانشگاه تهران بود كه در زمان شاه به مجاهدين خلق ايران پيوست. وي يكبار در سال 1352 به مدت يكسال و مجددا از سال 1354 تا سال 1357 به زندان افتاد و از زندانيان سياسي زمان شاه بود. ابراهيم ذاكري بعد از انقلاب از طرف مجاهدين به خوزستان رفت و در آنجا به سازماندهي مبارزات افشاگرانه و سياسي عليه سياستهاي ارتجاعي خميني پرداخت و يك نسل جوان انقلابي و مقاوم را در خوزستان تربيت كرد. بعد از 30 خرداد سال 60 , كاك صالح نماينده مجاهدين در كردستان شد و به سازماندهي نيروهاي مجاهدين در كردستان پرداخت و خدمات شاياني به جنبش انقلابي مسلحانه عليه ديكتاتوري آخوندي كرد. پس از تأسيس ارتش آزاديبخش ملي ايران به عضويت ستاد فرماندهي ارتش آزاديبخش درآمد. ابراهيم ذاكري در عمليات كبير فروغ جاويدان چندين زخم عميق برداشت كه مدتها بستري بود. كاك صالح بعد از انقلاب ايدئولوژيك مجاهدين از فعالترين مبلغان اين انقلاب بود. ابراهيم ذاكري سرانجام پس از 12 سال كشاكش با بيماري سرطان روز دوم فروردين سال 1382 در يكي از بيمارستانهاي پاريس درگذشت و در گورستان پرلاشز به خاك سپرده شد.
Sunday, March 21, 2010
سخنرانى نوروزى رئيسجمهور برگزيده مقاومت در مراسم تحويل سال نو در اور سورواز
يا مقلبَالقلوب والَابصار، يا مدبّرَ الَليل و النَهار، يا محَوَل الحول والاَحوال، حَوّل حالنا الى اَحسن الحال
خدايا احوال مردم ايران را به نيكوترين حالها دگرگون كن.
و نوروز آزادى و حاكميت مردم را محقق كن.
حلول سال نو و آغاز بهار در گرماگرم قيام آزادى كه در چهارشنبهسورى، باز شعلهور شد، چه زيبا و مبارك است.
پس نوروز را پيش از همه، به قيامكنندگان و اشرفىها شادباش مىگوييم.
خوشا ارادههاى بهارآفرين شما كه معناى حقيقى نوروز يعنى مقاومت در برابر سرماى ستم و استبداد را فروزان كردهايد.
سال نو را به تمام هموطنان عزيز در داخل و خارج ايران تبريك مىگوييم.
تبريك مىگويم به زندانيان سياسى كه در سياهچالهاى رژيم ولايتفقيه، جانانه مقاومت مىكنند.
تبريك مىگويم به خانوادههاى شهيدان و زندانيان سياسى، آنها كه بهرغم همه سوگها و غمهايشان، در تمام 9ماه گذشته يكسره در حال اعتراض به دستگاه سركوب و جنايت يا برانگيختن ساير هموطنان به اين مبارزه بودند.
تبريك به اعضا و پشتيبانان شوراى ملى مقاومت!
و تبريك و شادباش به مسعود، كه در زمستانىترين و سياهترين ادوار تاريخ ايران، آتش قيام و مقاومت را زنده و شعلهور نگاه داشت.
دوستان عزيز!
هموطنان گرامى!
اشرفىهاى عزيز!
ـ سالى كه گذشت سال قيام بود و سال اشرف
و سالى كه آغاز كردهايم سال پيشروى به سوى برقرارى آزادى و حاكميت مردم است.
قيامها كه آخوندها مىخواستند سركوب و مهارش كنند راه و رسم اشرف را در پيش گرفت و اشرف، كه مىخواستند نابودش كنند، مشعل روشنايىبخش قيامها شد.
سالى كه گذشت با خيزش چهارشنبهسورى پايان رارهيى داشت.
يك درس فراموش نشدنى به رژيم و ولىفقيه آن كه فتواى رسوايش عليه چهارشنبهسورى در آتش سوخت.
باند مغلوب رژيم نيز كه مردم را از شركت در چهارشنبهسورى منع مىكردند، پاسخ مناسبى دريافت كرد.
اين است حضيض جبهه سازش و تسليم يعنى دفاع از قانون اساسى ولايتفقيه در داخل ايران و مخالفت با سياست قاطعيت و تحريم عليه رژيم در خارج كشور.
پس خوشا جبهه قيام و مقاومت كه تا برقرارى آزادى و حاكميت مردم از پا نخواهد نشست.
ـ سالى كه گذشت، براى ما و مردممان، سال اشكها و داغهاى بسيار بود. بهخاطر يازده شهيد اشرفى و بهخاطر صدها اشرفنشان ديگر كه در قيام براى آزادى جان باختند.
شهدايى همچون ندا، سهراب و كيانوش و حنيف و سياوش.
در عين حال سالى بود پر از شور و شادى و اميد برآمده از شجاعت و قهرمانى مردمى كه در برابر سركوب و دجاليت بپاخاستند.
ـ سالى كه گذشت، سال در همشكستگى رژيم ولايت بود.
خامنهاى مىخواست اداى دمكراسى درآورد و همزمان پاسدار گماشتهاش را از انتخابات تقلبى 40 ميليونى يك ضرب رئيسجمهور كند. البته همه اين طمعورزيها را مرتكب شد اما به دست خود رژيمش را از فرق سر تا نوك پا از هم شكافت.
درياى خروشان نارضايتىها، اينچنين مَجال فوران پيدا كرد و در سراسر سال، بهارى از پى بهارى ديگر خلق شد.
حالا ولىفقيه تقلا مىكند و دست و پا مىزند تا مگر با سپاه پاسداران و دژخيمان، جامعه را مرعوب كند و قيامها را فرو نشاند. اما اين آب در هاون سودن است و باد در غربال بيختن. و ما به او مىگوييم منتظر باش تا تند باد بهارى نظام و دودمانت را بر باد دهد.
ـ سالى كه گذشت سال «مرگ بر اصل ولايتفقيه» بود. راستى كه اين فراتر از شعار، همچون بهمنى عظيم خيمه و خرگاه ولايت را درهمكوبيد. شعارى كه كشاكش ميان مردم ايران با رژيم را به كانونىترين نقطهاش بالغ كرد، يعنى حاكميت مردم.
بله تمام دعوا، بر سر حاكميت مردم است كه توسط مشتى آخوند جنايتپيشه غصب شده است.
هر كس كه در جانب مردم ايران است، هركس كه مشتاق نوروز سياسى و اجتماعى ايران زمين است، لاجرم خواهان ريشهكنى ولايتفقيه با همه جناحها و باندهاى آن است، خواهان نفى ساختار سياسى اين رژيم و همه نهادها و نمادهايش؛ بهخصوص قانون اساسى ارتجاعى آن است.
بله بهاران قيامهاى ايران، جايى براى كهنگى و تيرگى نگذاشته است. گو اينكه ولايتفقيه و قانوناساسى اش از روز اول هم، كهنه و پوسيده بود.
ـ سالى كه گذشت سال رسوايى تماشايى مماشاتگران در عرصه جهانى بود.
در تعامل با فاشيسم مذهبى به هر كارى دست زدند.
قطعنامههاى شوراى امنيت را به سود آخوندها، مسكوت گذاشتند، براى بازى انتخاباتى ولايتفقيه پيشاپيش هورا كشيدند اما جز آنكه رژيم را به بمب اتمى نزديكتر كنند و براى تروريسم و جنگافروزى آن در منطقه راه بازكنند، حاصلى نداشتند. تا اينكه قيامهاى پرتوان مردم ايران به آنها، سيلىها نواخت و تجارب صدبار آزموده شده را به آنها فهماند و تحميل كرد.
اما در مقابل جبهه مماشات، جبهه گستردهاى از آزادىخواهان در سراسر دنيا و نمايندگان آنها در پارلمانهاى كشورهاى مختلف به حمايت از مقاومت و اشرف برخاستند. اكثريت نمايندگان مجلس نروژ و فنلاند، اكثر يت مجلس عوام و بيش از 150 عضو مجلس اعيا انگلستان و تازهترين آن يعنى حمايت اكثريت نمايندگان كنگره آمريكا كه در يك قطعنامه پيشنهادى به دفاع از اشرف برخاستند.
ـ سالى كه گذشت، سال پايدارى پرشكوه اشرف بود.
وقتى كه قيامها آغاز شد، ترس خامنهاى از اشرف، صدچندان شد.
در سراسر سال، هر روز آخوندها در حال توطئه و حمله به اشرف بودند.
در سراسر سال، هر روز از اشرف شكست خوردند.
و در سراسر سال، هر روز اشرف و پايدارىاش پيروز و پرآوازه شد و به زنان و جوانان ايران، راه نشان داد كه: اينك مقاومت به هر قيمت،
اين است راه آزادى،
اين است راه نجات ايران،
و اين است راه حاكميت مردم.
ـ سالى كه گذشت، سال پيامها و آموزشهاى مسعود براى نسل جوان و رزمندگان انقلاب دموكراتيك در ايران بود. تا آنها بدانند كه مقاومت ملت ايران كه امروز آخوندها را به دام انداخته از كجا جوشيده است، از چه مسيرى آمده و چگونه و چطور آينده را از آن خود مىكند.
پس بايد بار ديگر خطاب به هموطنان و بهخصوص قيام كنندگان، تكرار كنم كه:
شما براى پيروزى، همه ظرفيتها و امكانات و الزامات سياسى و اجتماعى و تشكيلاتى و بهويژه عنصر رهبرى كننده آن را در اختيار داريد.
آرى شما براى پيروزى همه چيز داريد و چنين خواهد شد.
هم ميهنان عزيز!
در حاليكه پاى سفره هفتسين نشستهايد، هموطنانى را كه بر اثر حاكميت اين رژيم، دچار فقر و سيهروزى شدهاند، از ياد نبريد. بهخصوص كه امسال، رژيم ولايتفقيه، گرانى و تورم مصيبتبارى را براى مردم ما تدارك ديدهاند.
پس مهربانى و يارى و همدلى با محرومان و ستمزدگان، مخصوصاً يارى رساندن به كودكان و دختركان بىپناه و رسيدگى و محبت به خانواده زندانيان را فراموش نكنيد.
هموطنان عزيز!
هنگام حلول سال نو، پيمان خود را با جاودانه فروغهاى آزادى به ياد بياوريد با آنها كه با خون خود طلايهدار بهار آزادى مردم ايرانند.
در پايان در اينجا و در همه جا پاى سفره هفت سين، براى پيشروى و به ثمر نشستن قيامها، براى اشرف و براى پيروزى آزادى، دعا مىكنيم.
براى آزادى و خوشبختى تمام هموطنان عزيزمان دعا مىكنيم.
و از خداى بزرگ، بركت و توانايى و نيروى هرچه افزونتر براى برپايى يك ايران جديد مسألت مىكنيم. كشورى بر اساس آزادى و انتخاب آزادانه همه مردم، كشورى بر اساس برابرى زن و مرد، دمكراسى و احترام به حقوقبشر و نفى هرگونه تبعيض ميان پيروان مذاهب مختلف.
ايرانيان عزيز!
بهار بزرگ پيروزى در راه است
آغاز سال 1389 بر همه شما مبارك.
پيام نوروزى خانم مرضيه بانوى هنر ايران
اشرفيان خواهران و برادران مجاهد نوروز آمد و پيروزى مىآرد بارانهاى بهارى مىآيند تا بشويند گل ظلمت را در اين روزهاى عيد و سال نو خيلى به شماها فكر مىكنم به روزهاى گذشتهيى كه كنار شما عزيزانم گذراندم زندگى كردن لحظه است اين لحظه را درست بايد گذراند نه بهخاطر ديروز نه بهخاطر فردا بهخاطر امروز در اين نوروز براى همه شما پيروزى و سلامت از خدا استدعا دارم روى دونه دونه شماها را مىبوسم نوروز مبارك خانم مريم رجوى و سردار بزرگ مسعود رجوى نوروزتان مبارك هموطنانم نوروزتان پيروز به نام خداوند بخشنده مهربان منت خداى را عز و جل كه طاعتش موجب قربت است وبه شكر اندرش مزيد نعمت هرنفسى كه فرو مىرود ممد حيات است و چون برمىآيد مفرح ذات پس در هر نفسى دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شكرى واجب از دست و زبان كى برآيد كز عهده شكرش به در آيد اعملوا آل داوود شكرا و قليلاً من عباد الشكور بنده همان به كه زتقصير خويش عذر به درگاه خدا آورد ورنه سزاوار خداونديش كس نتواند كه بهجاى آورد باران رحمت بىحسابش همه را رسيده و خوان نعمت بىدريغش همه جا كشيده پرده ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظيفه روزى خواران و خطاى منكر نبرد اى كريمى كه از خزانه غيب گبر و ترسا وظيفه خور دارى دوستان را كجا كنى محروم تو كه با دشمنان نظر دارى فراش باد صبا را گفته تا فرش زمردين بگسترد ودايه ابر بهارى را فرموده تا بنات نبات را در مهد زمين بپرورد درختان را به خلعت نوروزى قباى سبز ورق در بركرده و اطفال شاخ را به قدوم موسم ربيع كلاه شكوفه بر سر نهاده عصاره نائى قدرت او شهد فائق شده و تخم خرمايى به تربيتش نخل واثق گشته ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى چه غم ديوار امت را كه دارد چون تو پشتيبانى چه باك از موج بحر آن را كه باشد نوح كشتيبانى كرم دين و لطف خداوندگار گنه بنده كرده است و او شرمسار گر كسى وصف او زمن پرسد بىدل از بىنشان چه گويد باز عاشقان كشتگان معشوقند بر نيايد زكشتگان آواز اى مرغ سحر عشق زپروانه بياموز كان سوخته را جان شد و آواز نيامد اين مدعيان در طلبش بىخبرانند كان را كه خبر شد خبرى باز نيايد اى برتر از خيال و قياس و گمان و وهم وز هر كه گفتند و شنيديم و خواندهايم مجلس تمام گشته و آخر رسيد عمر ما همچنان دراول وصف تو ماندهايم
Saturday, March 20, 2010
درس آتشين چهارشنبهسورى , پيام بهآتشافروزان و نسل قيام , پيش بهسوى بهار آزادى . - مسعود رجوى - 25اسفند 88
سلام و صد آفرين بهآتشافروزان چهارشنبهسورى!
بهآنها كه تهديدها و شاخ و شانه كشيدن و فتوا و فيلمهاى هاليوودى «مرحمتى» از سوى ولىفقيه ارتجاع را بهسخره گرفتند. امروز و امشب از خانهها بيرون زدند و با رهنمود اشرفنشان «بيا بيا!» در خيابانها بهاستقبال خطر شتافتند.
به آنها كه نشئه 22بهمن را از سر خامنهاى و مزدوران سپاه و بسيج و اطلاعات و انتظامى پراندند.
بهآنها كه دعوتهاى پياپى باندهاى مغلوب و توبهكار حكومت يزيدى براى حفظ آرامش و پرهيز از هرگونه «ساختارشكنى» و «هنجارشكنى» را با پاسخى آتشين، ارزانى خود آنها كردند.
بهپيشتازان سياسى و برندگان استراتژيكى قيام 88 در آخرين روزهاى سال،
بهآنها كه نشان دادند با دست خالى هم مىتوان بسيج سركوبگرانه فوقالعاده وهمچنين بساط سازش با ولايت و خيانت بهقيام ملت را درهم ريخت تا راه قيام و انقلاب دموكراتيك مردم ايران بهسوى بهاران آزادى گشوده شود.
آرى، شما زرديهاى صفوف قيام را براى ولىفقيه ارتجاع و سازشكاران باقى گذاشتيد، سرخيها را در چهارشنبه آتشين تماماً از آن خود ساختيد، براى خود درو كرديد و بذر افشان رويش دوباره قيام در سراسر ايران شديد.
تنور لاله كنون بر فروخت باد بهار…
بله نسل قيام «هنجارشكن» است.
هنجار «ناهنجار» نظام ننگ و نحوست را از صدر تا ذيل بهآتش مىكشد و درهممىكوبد
ساختار رژيم پليد ولايت را در تماميت آن سرنگون مىكند و سرانجام پرچم آزادى را بهاهتزاز در مىآورد.
اين هويت ما، طريقت ما و شرافت ماست.
تهديدها و شاخ و شانه كشيدنها (تلويزيون رژيم)
احمدى مقدم فرمانده نيروى انتظامى:
«چهارشنبه آخر سال را داريم كه بايد قاطعانه از حوادث اون روز پيشگيرى بشه… آتش سوزى راه بيفته اين رو به شدت معاونت عمليات بايد طرح ريزى بكنه بايد برخورد بشه…».
رادان جانشين فرمانده نيروى انتظامى:
«… ما در چهارشنبه آخر سال اجازه نخواهيم داد خيابانى، ميدانى، اتوبانى، شاهراهى، بخواد بسته بشه، تحت هر شرايطى اگر يك نفر بخواد براساس خودسريش براساس خودكامگيش، به اين ترافيك اضافه كنه، قطعاً با قهر پليس روبهرو مىشه…».
سرهنگ غنىلو معاون اجتماعى فرماندهى انتظامى تهران بزرگ:
«… قانون مجازات اسلامى ماده 618 و 675 صراحتاً قانونى كه اخيرالتصويبه، يعنى مال ساليان گذشته هم نيستش، صراحت داره چنانچه كسانى مزاحمت و خسارت از صدا گرفته تا آتشسوزى قيد مىكنه، نام مىبره، براى ديگران از لحاظ جانى، مالى، آبرويى، حيثيتى بهبار بيارند، از مجازاتى كه البته مصاديق رو ريز كرده، من دارم خيلى كلى مىگم، از 3ماه تا 3سال… چنانچه عناد و محاربهيى در كار نباشه كه اين بحثش چيز ديگرى است…».
سرهنگ گودرزى رئيس مركز فوريتهاى پليس 110:
«96نفر از فروشندگان عمده رو دستگير كرديم، 1088نفر از كسانى كه در اين رابطه بهصورت فعال كار مىكردند و دنبال سودجويى خودشون بودند، الان در زندانهاى كشور هستند كه ظرف چند روز گذشته دستگير شدند، 156دستگاه خودرو رو متوقف كردند…».
سرهنگ عباسعلى محمديان رئيس پليس آگاهى فرماندهى انتظامى تهران:
«… در يك ماه گذشته 7محموله مواد محترقه كه بهصورت قاچاق به تهران حمل شده بود كشف كرديم… مواد و وسايل و مواد غيرمجازى كه وارد كشور مىشه تا 10برابر ارزش سيف اون جريمه مىشه و مواد محترقه از جمله اين مواد غيرمجاز هست كه معمولاً يك چنين مجازات سنگينى در انتظار اونها هست…».
ساجدىنيا فرمانده نيروى انتظامى تهران بزرگ:
«… ما به هرحال با هنجارشكنان برخورد خواهيم كرد. اين رو من مىخواستم اشاره بكنم… قطعاً در اين رابطه هم برخورد لازم خواهد شد. برنامه داريم كه از ساعت 2بعدازظهر به بعد، روز سهشنبه تا ساعت 12شب از تردد موتور سيكلتها درسطح شهر جلوگيرى مىكنيم…».
توقيف 21تن مواد محترقه در دستمال كاغذى
تلويزيون رژيم: «معاون عمليات فرماندهى انتظامى تهران بزرگ، از كشف 21تن مواد محترقه قاچاق به دست نيروهاى آگاهى پليس تهران خبر داد…».
كشف 23تن مواد محترقه
تلويزيون رژيم: «فرمانده انتظامى تهران بزرگ از كشف 23تن مواد محترقه غيراستاندارد و 80هزار تن مواد محترقه دستساز خبر داد و گفت در اين رابطه تاكنون 88نفر دستگير شدند. سردار ساجدى نيا افزود برخورد قاطعانه پليس در انتظار فروشندگان و توزيعكنندگان مواد محترقه و هنجار شكنان است…».
كشوف73ميليون و 400هزار عدد انواع محترقه
تلويزيون رژيم: جانشين فرماندهى نيروى انتظامى اعلام كرد آمار كشتهها و كشفيات مواد محترقه طى چند روز گذشته افزايش يافت… و 73ميليون و 400هزار عدد انواع محترقه كشف شد. سردار رادان گفت تا بحال 21باند تهيه و توزيع مواد محترقه در كشور شناسايى و منهدم شده است
يكسال حبس، 74ضربه شلاق، قصاص
رحيمى كارشناس مسائل حقوق: (تلويزيون رژيم) : «در قانون مجازات ماده 618راجع به اخلال در نظم عمومى و ايجاد مزاحمت و سلب آسايش عمومى بحث كرده كه هر كس با هياهو و جنجال يا ارتكاب حركات غيرمتعارف موجب تعرض به افراد بشه يا موجب اخلال در نظم بشه يا موجب سلب آسايش عمومى بشه تا يكسال حبس و تا74ضربه شلاق داره… حتى ممكنه منتهى به قصاص هم بشه…».
تلويزيون رژيم: نمايش فيلمهاى سينمايى جذاب و ديدنى در آخرين سهشنبه سال 1388
1-فيلم «نقطه انهدام» شبكه3، ساعت 15. 30
2- «شكارچيان ذهن» شبكه4، ساعت 15. 45
3- «عصر يخبندان3» شبكه 2، ساعت 16. 10
4- «مسابقه»، شبكه يك، ساعت 17. 00
5- «آسترو» شبكه2: ساعت 17. 35
6- «اينديانا جونز و قلمرو جمجمه بلورين»، شبكه تهران، ساعت 19. 00
7- «پرواز» شبكه2، ساعت 19. 10
8- «نابودگر4» شبكه3، ساعت 21. 00
9- «فرود»، شبكه2، ساعت 23. 45
10- «جانسخت4» شبكه تهران ساعت 00. 40»
در آخرين سهشنبه سال 1388، شما را به تماشاى فيلمهاى جذاب و ديدنى شبكههاى سيما دعوت مىكنيم.
روابط عمومى سيما
خبرگزارى جمهورى اسلامى، پايگاه اطلاع رسانى ولىفقيه:
استفتا از رهبر معظم انقلاب درباره مراسم چهارشنبه آخر سال
سؤال: نظر جنابعالى در مورد چهارشنبهسورى چيست؟
جواب: علاوه بر آن كه هيچ مبناى شرعى ندارد، مستلزم ضرر و فساد زيادى است كه مناسب است از آنها اجتناب شود.
***
(شعارهاى ضدحكومتى و مرگ برخامنهاى مردم و جوانان بهپاخاسته در خيزش سراسرى چهارشنبهسورى در شهرهاى ايران)
***
ما را با آزادى و ايران و با يكصدهزار جاودانه فروغ آن، با ندا و ترانه وكيانوش و سهراب و ديگر شهيدان قيام، عهدى ديگر است كه تا جان در بدن داريم «هواداران كويش را چو جان خويشتن داريم»
***
در دقايق پايانى شب هنوز از 37شهر گزارشهاى آتشبارى و شعارهاى مرگ بر خامنهاى همراه با دستگيرى مىرسد. از تهران، قزوين، كرج، شهركرد، اصفهان، شيراز، خرمآباد، نجفآباد، اهواز، كرمانشاه، كاشان، همدان، بروجرد، مشهد، گچساران، شهريار، اردبيل، سنندج، ايلام، اروميه، لاهيجان، كوهدشت لرستان، بهبهان، مريوان، جوانرود، بابلسر، بابل، رشت، تبريز، انديمشك، شاهينشهر، يزد، اسلامآباد، سرپل ذهاب، اراك، بيرجند و زنجان.
سلام بر دليران اشرفنشان و بىترس و بيم كه در شب تيره و تار ميهن، مشعل قيام آزادى بهدست گرفتهاند.
در حالىكه خامنهاى برخى «خواص» خود را مردود اعلام كرد تا آنها را بهمهميز توبه بكشد تا با يزيد زمانه باز بيعت كنند، در جنب پادگان سپاه در عشرتآباد، نسل قيام هنگام بهآتش كشيدن تصاوير منحوس او پاسخ مىدهد:
«خامنهاى رفوزه، توى آتيش مىسوزه!»
موتورهاى بسيجيان و مزدوران يكى پس از ديگرى بهآتش كشيده مىشود.
درگيرى و جنگ و گريز در همه جا ادامه دارد. جوانان شورشى با بهآتش كشيدن مراكز بسيج و تبليغات ضداسلامى و پرتاب نارنجك و بمبهاى صوتى و ترقه و فشفشه، كنترل برخى مناطق را براى ساعتهايى بهدست گرفتند. برخى مناطق حالت جنگى پيدا كرده است. اين بهترين تمرين و آمادگى براى قيام و قدوم ارتش آزادى است. اين بچهها همه پسانداز خود را در طبق اخلاص گذاشته، يا با قرض و قوله هر نارنجك صوتى را 20 تا 30هزار تومان مىخرند و بىمحابا پرتاب مىكنند.
خامنهاى حالا از سطلهاى زباله شهردارى هم مىترسد. مىترسد كه خودش با رژيمش بههمين سطلها روانه شود!
بازپرس جنايى ولىفقيه در تهران مىگويد كه توزيعكنندگان ترقه و فشفشه و وسايل معمول آتشبازى «بهعنوان قاچاقچيان اسلحه و مهمات شناخته مىشوند و بر اساس ماده2 قانون مجازات اسلامى تحت پيگرد قرار مىگيرند!»
از عجايب ديگر اينكه ديروز در خبرها آمده بود سپاه پاسداران «اتاق فكر» تشكيل داده است تا «در فضاى مجازى و رسانهيى حرف اول» را بزند! آخر سپاه بىكله و سركوب بىدنده و ترمز كجا و فكر و اتاق فكر كجا؟!
پاسدار بيگى، فرمانده اطلاعات سپاه ضد محمد، پشت بىسيم مىگويد كه تا ساعت 23 امشب مجموعاً 78 گزارش سرجمع درگيرى و اتفاقات تهران بزرگ را بهقرارگاه فرماندهى موسوم بهثارالله و ستاد مشترك سپاه فرستاده است. درگيريهاى تهران در 34نقطه شهر هنوز ادامه دارد: يوسفآباد، قلهك، تهران پارس، ميدان محسنى، خانىآبادنو، مصدق، رودكى، نظامآباد، اكباتان، صادقيه، ونك، هفتتير، شهرك غرب، هفتحوض نارمك، سعادتآباد، سبلان، ولنجك، سيدخندان، مجيديه شمالى، جواديه، خيابان شهناز، بولوار فردوس، شريعتى، پل كالج، جنتآباد، قصرالدشت، ميدان شوش، سلسبيل، ميدان كاج، اميرآباد، جيحون، گيشا، نياوران، كميل.
***
20روز قبل از چهارشنبهسورى، خامنهاى در 6اسفند با اقتباسى مضحك از فرهنگ و كلمات مقاومت ايران، از «هويت» و «مرزبندى» و «شاخص» هاى رژيم ولايت سخن گفت و با خط و نشان كشيدن براى سران و باندهاى مختلف رژيم، براى مقابله با چهارشنبهسورى و قيام بهآببندى سياسى يكايك آنها مبادرت كرد كه در ادامه مطلب بهآن مىپردازم.
چكيده حرف خامنهاى كه آن را با فكاهيأت دجالانه، منطبق با «مهندسى و هندسه الهى» توصيف كرد، اين بود كه به3شرط «جزء مجموعه اين نظام» بهشمار مىآييد، والاّ خود دانيد…
اول اينكه هويت نظام را كه قانون اساسى ولايتفقيه است قبول داشته باشيد و از گليم ولايت پا فراتر نگذاريد.
دوم اينكه در برابر كسانى كه خواهان سرنگونى رژيم ولايتفقيه هستند (علىالخصوص مجاهدين) مرزبندى «شفاف و صريح» داشته باشيد و در سركوب و كشتار آنان شراكت كنيد. در 31سال گذشته نيز اصل دعوا بر سر حفظ نظام يعنى بودن يا نبودن آن بوده است.
سوم اينكه از ولىفقيه در رديف خدا و پيامبرش اطاعت كنيد. شاخصى كه خامنهاى آن را «اساس و مبناى نظام» ولايت دانست.
نكته مهم ديگر اينكه خامنهاى، آشكارا حسرت جنگ 8ساله را بر زبان آورد و با دريغ گفت كه در حال حاضر برخلاف زمان خمينى سرپوش و «حادثهيى مانند دفاع مقدس كه موجب غيرت و جوشش مردم و جوانان مىشد، وجود ندارد…».
تلويزيون رژيم اظهارات خامنهاى را در روز 6اسفند چنين نقل كرد:
«حضرت آيتالله خامنهاى رهبر معظم انقلاب اسلامى، صبح امروز در ديدار رئيس و اعضاى مجلس خبرگان، در سخنان مهمى نظام اسلامى را نظامى مبتنى بر اطاعت از پروردگار و نقشه و هندسه الهى خواندند و با اشاره به فتنه پس از انتخابات تأكيد كردند، مسأله اساسى حفظ هويت نظام و مرزها و شاخصهاى آن است و كسانى كه هندسه و هويت نظام را كه در قانون اساسى و حكميت و داورى قانون متبلور شده است، قبول دارند جزء مجموعه نظام بهشمار مىآيند؛ اما افرادى كه با حرف و عمل و تحريك، اين مبانى را زيرپا مىگذارند بهدست خودشان صلاحيت حضور در مجموعه عظيم نظام را از دست مىدهند. رهبر انقلاب اسلامى آيه شريفه أَطيعوا اللّهَ وَ أَطيعوا الرَّسولَ را اساس و مبناى نظام اسلامى دانستند…
حضرت آيتالله خامنهاى حفظ اصل نظام و مرزهاى هويتى آن را، چالش واقعى و اصلى… در 31سال اخير برشمردند…
رهبر انقلاب اسلامى اساس فتنه پس از انتخابات را، نفى آراى مردم، خدشه وارد آوردن بهحضور ملت و اتهام و تهمت بهنظام برشمردند و تأكيد كردند افرادى با ارتكاب اين گناه بزرگ حاضر نشدند در مقابل قانون، داور و شيوه داورى كه قانون تعيين كرده است تسليم شوند…
حضرت آيتالله خامنهاى مرزبندى شفاف و صريح با دشمنان نظام را از ديگر ضروريات حضور در رقابتهاى انتخاباتى خواندند و افزودند كمرنگ كردن مرزها، خطايى فاحش است و باعث سردرگمى مردم مىشود بنابراين بايد از مخالفان نظام اعلام برائت شود و مرزها كاملاًًًًًًًًًًًًًًًً روشن باشد…
ايشان موقعيت كنونى نظام را در موارد فراوانى بهمراتب بهتر از گذشته خواندند و خاطرنشان كردند امروز نفس گرم امام راحل عظيم الشأن در ميان ما نيست و حادثهيى مانند دفاع مقدس نيز كه موجب غيرت و جوشش مردم و جوانان مىشد وجود ندارد…
افرادى كه حاضر نيستند قانون و رأى اكثريت را قبول كنند و نقطه قوتى همچون انتخابات افتخارآفرين 40ميليونى را تبديل بهنقطه ضعف مىكنند، عملاً خود را از اين كشتى نجات خارج مىكنند و صلاحيت حضور در چارچوب نظام اسلامى را از دست مىدهند، كه از دست دادهاند. (تلويزيون رژيم ـ 6اسفند 88)
*********
دو روز قبل از اين، پاسدار احمدىنژاد در 4اسفند در بيرجند «به فرموده» ولىفقيه ارتجاع، براى تقلب و مصادره كردن انتخابات عراق در همان راستاى «قدس از طريق كربلا» بهعربده كشى عليه آمريكا و اسراييل پرداخت و گفت: «با تبليغات شديد، ضد صدام حمله كردند به بهانه اينكه مىخواهند صدام را ساقط كنند؛ آمدند كه بر چاههاى نفت عراق و منطقه ما مسلط بشوند، بعثيها را از كار بركنار كردند، تبليغات كردند، شعار دادند بالاخره صدام را اعدام كردند. همانها دوباره الان آمدهاند، مىخواهند بعثيها را تحميل كنند بر ملت عراق».
- «آمدند توى افغانستان يك بازى درست كردند بهنام 11سپتامبر و برجهاى دوقلو، خودشان آن كارها را ترتيب دادند و تنظيم كردند. معلوم بود كه آن يك طراحى از قبل است. اما با تبليغات كارى كردند كه همه دولتها، همه ملتها شروع كردند محكوم كردن اون حادثه و ابرازى همدردى با دولت و مردم آمريكا و همين را بهانه كردند براى حمله بهمنطقه، براى حمله بهافغانستان…».
- «من زنگ زدم بهرؤساى جمهور كشورهاى اطراف رژيم صهيونيستى، سؤال كردم چه خبر؟ اوضاع چطورى است؟ آنها هم توضيح دادند كه اين طورى است، آماده هستيم. من بهآنها عرض كردم، گفتم آماده باشيد خودتان را مجهز كنيد ماها دنبال اين حرفها نيستيم. اميدواريم كه آنها هم وسوسه نشوند چنين اشتباهى را مرتكب نشوند؛ اما آماده باشيد اگر يك بار ديگر اين جنايتكارها مرتكب خطا شدند، كارشان را تمام كنيد و اينها را ريشهكنشان بكنيد».
تلويزيون رژيم 6/12/1388
احمدىنژاد: «… خودشان يك بهانهيى درست كردند با تبليغات شديد ضد صدام، حمله كردند به بهانه اينكه مىخواهند صدام را ساقط كنند، آمدند كه بر چاههاى نفت عراق و منطقه ما مسلط بشوند، بعثيها را از كار بركنار كردند، تبليغات كردند، شعار دادند، بالاخره صدام را اعدام كردند، همانها دوباره الان آمدهاند مىخواهند بعثيها را تحميل كنند بر ملت عراق. آمدند توى افغانستان يك بازى درست كردند بهنام 11سپتامبر و برجهاى دوقلو، خودشان آن كارها را ترتيب دادند و تنظيم كردند. معلوم بود كه آن يك طراحى از قبل است. اما با تبليغات كارى كردند كه همه دولتها، همه ملتها شروع كردند محكوم كردن اون حادثه و ابرازى همدردى با دولت و مردم آمريكا و همين را بهانه كردند براى حمله به منطقه، براى حمله به افغانستان
… من زنگ زدم به رؤساى جمهور كشورهاى اطراف رژيم صهيونيستى، سؤال كردم چه خبر؟ اوضاع چطورى است؟ آنها هم توضيح دادند كه اين طورى است، آماده هستيم من به آنها عرض كردم گفتم آماده باشيد خودتان را مجهز كنيد، ماها دنبال اين حرفها نيستيم. اميدواريم كه آنها هم وسوسه نشوند چنين اشتباهى را مرتكب نشوند، اما اماده باشيد اگر يك بار ديگر اين جنايتكارها مرتكب خطا شدند كارشان را تمام كنيد و اينها را ريشه كنشان بكنيد…».
***
در روز 6اسفند همزمان با خط و نشان كشيدن خامنهاى، پاسدار احمدىنژاد، به سوريه رفته و بار ديگر شعر و شعار «قدس از طريق كربلا و عراق» و «مرگ قطعى» اسراييل را سر داد. احمدىنژاد گفت:
- «اين بار همه ملتهاى منطقه، پيشاپيش اونها سوريه، ايران، لبنان، عراق و همه ملتها، در مقابل اونها خواهند ايستاد و ريشه اونها رو خواهند كند…».
- «خاورميانه جديد در راه است. خاورميانه بدون صهيونيستها و بدون مستكبران. اين وعده الهى است و انشاءالله محقق خواهد شد…».
- «بهخصوص ما با دولت سوريه در حقيقت يك تن واحد هستيم…».
پاسدار احمدىنژاد در حالىكه بهرسم لومپنى خود، هيلارى كلينتون را «مادر عروس» خطاب مىكرد، افزود: «اونها يك روز آرزو داشتند بر كل خاورميانه مسلط بشوند. حالا نه تنها مسلط نشدند، خودشان هم دارند اينجا، جا مىزنند، مىرند بيرون. همه حيثيتشون، هيبتشون رو، سلطهشون اينها دارند توى خاورميانه جا مىگذارند و فرار مىكنند. عصبانى هستند. خب حالا عصبانى باشند. پاسخ ما بهآنها اينه كه عصبانى باشيد از اين عصبانيت بميريد».
تلويزيون رژيم 6/12/1388
احمدىنژاد: «… اگر رژيم صهيونيستى بخواهد اشتباهات گذشته رو دوباره تكرار بكنه، اين منزله مرگ قطعى اون رژيم خواهد بود. اين بار همه ملتهاى منطقه، پيشاپيش اونها سوريه، ايران، لبنان، عراق و همه ملتها در مقابل اونها خواهند ايستاد. و ريشه اونها رو خواهند كند. دنيا هم بداند ملت ايران تا آخر در كنار دولت و ملت سوريه و مقاومت فلسطين خواهد ايستاد… اونها آرزوى خاورميانه بزرگ تحت سلطه صيهونيستها و مستكبران را داشتند، امروز آن آرزو به گور پيوسته است. اما من مىخوام به اونها بگم. خاورميانه جديد در راه است. خاورميانه بدون صهيونيستها و بدون مستكبران. اين وعده الهىست و انشاءالله محقق خواهد شد.
… بهخصوص ملت سوريه، بهخصوص دولت سوريه كه ما در حقيقت يك تن واحد هستيم. همانطور كه به خوبى اشاره كردند يك خانواده هستيم.
… ما مىخواهيم توصيه اون خانم رو اجرا كنيم. گفتند فاصلهتون رو حفظ كنيد. من مىخواهم بهشون بگم اصلاً فاصلهيى نيست كه بخواهيم فاصله رو حفظ كنيم. ما يك ضربالمثلى در فارسى داريم كسى كه حرف بىجا مىزنه و خارج از قد و قواره خودش صحبت مىكنه، بهش مىگيم يك كلام از مادر عروس… اونها يك روز آرزو داشتند بر كل خاورميانه مسلط بشوند. حالا نه تنها مسلط نشدند خودشان هم دارند اينجا، جا مىزنند مىرند بيرون. همه حثيتشون، هيبتشون، سلطهشون، اينها دارند توى خاورميانه جا مىگذارند و فرار مىكنند. عصبانى هستند. خب حالا عصبانى باشند. پاسخ ما به آنها اينه كه عصبانى باشيد از اين عصبانيت بميريد…».
*********
از طرف ديگر رفسنجانى كه تا همين اواخر از جانب رسانههاى باند خامنهاى تنزل رده يافته و «حجتالاسلام» خطاب مىشد، پس از تن دادن بهشرايط خامنهاى مجدداً در رسانههاى باند غالب، بهرتبه آيتاللهى ارتقا يافت. چه مىشود كرد كه سلسله مراتب «هندسه الهى» مانند نرخ نفت و دلار در نظام ولايت شناور است!
رفسنجانى در روز 4اسفند بهخبرگزارى پاسداران گفت:
«حضور گسترده مردم در راهپيمايى 22بهمن سبب بر همزدن برنامهريزى دشمنان نظام و خنثىسازى تبليغات منفى آنان، عليه ولايتفقيه و نظام شد…
نبايد مرز بين وفاداران بهانقلاب و ساختارشكنان مخدوش شود…
مرزبندى ميان وفاداران بهانقلاب و نظام و ساختارشكنان و كسانى كه مىخواهند در برابر ولايتفقيه بايستند، واقعى است و جعلى و قراردادى نيست…
ترديد ندارم همه وفاداران بهانقلاب و نظام اسلامى و اصول قانون اساسى مىخواهند كه اين مرزبندى رعايت شود و نبايد اجازه داد اين مرزبندى مخدوش شود.
امروز كسى غير از رهبرى نمىتواند محور حركت همدلى و همراهى باشد…
كسانى از ابتداى انقلاب اسلامى با اصل نظام مخالف بودهاند و اكنون نيز هستند و حتى ممكن است بر اثر زاد و ولد بيشتر هم شده باشند…
امروز تروريستهاى واقعى در دنيا حكومت مىكنند و از گروهى تروريست رسمى مانند منافقين حمايت و ما را متهم مىكنند. بايد در خصوص اين ترفند تبليغاتى دشمن هوشيار و مراقب بود و اجازه نداد از حرفهايى كه مىزنيم، بهنفع خود استفاده كنند.
رفسنجانى با اشاره بهكشورهاى عراق، افغانستان، يمن، غزه و لبنان و فعاليتهاى آمريكاييها در اين كشورها گفت: كارهاى آمريكا در اين كشورها ناكام ماند و آخرين ناكامى آنان نيز در عراق است كه خواستار وارد كردن اعضاى حزب بعث در مجلس اين كشور بودند كه با پايمردى ملت عراق در اين قضيه هم ناكام ماندند…».
رفسنجانى در همين روز با ادعاى «ميدان دادن بهمجاهدين از سوى آمريكا و حضور آنان در پارلمان اروپا» گفت: «گاهى اوقات آنها (مجاهدين) از حرفهاى نسنجيده ما استفاده مىكنند و سند مىآورند» (خبرگزارى حكومتى ايلناـ 4اسفند 88).
اشاره رفسنجانى به «آتشفشانهايى» بود كه خودش در 19خرداد گذشته در نامهاش بهخامنهاى، او را از اين آتشفشانها پرهيز داده و نوشته بود: «آتشفشانهايى که از درون سينههاى سوزان تغذيه مىشوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههاى آن را در اجتماعات انتخاباتى در ميدانها، خيابانها و دانشگاهها مشاهده مىکنيم».
***
اما زيادهخواهى ولىفقيه ارتجاع را بنگريد كه درست در شب چهارشنبهسورى دوباره بهگوش كشيدن از رفسنجانى مىپردازد تا حواسش را جمع نمايد و مبادا دست از پا خطا كند. رسانههاى رژيم در 24اسفند گزارش كردند:
«يک مقام وزارت اطلاعات، ضمن ايراد اتهامات مختلف بههاشمى رفسنجانى و خانواده وى در مورد کمکهاى انتخاباتى بهجنبش سبز، در دست داشتن تغيير قانون انتخابات و قصد کاهش اختيارات ولىفقيه ، جنبش سبز و رهبران آن را نيز مورد حمله قرار داد. اين مقام وزارت اطلاعات بدون اعلام نام هاشمى رفسنجانى و با رويکردى بهانتخابات دور نهم رياست جمهورى، ابتدائاً ادعا کرد: «در انتخابات نهم فرزند يکى از کانديداها بهرسانههاى خارجى مبالغى پول داد تا تبليغ کنند که اگر پدرش رأى بياورد، اختيارات رهبرى را کاهش خواهد داد، همين فرد براى هزينه انتخابات، از پيمانکارانى که با يک شرکت وابسته بهشرکت ملى نفت قرارداد داشتند، چندين ميليون دلار اخذ نموده و با سند سازى، بيش از 5ميليارد تومان از بودجه همان شرکت را در انتخابات هزينه کردند که اسناد و مدارک معتبرى در اين رابطه وجود دارد… قابل توجه آنکه پدر اين فرد از کل ماوقع اطلاع کافى دارد».
***
اكنون بهموسوى و استراتژى جديد او تحت عنوان «گسترش آگاهيها» مىپردازيم.
آقاى موسوى تا بخواهيد حفظ ظاهر مىكند و مىخواهد كماكان بهمخالفت با باند حاكم و ايستادگى در برابر آنها تظاهر كند. تا بخواهيد جملهپردازى مىكند و عبارات مطنطن بهكار مىبرد. اما وقتى نوشته او را در تماميتش سبك و سنگين مىكنيد مىبينيد كه هر چند از «بام خانه تا ثريا» را بهشما مىبخشد، اما «از صحن خانه تا لب بام» از آن ولايت است. در برابر «قاطر چموش لگد زن» ولايت، دقيقاً و تماماً ، چارچوب و مرزبنديهاى اصلى و اساسى خامنهاى را مراعات مىكند. با وسواس بسيار «آسته برو، آسته بيا» كار مىكند مبادا «گربه شاخش بزند» ! «انگشترى كه رفته سوادش» از آن خامنهاى اما «سجعى كه پر نگين شده انشا» از آن ماست!
در فرداى 22بهمن براى استمرار قيام در چهارشنبهسورى فراخوان داديم و گفتيم «با مرزبندى قاطع با خط انفعال و تسليمطلبى در برابر ولىفقيه ارتجاع، بايد جبهه تغيير و سرنگونى رژيم را تقويت كرد تا جناحهاى مغلوب نتوانند قيام را قفل كنند. درست بههمين خاطر، بايد فرصت چهارشنبهسورى را براى شعلهور كردن قيام برحق مردم ايران عليه ديكتاتورى و فاشيسم مذهبى مغتنم شمرد…».
در 6اسفند خامنهاى هندسه 3پايه خود را در بحث آموزشى (!) «هويت و مرزبندى و شاخص»، برا ى مؤمنان نظام ولايت ترسيم كرد.
دو روز بعد در 8اسفند، موسوى در سايت كلمه، «سجع پرنگين شده انشا» را با اعتراض شكيل و برحق به «راهپيمايى مهندسى شده 22بهمن» زير عنوان «گسترش آگاهيها، استراتژى اصلى جنبش سبز» عرضه مىكند.
***
گوش كنيد:
- حرف اول يك باج سبيل اساسى بهسپاه و نيروهاى انتظامى است و مىگويد: «حتى نيروهاى نظامى و انتظامى برادران ما هستند و مىدانيم که مجبور بهاعمال خشونت مىشوند» (طفلكيها چقدر مظلومند كه مجبور بهاعمال خشونت و شكنجه شدهاند!).
- حرف دوم اين است كه هر چند بهنفع كشور (يعنى رژيم) بود كه «در چارچوب نظام»، «بهجاى سياستهاى سرکوب و پرکردن زندانها، سياست حمايت از ايجاد يک تشکيلات نيرومند» وجود مىداشت كه «بتواند چهرههاى مؤثر را دورهم گردآورد تا بهصورت آشکار و در چارچوب قانون اساسى کار را بهپيش ببرند»، اما چنين چيزى امكانپذير نيست و «فعلاً منتفى است». باقى مىماند «استفاده از فضاى مجازى (كه) معجزه كرده است» (كاش آثار اين معجزه را در 22بهمن و چهارشنبهسورى مىديديم!).
- حرف سوم كه يك «نقطه كليدى» است «اجراى بدون تنازل قانون اساسى» است. (خداى بزرگ! با اجراى بدون تنازل «ولايت امر و امامت امت» طبق اصل پنجم قانون اساسى و «ولايت مطلقه امر و امامت امت» بر قواى مقننه و مجريه و قضائيه طبق اصل 57 قانون اساسى، چه چيزى فرق مىكند؟!).
- حرف چهارم اين است كه «دهها ميليون ايرانى… خواهان تغييراتى هستند که بهآنها مجال مىدهد با حاکميت بر سرنوشت خود، اين سرنوشت تحميلى از سوى کارگزاران بىکفايت را تغيير دهند» (بارك الله آقاى موسوى! لاكن، خود گويى و خود با اجراى بدون تنازل همين ولايت مطلقه، خندى؟!). آخر ما كدام را باور كنيم؟ از يك سو اذعان مىكند كه مردم ايران خواهان حاكميت بر سرنوشت خود هستند و از سوى ديگر باز هم همين قانون اساسى ولايتفقيه و اجراى بدون تنازل آن! آيا اين، حرف مفت نيست؟ اگر منظور آزادى مطبوعات و منع شكنجه و آزادى اجتماعات و احزاب است كه خمينى قانون اساسى ولايتفقيه خودش را با آنها بزك كرد. آخر، در 31سال گذشته در كدام روز اين مطالب اجرا شده؟ يا با وجود ولىفقيه امكان اجرا شدن داشته است؟!
- حرف پنجم موسوى اين است كه بهدرستى اذعان مىكند «ملت ما آگاه و رشيد است». پس ما با يك ملت آگاه و رشيد مواجه هستيم كه خواهان حاكميت بر سرنوشت خويش است. پس لطفاً بهما بگوييد ديگر «استراتژى گسترش آگاهى» چه صيغهيى است! با اينهمه، آقاى موسوى بر «گسترش آگاهى در سطح ملى بهعنوان مهمترين وسيله براى نيل بهپيروزى» تأکيد مىكند. بهنظر مىرسد سؤال اصلى اين ملت آگاه و رشيد اين باشد كه بگو ببينيم چگونه و از چه راهى بايد اين رژيم را سرنگون كرد و بهحاكميت دست يافت. آگاهى خيلى خوب است اما واللهالعظيم كه صورت مسأله و درمان درد، گسترش آگاهى نيست!
بوالعجب حرف ديگر موسوى كه لابد از آخوند خاتمى يا خود خامنهاى كپىبردارى كرده است، «مردم سالارى دينى» است. (بار الها! اگر ما از طلا گشتن پشيمان شده و بخواهيم مرحمت فرموده ما را مس كنند؛ اگر مردم سالارى دينى را نخواهيم و بهمختصر مردم سالارى ساخته باشيم؛ چه كسى را بايد ببينيم؟ و بهكجا بايد عريضه بنويسيم؟ چرا مىخواهيد آگاهيهاى ما را بهحد مردم سالارى دينى گسترش بدهيد؟! بهخدا ما اينقدر «آگاهى» نمىخواهيم! قدرى عمل مردم سالارانه بدون سانديس مىخواهيم!)
- حرف ششم موسوى كه خواننده را يخ مىكند، اين است كه «هدف ما، تغيير در چارچوب نظام است» با اين حال «سبز بودن يعنى… خودخواه نبودن» بهاين معنى كه حتى «هدف آن نيست که اين تغييرات حتماًًًًًًًًًًًًًًًًً بهدست اين يا آن فرد صورت بگيرد» بلكه «كمهزينهتر» اين است كه «خود حاکميت بهسمت اين راهحلها … پيش برود» (آه خداى بزرگ! كمكم داشتيم در چارچوب استراتژى گسترش آگاهيها بهعنوان مهمترين وسيله براى نيل بهپيروزى، آگاه مىشديم كه مىتوانيم در چارچوب ولايت مطلقه، بهمردمسالارى و دموكراسى برسيم، بعد فهميديم كه خودخواهى بد است و نبايد فكر كنيم كه حتماًًًًًًًًًًًًًًًًً اين كار را بايد خودمان انجام بدهيم. دست آخر هم ديديم كه كمهزينهتر اين است كه بسپاريم بهخامنهاى و برادرانمان در سپاه و بسيج و اطلاعات و پى كارمان برويم!) فقط مىمانند شهدا و مجروحان و زندانيان قيام و هزاران مصدوم و مضروب و شكنجه شده كه لابد بهخاطر فقدان همين آگاهى، بهجاى اينكه بسپارند بهحاكميت، خودشان دست بهكار شدند. اگر خودخواه نبودند، حتماًًًًًًًًًًًًًًًًً اينطور نمىشد…
- اما حرف هفتم و حرف اصلى موسوى، دو روز بعد از خط و نشان كشيدن خامنهاى، در انتهاى متن، درباره چهارشنبهسورى وموضعگيرى عليه فراخوان مقاومت است. موسوى مىگويد: «مهم آن است که اکنون قدمهايى برداشته شود که بهفرايند بهبود اوضاع دامن بزند». نتيجه اينكه «سبزها در هيچ برنامه هنجارشکنانه يا تخريبى که موجب اذيت و آزار مردم بشود شرکت نخواهند کرد…».
اولاً ، فرآيند بهبود اوضاع كه بايستى بهآن دامن زده شود، چيست و وعده كيست؟ كدام فرآيند؟ كدام بهبود؟ آويختن بهدامن و قباى چه كسى؟ بهازاى چه چيزى؟
ثانياً ، مگر تا بهحال ولىفقيه و باند غالب نبود كه ادعا مىكرد تظاهرات و راهپيمايى و اعتراضات و قيام بهخاطر آزادى «موجب اذيت و آزار مردم» مىشود؟ وام گرفتن اين حربه از ظالم عليه مظلوم، چرا و بهچه خاطر؟ آيا قيام 13آبان و قيام 16آذر و قيام عاشورا و 22بهمن و چهارشنبهسورى موجب اذيت و آزار چه كسى بوده است؟ «مردم» يا «ضد مردم» ؟ خلق يا ضدخلق؟ مظلوم يا ظالم؟ ستم كشيده يا ستمگر؟ كدام يك؟ پس چه شد آن گسترش آگاهى؟ يا للمسلمين اقتضاى آگاهى چيست؟ فرق جهل و آگاهى دركجاست؟ قضاوت كنيد.
بگو آقا جان ما اين كاره نيستيم و نبوديم و خلاصمان كن. بگو خواستيم بهخامنهاى برگ بزنيم و با «اعتقاد قلبى و التزام عملى بهولايتفقيه »، روى دوش خود او سوار شويم اما او همچنانكه حاجى خاتمى را لوله كرد و كنار زد، عذر ما را هم خواست.
بهراستى قباحت دارد كه آدم «هويت و مرزبندى و شاخص» پليد نظام ولايت را دربست بپذيرد و بگونهاى جنت مكان مردم و جوانان را از هر گونه «هنجار شكنى» و تخريب نظام برحذر بدارد و بگويد كه حتى ترقه و آتشبازى چهارشنبهسورى هم با «مشى سبز» ناسازگار است!
خبرگزارى آسوشيتدپرس امروز گزارش كرده است كه «هيچكدام از دو رهبر مخالفين يعنى ميرحسين موسوى و مهدى كروبى كه مخالف احمدىنژاد هستند براى تظاهرات امروز، سهشنبه فرانخواندهاند».
خبرگزارى فرانسه هم مىگويد: «موسوى از هواداران خود خواسته بود تا از چهارشنبهسورى براى راهاندازى گردهماييهاى ضددولتى استفاده نكنند و افراطگرايان را تحريك نكنند».
***
اما درس بزرگ چهارشنبه آتشين كه بهسوى بهار بزرگ آزادى راه مىگشايد، اين است كه بهرغم آببندى نظامى و امنيتى، بهرغم فيلم و فتوا، بهرغم آببندى سياسى نظام و باندهاى غالب و مغلوب و بهرغم همه دعوتهاى ذليلانه و سازشكارانه براى ممانعت از آتش و قيام و پرهيز از هر حركتى عليه رژيم، باز هم نسل آتشافروز قيام بهپاخاست. مرعوب تنوره كشيدن ديو ولايت نشد. سينه سپر كرد. همچون مجاهدان اشرف در منتهاى شجاعت و دلاورى، رو بهدشمن كرد، «بيا، بيا» گفت. اصل طلايى «حداكثر تهاجم» را نصبالعين قرار داد و اين چنين كليد پيروزى را بهدست گرفت و در سراسر ايران زمين پرو بال بياراست. ثابت شد كه ولىفقيه طلسم شكسته، ديگر گرگ كاغذى است.
قيمت البته، همچون هميشه، سنگين و بسيار سنگين است. دستگيريها و احكام مجازات و اعدام در پيش است. تا بخواهيد عليه مجاهدين و مبارزين راستين توطئه مىكنند و برچسب مىزنند و ياوه خواهند گفت. اما ما از پيكرهاى خويش پلى براى آزادى و پيروزى خلقمان مىسازيم. ارتش آزادى اينچنين برپا مىشود و بهاران آزادى اينچنين فرا مىرسد. مقدم بهار بر آتشافروزان قيام و خلق قهرمان و اشرف آزادىستان مبارك و خجسته باد!
سلام بر خلق- سلام بر آزادى
رود خروشان خون شهيدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادى ايران، ضامن پيروزى محتوم خلق ماست
مسعود رجوى
25اسفند 88
Friday, March 19, 2010
29اسفند، نهضت پيروز ملى شدن صنعت نفت به رهبرى دكتر محمد مصدق
29اسفند همواره خاطرهای غرورآفرین را درحافظه فرزندان آزاده ایران وپویندگان آزادی وبهروزی خلق زنده میكند. ملی شدن صنعت نفت، درنتیجه تلاش هاومبارزات خستگی ناپذیر دكترمحمدمصدق پیشوای نهضت ملی و ضداستعماری مردم ایران وتصویب لایحه قانونی ملی شدن نفت ایران توسط مجلس در29 اسفند 1329، یك پیروزی بزرگ را نصیب ملت ایران كرد. اقدامی كه منجر به استیفای حقوق مردم ایران برمنابع و ثروت های ملی خودشان گردید و قلبهای همه مشتاقان آزادی و استقلال میهن را شاد كرد، و همچنین بمثابه مشعلی راهگشای مبارزات ملی و ضداستعماری ملت ایران وال هام بخش جنبشهای استقلالطلبانه منطقه شد. درسالگشت این پیروزی بزرگ، بانگاهی گذرا بر وقایعی كه منجر به حصول این پیروزی شد، خاطره مبارزات دكتر مصدق راگرامی میداریم. مصدق مبارزه خود برای ملی كردن نفت را از دوره چهاردهم مجلس شورای ملی آغازكرد. دراثر پیشنهاد و تلاش او، قانون منع مذاكره درباره امتیاز نفت بصورت یك ماده واحده به تصویب رسید. به موجب این قانون دولت از هرگونه مذاكره حول دادن امتیازنفت به قدرتهای بیگانه منع میشد. درهمین دوره مخالفتها واعتراضات شدید دكتر مصدق علیه دكتر میلیسبو و سیاست ضد ملی كه او پیش میبرد، منجر به بركناری وی ازسمت خویش و اخراج از ایران گردید. پس از پایان دوره مجلس چهاردهم ، استعمار و مزدورانش درهیات حاكمه، مجلس را برای 16 ماه به تعطیلى كشاندند و وقتی كه پس ازاین تعطیلی انتخابات دوره پانزدهم مجلس شروع شد، دشمنان مصدق باتوسل به تقلبات و تشبثات دیگر، مانع انتخاب شدن دكترمصدق به نمایندگی مجلس شدند. امامصدق درخارج از مجلس به مبارزه آزادیخواهانه ٌخود ادامه داد. در 15 بهمن1327 شاه ترور وزخمی شد. هیات حاكمه این حادثه را دستاویز قرارداد تا بااعمال فشار و سركوب دست به زد وبندهای تازهتر استعماری بزند. از جمله این زدو بندها قراردادی بود كه بین گس نماینده شركت استعماری نفت وگلشاییان وزیر دارایی وقت منعقد شد و هیات حاكمه در آن آشكارا منافع انگلیس را برمنافع ملت ایران ترجیح داد. آنها میخواستند این قرارداد را از تصویب مجلس بگذرانند و به آن شكل قانونی بپوشانند. اما مصدق و یارانش درفاصله پایان مجلس پانزدهم و آغاز مجلس شانزدهم، افشاگریهای خود را برعلیه قرارداد گس-گلشاییان ادامه دادند وماهیت این قرارداد زبونانه را برای مردم برملا ساختند. مردم نیز درحمایت از مصدق ونمایندگان واقعی خود تظاهرات متعددی علیه شركت نفت ایران-انگلیس برپاكردند. درانتخابات دوره شانزدهم ، مصدق و یارانش در اعتراض به تقلبات انتخاباتی كمه با هدف حذف مصدق و یارانش ازسوی هیات حاكمه صورت میگرفت، به یك تحصن واعتصاب غذا كه چهار روز به طول انجامید دست زدند. این اقدام نیز با حمایت همهجانبه مردم مواجه گردید وباعث شد مصدق بعنوان نماینده اول تهران به مجلس راه پیداكند. دكتر مصدق در این دوران ، ملی كردن صنعت نفت درسراسر كشور را هدف اصلی مبارزه خود قرارداده بود. ولی از آن سو دربار و ایادی استعماری، به منظور مخالفت با اهداف مصدق و حفظ منافع غیرملی، رزم آرا را به نخست وزیری گماردند. روز چهارم آذرماه سال 1329، پس از یكرشته مبارزات روشنگرانه مصدق، وجروبحثهای طولانی در مجلس، پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت در سراسر كشور، توسط دكتر محمد مصدق به كمیسیون نفت ارائه شد. این پیشنهاد تحت فشارهای ارتجاعی - استعماری مورد قبول واقع نشد.اماشور و هیجان عظیمی در میان مردم بوجودآورد. مردم در سراسر كشور علیه شركت نفت و به دفاع ازمصدق وطرح ملی شدن نفت دست به تظاهرات عمومی زدند.خشم و نفرت عمومی نسبت به منافع غارتگرانه درایران برانگیخته شد و اهمیت ملی شدن صنعت نفت برای مردم بیش ازپیش روشن گردید. رزم آراكه تصمیم به دفاع ازشركت نفت وپیشبرد سیاست غیرملی خود گرفته بود، فشار به مردم را افزایش داد. روزنامههای ملی توقیف شدند و دكترفاطمی و چند تن از روزنامهنگاران به زندان افتادند. دكتر مصدق درجلسه سی آذر مجلس در محكوم كردن اقدامات سركوبگرانه رزم آرا، عزم ملت ایران را برای ملی كردن نفت بیان نمود و گفت: ملت بیدار ایران خوب میداند كه این مضیقهها بدست خدمتگزاران شركت غاصب نفت فراهم میشود و دولت ما نیز از آنان پشتیبانی نموده و در صدد شكستن قلم و بریدن زبان اقلیت و ملت ایران است. رسما اعلام میكنیم كه ملت ایران هرقراری غیر از ملی كردن نفت را كه حق مسلم اوست به رسمیت نه خواهد شناخت. و این مبارزه مقدس تا نیل به هدف همچنان ادامه خواهد یافت . رزم آرا در اسفند 1329 درجریان یك ترور كشته شد. پیكار به اوج خود رسیدهبود. شعار ملی شدن نفت هرچه بیشتر منجر به وحدت وانسجام صفوف مردم گردید و مبارزات آنان را سمت و سو بخشید. مصدق نیز با هوشیاری تمام شور و استقبال مردم را به سیل خروشانی بدل ساخت. علیرغم دسیسههای بسیار و مكر فراوان دشمنان داخلی و خارجی مردم، سرانجام براثر فشار افكار عمومی و مبارزه شدید ملت ایران درتاریخ 29 اسفند سال 1329 لایحه قانونی كمیسیون نفت مبنی بر ملی شدن صنعت نفت ایران به تصویب مجلسین رسید. چنین بود كه پیشوای نهضت ضداستعماری ایران با یاری مردم، موانع استعماری و ارتجاعی را از پیش پا برداشت و یك گام بلند و افتخار آمیز درجهت احقاق حقوق خلق به پیش نهاد و مصدق بعنوان سمبل میهنپرستی و استقلال طلبی در قلوب تمامی مردم ایران جای گرفت. پس ازتصویب لایحه ملی شدن صنعت نفت جنبش ضداستعماری مردم به رهبری مصدق وارد مرحله جدیدی شد. و دكتر مصدق در اردیبهشت سال 1330 با اكثریت آراء مجلس به نخستوزیری انتخاب شد. هنوز یاد تو در بادهای شرق وزان است هنوزنام تو در ابــــــــر وموج ورود روانست هنوز آتش خورشید پـــــــــرغرور دماوند شكوه خاطرهات را به صبح شعله زنانست هنوز از پس شه،شحنه از شرافتت ای شیر زدرد بیشرفی درهراس و جامه درانست هزار زخم ترا برجگر زدندو زهر زخــــم به خاك، خون فضیلت همیشه در فوران است خروش كاوه وو بابك ز بانگ كوچك و ستار دمید و اینهمه آتش به شعله تو دمانست ستاره میگذرد برمـــــدار صبح وحقیقت به رستخیز مكرر روان به قلب زمان است درسالگرد ملی شدن صنعت نفت باید ازخیانت بزرگ آخوندهای ضدبشردرحق مردم ایران درخصوص برباد دادن و به نابودی كشاندن همه سرمایه های زیربنایی و بخصوص صنعت نفت ایران سخن بگوییم. خمینی وآخوندهای پسمانده از او همچون خاتمی شیاد با سیاست خائنانه خود، به تاراج درآمد نفت پرداختند و ضربه جبران ناپذیری براقتصاد ایران و بخصوص سرمایه ملی نفت زدند و درست عكس مسیری كه مصدق برای ملی كردن نفت پیمود،صنعت نفت ایران را تجزیه نموده وپیكر قطعهقطعه شده آن را به شركتهای غارتگرخصوصی واگذار نمودند. خبرگزاری رویتر طی گزارش تكان دهنده یی با استناد به یك مقام دولت خاتمی خبر داد: رژیم ایران كه برای واگذاری 43 پروژه نفت و گازبه خارجیها مشغول مذاكره است، ناگهان تصمیم گرفته است نحوه اداره صنعت عظیم نفت غیردریایی این كشور را تغییر دهد . رویتر به نقل از این مقام نفتی رژیم افزود: تغییر سازمان كار شركت نفت ملی ایران با این هدف انجام می گیرد كه برای سرمایهگذاران ایرانی امكان مشاركت در پروژههای نفتی و برای بخش سیاسی و قانونگذاری كشور امكان نظارت و مراقبت بر روند مذاكره و عقد قرارداد 'بای بك' با خارجیها فراهم آید . در ادامه همان مقام نفتی دولت خاتمی اظهار داشت كه : دولت درصدد آنست كه از بخش غیردریایی صنعت نفت ملی ایران كه در تملك شركت دولتی نفت است، تمركززدایی كند و آن را در اختیار واحدهای تجاری كوچك 'نیمه خصوصی ' بگذارد تا واحدهای جدید ابتدا به عنوان پیمانكار دست اول با شركت ملی نفت ایران قرارداد ببندند و سپس با شركت های خارجی كه مایل به مشاركت در بهرهبرداری از صنعت نفت و گاز ایران هستند به عنوان پیمانكار دست دوم قرارداد منعقد نمایند . به این ترتیب رژیم آخوندی كه درتمامی سال های حاكمیت شوم خود نفت ایران را به ثمن بخس دربازارهای جهان به فروش گذاشته و با دست باز سرمایه مردم را درمسیر هدفهای شوم و طرح های تروریستی خود در نقاط مختلف جهان به تاراج داده ، به یكباره همه پردهها را كنار زده وبرای خروج از بحران مرگبار اقتصادی، دست عوامل و باندهای غارتگر وابسته بخود و شریكان خارجی آنها را بطور رسمی به روی تاراج صنایع نفت و گاز كشور بازنمود تا به این ترتیب هرگونه مانعی رابرای انعقاد قراردادهای خائنانه و ضد ملی از سر راه بردارد. پیش از آن مدت هشت سال تمام درآمد نفت میهن ما را صرف تابیدن تنور جنگ ضدمیهنی؛ جنگی كه به گفته خود آخوندها 1000 میلیارد دلار هزینه و خسارت مالی داشته و یا اهداف شوم صدور ارتجاع و تروریزم كردند. سردمداران رژیم بارها اعتراف كردهاند كه هزینه خرید سلاح، وابزار جنگ و تبلیغات و بسیجهای جنگ تماما از درآمد نفت پرداخت شده است؛ كه یك قلم بسیار عمده و عمدتا پنهان آن قبل از افشاگریهای مقاومت مخارج نجومی برای دست یابی به سلاح اتمی است كه امروزه گماشته ولی فقیه پاسدار هزار تیر احمدی نژاد برتنور آن می تابد و بخش عمده درآمد نفت كشور را به چاه ویل آن می ریزند. راستی اگر روزی مصدق به ذخیره كردن نفت بعنوان سرمایه اصلی ملت ایران میاندیشید و خیرخواهانه میخواست اقتصاد بدون نفت ایجاد كند تا نفت ایران برای آینده حفظ شود، آخوندهای غارتگر از روز روی كارآمدن ، از نفت تنها بعنوان منبعی برای غارت بی حد ومرز و پرداخت هزینه طرح های شوم سركوبگرانه و ضد بشری منبعی به تاراج دادنی برای خروج از بحران های اقتصادی و سیاسی وانزوای بینالمللی استفاده كرده و همواره برای پیشبردن سیاست خارجی خود به حراج كردن نفت ایران به ارزانترین قیمتها پرداختهاند. این اقدام خیانتكارانه آخوندهای ایران بربادده، حركتی است درست مخالف جهت ملی كردن صنعت نفت و تبدیل آن به منبعی در دست نمایندگان واقعی ملت برای بهرهگیری از آن درخدمت به مردم و میهن. امری كه وظیفه سرنگونی این رژیم را هرچه عاجلتر و فوری تر میسازد تا با محو رژیم غارتگر آخوندی، دوباره راه بازسازی و بنای اقتصادی سالم هموار گردد و فرزندان مجاهد و مبارز ایران بتوانند درایرانی آزاد و آباد اهداف استقلالطلبانه و مردمی مصدق را جامه عمل بپوشانند.
Thursday, March 18, 2010
Wednesday, March 17, 2010
Tuesday, March 16, 2010
Monday, March 15, 2010
شهادت محمد حسين نقدى , به ياد نقدى آن كه هميشه زنده است
با طنين صدايش، با طراوت خندههايش، با احساس بغايت لطيفش و با همه عشقش به مقاومت ، به رهبري مقاومت، به رزمندگان ارتش آزادي، ”به خويشان، به دوستان به ياران آشنا؛ به مردان تيزخشم که پيکار مي کنند”… آري، آري نقدي، با همه اين يادگارهايش هميشه زنده است. شهيد محمد حسين نقدي عضو فعال و پرشور شوراي ملي مقاومت، در اسفندماه 1371 توسط يك گروه از تروريستهاي رژيم آخوندي دررم به شهادت رسيد. او نزديك به يك دهه نمايندگي شورا را در ايتاليا بهعهده داشت. محمد حسين نقدي درسال 1330 دريزد متولد شد. در دوران دانشجويي كه مقارن سالهاي آخر دهة 40 بود چندين بار به دليل اعتراضات دانشجويي و هواداري از جنبش انقلابي دستيگر و زنداني شد. پس از پايان تحصيلات دانشگاهي مدتي در شركت نفت و سپس در سازمان انرژي اتمي مشغول بهكار شد. در سال 1359 با استفاده از يك بورس تحصيلي به ايتاليا رفت و در مدرسة مديريت ميلان دورة تخصصي عالي را به پايان رساند. پس از بازگشت از ايتاليا، در اوايل سال 60 به استخدام وزارت خارجه در آمد و بهعتوان كاردار سفارت ايران در رم، به كار مشغول شد. پس از فرا رسيدن 30خرداد و افزايش سركوب و اختناق و بهراه افتادن موج اعدامها، نقدي جبهة مقاومت را برگزيد و به شوراي ملي مقاومت ايران پيوست و با تلاشي بيوقفه گامهاي ارزشمندي را در معرفي جنبش مقاومت ايران و افشاي جنايات رژيم ضدبشري برداشت و حمايت بسياري از شخصيتها و مسئولان احزاب، سنديكاها و مجامع حقوقبشري را از شوراي ملي مقاومت جلب نمود. آخرين تلاش نقدي در راه تشكيل «كميتة همبستگي پارلمان ايتاليا با شوراي ملي مقاومت» پس از شهادت او به بار نشست. نقدي در يكي از نامههايش به مسئول شوراي ملي مقاومت به مناسبت پيروزي مقاومت بعد از يك اعتصاب غذاي ده روزه و محكوميت رژيم آخوندي در مجمع عمومي سازمان ملل مينويسد: از جانب خود و از طرف همهي شركتكنندگان در اعتصاب غذا و تظاهرات رم، اين پيروزي بزرگ را به مردم ايران، به همرزمان درزنجيرمان كه اين روزها با شدتي باز هم بيشتر تحت شكنجههاي ددمنشانهي جلادان خميني و در معرض اعدام هستند، به خيل بيكران شهداي مقاومت انقلابي، به رزمندگان و فرماندهان ارتش آزاديبخش ملي، به خواهر مجاهد مريم رجوي كه پيام اميدبخش و افشاگرانهاش در آغاز اعتصاب، روحي تازه در ما دميد و همچون پتكي پولادين آخرين تلاش مذبوحانة خميني و ايادياش را براي نجات از محكوميت در مجمع عمومي ملل متحد، درهمشكست و به تو كه با شجاعت و درايت ما را در مبارزهاي سخت بر عليه ضحاك زمان و براي استقرار صلح و آزادي، رهبري ميكني، شادباش ميگويم. دادگاه ايتاليا : گشودن پرونده جنايت بار رژيم و محاكمه غيابي يكي از قاتلان شهيد نقدي صبح روز چهارشنبه 21ارديبهشت 84، دادگاه كيفري رم محاكمة يكي از قاتلان شهيد سرفراز مقاومت محمدحسين نقدي، نمايندة شوراي ملي مقاومت ايران در ايتاليا را آغاز نمود. محمد حسين نقدي، در اسفندماه 1371 توسط يك گروه از تروريستهاي رژيم آخوندي به شهادت رسيد. مقاومت ايران از همان تاريخ، همواره خواستار معرفي عاملان و آمران اين جنايت ضد بشري و محاكمه آنان بوده است در نخستين جلسة دادگاه كه با حضور جمع كثيري از خبرنگاران رسانههاي ايتاليايي و بينالمللي مستقر در رم برگزار گرديد، قاضي فرانچسكو آماتو از قضات سرشناس ايتاليا، به همراه هفت قاضي ديگر بررسي كيفرخواست مفصلي را كه دادستاني ويژة ضدتروريسم ايتاليا در مورد ترور نقدي تنظيم كرده است، آغاز نمود. در اين جلسه وكلاي مدافع شاكيان خصوصي، آقايان پائولو سوداني و پروفسور كارلو تائورمينا نمايندة مجلس ايتاليا و از برجستهترين وكلاي اين كشور حضور داشتند. خانم فرمينيا موروني همسر شهيد نقدي، آقاي محمدرضا روحاني حقوقدان و مسئول كميسيون امور مليتهاي شوراي ملي مقاومت، آقاي رضا اوليا هنرمند و عضو شوراي ملي مقاومت، آقاي فريد سليماني به نمايندگي از سوي كميسيون خارجة شوراي ملي مقاومت و جمعي از هموطنان ايراني مقيم ايتاليا در نخستين جلسة دادگاه حضور داشتند. دادستان ويژه ضدتروريسم ايتاليا آقاي فرانكو يونتا در اين جلسة دادگاه توضيحاتي در مورد كيفرخواست خطاب به قضات ارائه نمود. پروندة 3000صفحهيي كه دادستاني ويژة ضدتروريسم در مورد ترور محمد حسين نقدي تدوين نموده است بهخوبي نقش مستقيم رژيم آخوندي و سفارت رژيم و وزارت اطلاعات و ديپلومات تروريستهاي رژيم را در اين جنايت برملا ميسازد. محققان و كارشناسان ايتاليايي از چندين ارگان دولتي اين كشور طي تحقيقات گستردهيي كه چند سال به طول انجاميده است شواهد و اسناد انكارناپذيري در مورد تروريسم رژيم آخوندي و عملكرد آن گردآوردهاند. وكلاي مدافع شوراي ملي مقاومت ايران در صحبت با خبرنگاران تأكيد كردند كه براي اولين بار در يك دادگاه اروپايي، يك كارگزار رسمي رژيم ايران به اتهام شركت در قتل يكي از مخالفان اين رژيم محاكمه ميگردد. در اين پرونده دادستاني ويژه ضدتروريسم ايتاليا تأكيد ميكند كه ترور شهيد نقدي بخشي از يك كارزار گستردة رژيم ايران براي نابودي فيزيكي مخالفان خود، به ويژه اعضاي شوراي ملي مقاومت ايران، در خارج كشور بوده است. مريم رجوي: ايتاليا درمقابل يك آزمايش تاريخي خانم مريم رجوي رئيس جمهور برگزيده مقاومت خواستار معرفي آمران و عاملان اين ترور و محاكمة سران رژيم آخوندي بهخاطر جنايت عليه بشريت شد. دبيرخانه شوراي ملي مقاومت طي اطلاعيه مورخ 21 ارديبهشت 84 خود، با اعلام اين مطلب افزود: « از همان روز اول نقش سفارت رژيم آخوندي و ديپلومات تروريستهاي رژيم آخوندي در رم دراين ترور جنايتكارانه روشن بود و مقاومت ايران جزييات آن را افشا نمود. بر اساس اطلاعات مقاومت ايران، قتل نمايندة شوراي ملي مقاومت در ايتاليا، همچون ترور دكتر كاظم رجوي نمايندة شوراي ملي مقاومت در سوئيس و كميسيون حقوقبشر، جنايت فجيع ميكونوس و ترور ديگر مخالفان در خارج كشور بهدستور مستقيم خامنهاي و رفسنجاني انجام شده است. خانم مريم رجوي رئيسجمهور برگزيدة مقاومت ايران همزمان با شروع اين دادگاه خطاب به دستگاه قضايية ايتاليا گفت مردم ايران 13سال است كه در انتظار محاكمة عاملان و آمران قتل آقاي محمد حسين نقدي هستند و امروز قضايية ايتاليا در مقابل يك آزمايش تاريخي قرار گرفته است. وي از قضات شريف و شجاع اين كشور خواست بهدور از هر گونه ملاحظة سياسي و ديپلوماتيك و كارشكنيهايي كه استبداد مذهبي و تروريستي حاكم بر ايران در جريان اين محاكمه خواهد كرد، عاملان و آمران اين جنايت فجيع را معرفي و احكام جلب بينالمللي براي آنان صادر كنند. وي از دولت، دادستاني، مقامات مسئول و كلية ارگانها و سرويسهاي ايتاليايي خواست كه همكاري لازم را براي اين محاكمه به عمل آورده و اطلاعات و اسناد لازم را در اختيار دادگاه قرار دهند. رئيسجمهور برگزيدة مقاومت ايران بر ضرورت اتخاذ تصميمات لازمالاجراي بينالمللي عليه رژيم آخوندي بهخاطر اعدام 120هزار تن از فرزندان آزاديخواه مردم ايران و شكنجه و قتلعام زندانيان سياسي، صدها عمليات تروريستي در خارج كشور، قتلهاي زنجيرهيي و تبعيض و سركوبي عليه زنان و اقليتهاي قومي و مذهبي تأكيد كرد و خواستار محاكمه خامنهاي و رفسنجاني و خاتمي و ديگر سردمداران اين رژيم در يك دادگاه بينالمللي به خاطر جنايت عليه بشريت شد. شايان ذكر است كه در سال 1375 دادگاه برلين در پايان محاكمة متهمان جنايت رستوران ميكونوس اعلام كرد كميتهيي متشكل از خامنهاي رهبر، رفسنجاني رئيسجمهور، ولايتي، وزير خارجه، و فلاحيان، وزير اطلاعات رژيم آخوندي، دستور قتل مخالفان را صادر ميكند و خواستار دستگيري آنان شد». فرمينيا مورونى نقدى، قسم خوردم كه عاملان قتلش را به دادگاه بكشانم در دوازدهمين سالگشت شهادت همسرش، خانم فرمينيا موروني نقدي درحالي كه با كلماتي پراز احساس و به زبان فارسي صحبت مي كرد گفت: « ...كوشش خواهم كرد چيزي را بهزبان فارسي بگويم، بهزبان حسين، زباني كه عاشق آن هستم، زبان سرزمين ومردميپراحساس، پرمحبت، پرفدا. مردم و سرزميني بينهايت غني از فرهنگ و تاريخ. در16مارس1993 در برابر حسين قسم خوردم كه عاملان و آمران قتل او را به دادگاه عدل خواهم كشاند. و ازآنروز كم و بيش، تنها وظيفه و رسالت من شد…». خانم نقدي سپس با تجليل از مقاومت ايران و رسم فداكاري آن افزود : « كسيكه براي دفاع ازجان ومال مجبورشده باشد ازجان ومال خود صرفنظركند، كسيكه در راه آزادي خود، خانواده، دوستان و ملت خود لذت زندگي را فراموش كند و خطرات ناشي از خم نشدن در برابر دروغ و زور را انتخاب كرده باشد، آيا چنين انساني را ميتوان ترساند و ازبين برد؟ مگر مقاومت ايران يتيم بهدنيا آمده است؟ آري با قلبي زخميبهياد دوستان ارتش آزاديبخش ملي در نوار مرزي ايران ميافتم، بهياد مجاهدين خلق ايران. دستان آنها را، يكييكي با گرميميفشارم و سربلند به آنها ميگويم كه حتي دشمنان بايد سر خود را در برابر شما خم كنند پيروزي بزرگي را بهدست آورديد…». براى نخستين بار در اروپا ؛ محاكمة يك مقام رسمى رژيم آخوندى، بهخاطر يك عمل تروريستى شوراي ملي مقاومت ايران در بند 68 بيانيه بيست و چهارمين سال تأسيس خود ، به ذكر اين رويداد پرداخته و نوشته است : «در ايتاليا، پس از گذشت 13سال از ترور محمد حسين نقدي نمايندة شوراي ملي مقاومت، دادگاه جنايي رم در ارديبهشت امسال محاكمة غيابي يكي از ديپلومات ـ تروريستهاي رژيم (مسئول وقت دستگاه اطلاعات در سفارت رژيم در ايتاليا) را آغاز كرد. دادستان ضدتروريستي ايتاليا براساس تحقيقات گستردة پليس و دادستاني اين كشور و شهادت شاهدان جديد كيفرخواست جديدي را عليه دستاندركاران و عاملان اين ترور جنايتكارانه تنظيم كرد. تا كنون سهجلسه از اين دادگاه برگزار شده و جلسات بعدي نيز تعيين وقت گرديده است. محاكمة يك مقام رسمي رژيم آخوندي بهخاطر يك عمل تروريستي براي نخستين بار است كه در اروپا انجام ميشود. بيترديد رژيم آخوندي با تمام قوا تلاش خواهد كرد با بهكارگيري شيوههاي مختلف تهديد و تطميع، از روند درست كار دادگاه ممانعت كند. اميد اين است كه دادگستري ايتاليا بتواند در آزمايش خطيري كه در اين پرونده با آن مواجه است، استقلال قضايي خود را پاس بدارد و كار خود را بهدور از ملاحظات سياسي براي كشف و احراز حقيقت تا به آخر ادامه دهد. در اين صورت، نتيجة نهايي اين رسيدگي، نه فقط محكوميت عاملان مستقيم قتل شهيد محمدحسين نقدي، بلكه محكوميت دستگاه جنايت و ترور رژيم آخوندي خواهد بود كه بالاترين مقامات رژيم در آن نقش مستقيم دارند.
گرامى باد خاطره شهيد راه آزادى، روزنامه نگار و شاعر آزاده كريمپور شيرازى
روز بيست و چهارم اسفند ماه سال 1332 امير مختار كريمپور شيرازي, مدير روزنامة ”شورش” و يكي از ياران وفادار دكتر مصدق توسط دژخيمان شاه به شهادت رسيد. كريمپور شيرازي پس از كودتاي ننگين 28مرداد، به زندگي مخفي روي آورد. اما در مهرماه همانسال دستگير و روانه شكنجهگاه گرديد. مزدوران دربار بخاطر پايداري او بر مواضع آزاديخواهانهاش در غروب 23اسفند، بر بدن مجروح او در زندان نفت ريختند و در مقابل چشمان جمعي از درباريان، منجمله اشرف پهلوي، خواهر تبهكار شاه، او را به آتش كشيدند. روزنامهنگار و شاعر آزاده و مبارز در آتش زبان و قلم آگاهيبخش خود سوخت و روز بعد در بيمارستان به شهادت رسيد.
كريمپور شيرازي، يكي از برجستهترين چهرههاي نهضت ملي ايران بود كه با قلم روشنگر و متعهد خود دشمنان داخلي و خارجي و در رأس همه دربار شاه را افشا ميكرد. كريمپور از همان ابتداي انتشار «شورش» آمادگي خود را براي جانبازي در راهي كه در آن گام نهاده بود، اعلام كرد و نوشت: ”…من جداً مصمم هستم كه اين مبارزه سرسخت و آشتيناپذير را تا سرحد مرگ شرافتمندانه و سرخ كه ايدهآل و آرزوي ديرين من است دنبال كنم. جنگ ما يك جنگ دامنهدار وسيع و ملي است…”. كريمپور به رغم اين كه بارها زير فشار دربار شاه قرار گرفت تا تن به تسليم بدهد، مقاومت كرد و از آرمان آزاديخواهي ملت ايران كوتاه نيامد. ياد اين روزنامه نگارو شاعر متعهد و آزاده همواره درخاطره تمامي آزاديخواهان جاودانه خواهد بود.
شهيد قيام، مصطفى كريم بيگى، با آزادگى رفت و با مردانگى جانش را از دست داد
مادر شهيد قيام روز عاشورا، مصطفى كريم بيگى، گفت: قاتل فرزند من شناسايى شده است و خود آقايان بهتر مىدانند کيست اما من نمىخواهم که او را بياورند و اعدام کنند. … . مهم کسى است که دستور کشتن مردم را صادر کرده؛ او بايد مجازات شود.
مصطفى كريم بيگى از شهيدان قيام روز عاشوراست كه بوسيله گلولهيى كه به پيشانى او خورده و از بالاى پل كالج به پايين پرت شده بود؛ به شهادت رسيد.
به گزارش رسانههاى خبرى مادر مصطفى كريم بيگى درباره فرزندش گفت:
«او براى اعتراض به کشتن جوانان مردم (به تظاهرات) رفته بود. (او) از 18تير ده سال پيش هميشه در اعتراضات شرکت مىکرد؛ بعد از انتخابات هم در تمام اعتراضات حضور داشت. مىگفت… اجازه نخواهيم داد خون جوانان مردم پايمال شود. هميشه مىگفت معلوم نيست چقدر بايد خون ريخته بشود تا بچههاى ما در آينده بتوانند در آزادى زندگى کنند. مدام به من مىگفت که اگر او را بازداشت کردند جلوى زندان اوين نروم. حتى مىگفت: 'گريه و زارى تو پيش ماموران بهخاطر من بدترين شکنجه براى من است. حتى اگر مرا کشتند هم نيا و التماس نکن، زارى نکن، سرت را بالا بگير و نگذار بهخاطر گريهها و التماسهاى تو من شکنجه شوم چون اين بدترين شکنجه است براى من و… '
باور کنيد من هم در 14روز حتى يکبار هم جلوى اوين نرفتم هميشه پدرش مىرفت و با اينکه قلبم پر مىکشيد اما نرفتم.»
مادر شهيد مصطفى كريم بيگى در مورد شقاوتهاى رژيم آخوندى طى 14روزى كه از پسرش بىخبر بود، مىگفت هر شب بين ساعت دو و نيم تا سه نيمهشب تلفن زنگ مىخورد و سکوت بود و گاهى صداى نفس نفس زدن کسى مىآمد. من و همسرم خيال مىکرديم پسرم تماس گرفته و اجازه صحبت به او نمىدهند و از خوشحالى گريه مىکرديم که او زنده است.
وى اضافه كرد:
«مصطفى 6دى ماه شهيد شد و 21دى ماه ما او را شناسايى کرديم و 23دى هم شبانه او را به خاک سپرديم. يک سوراخ در سمت چپ پيشانى پسرم بود و او را کالبد شکافى کرده بودند و از گردن تا زير ناف او را دوخته بودند. قلب و کليه و بقيه اعضاى بدن را هم برداشته بودند.»
مادر مصطفى كريم بيگى گفت:
«وقتى فردى که قرآن مىخواند رفت توى قبر و زير سر مصطفى را گرفت دستش پر از خون شد و گريه کنان بيرون آمد و رفت و فرد ديگرى آوردند. چگونه ممکن است بچه من که 6دى شهيد شده به يکباره در 23دى اين همه خون از زير سرش سرازير شود؟»
مادر شهيد سرفراز قيام گفت:
«مصطفى من با آزادگى رفت و با مردانگى جانش را از دست داد. من سربلند هستم و با افتخار مىگويم که بچهام با سربلندى و براى آزادگى شهيد شد بهخاطر مردمش و بهخاطر وطنش.»
Sunday, March 14, 2010
پيام تسليت خانم مريم رجوى به بانوى آواز ايران،مرضيه، به مناسبت درگذشت فرزند دلبندش، خانم هنگامه امينى
با كمال تأسف از درگذشت هنگامه, فرزند دلبند بانوى هنر ايران خانم مرضيه پس ازمدتها دست و پنجه نرم كردن با بيمارى سرطان در يكى از بيمارستهاى پاريس مطلع شديم. خانم هنگامه امينى از 15سال پيش به دليل پيوستن مادرش خانم مرضيه به مقاومت ايران مورد مراجعه و فشار و دستگيرى اطلاعات آخوندى قرار داشت. رئيسجمهور برگزيده مقاومت خانم مريم رجوى طى پيامى به خانم مرضيه درگذشت فرزند دلبند را به ايشان تسليت گفت.
پيام تسليت رئيسجمهور برگزيده مقاومت
به بانوى هنر ايران
به مرضيه عزيزم؛
سلام و تسليت بهخاطر فراق جانگداز هنگامه عزيز به شما و به دختر گراميش جانان
انا لله و انا اليه راجعون
در اين لحظات سخت براى هنگامه عزيز رحمت حقطلب مىكنم و براى دل دردمند و داغدار شما آرزوى صبر دارم.
مرضيه عزيز؛
درد جانسوز و داغ دل آتش گرفته شما را با تمام وجود حس مىكنم. ولى مبادا كه دل به غم بسپاريد به قول خواجه شيراز:
حيف است طايرى چو تو در خاكدان غم
زين جا به آشيان وفا مىفرستمت
تا لشكر غمت نكند ملك دل خراب
جان عزيز خود به نوا مىفرستمت
ساقى بيا كه هاتف غيبم به مژده گفت
با درد صبر كن كه دوا مىفرستمت
بله باور كنيد كه هنگامه بهخاطر صفاى قلبش و همراهى و استقامتى كه در كنار شما داشت اكنون با روحى شاد و آرام و قرين غفران و رحمت حق در آستانه بهار طبيعت به بهار زندگى جاويدش لبخند مىزند
بهارم دخترم از خواب برخيز
شكر خندى بزن شورى برانگيز
گل اقبال من اى غنچه ناز
بهار آمد تو هم با او بياميز
مرضيه عزيز؛ با تمام اشرفيان و سردارانشان و از سوى همه مجاهدين و اعضاى شورا و خانواده بزرگ مقاومت همدرد و در كنارتان هستم و يقين دارم كه باز هم شما با آن صبر زيبا و با آن روح بزرگ مثل هميشه سنگ صبور روزگاران و مايه آرامش بيقراران هستيد.
شادوران هنگامه امينى
رژيم سفاك آخوندى دو تن ديگر از دستگيرشدگان قيام را در قم به شهادت رساند
دژخيمان رژيم آخوندى دو تن از دستگيرشدگان قيام عاشورا را به شهادت رساندند و پيكرهاى آنان را روز جمعه در بهشت معصومه قم به خاك سپردند.
براساس گزارش دريافتى اين دو زندانى عبارتند از:
داود عيوضى كه كمتر از بيست سال سن داشت و مهرداد کريم پور 38ساله کارمند بيمارستان الزهراى قم بود كه دو فرزند دختر داشت.
داود عيوضى و مهرداد کريم پور در روز عاشوراى حسينى و هنگام شرکت در مراسم هفتم آقاى منتظرى توسط مأموران رژيم آخوندى دستگير و تا مدتهاى زيادى خانوادههاى اين دو زندانى از محل بازداشت عزيزانشان با خبر نبودند.
بنابه اين گزارش؛ ماموران اطلاعات رژيم آخوندى از هرگونه عکسبردارى و فيلمبردارى از اجساد اين دو زندانى در سردخانه و مراسم تشييع ممانعت بهعمل آوردند.
مراسم ختم كريمپور در مسجد امام حسين قم برگزار شد و در آن فعالين سياسى شركت داشتند. اما به گفته خانواده عيوضى، رژيم آخوندى از برگزارى مراسم براى فرزندشان در مسجد جلوگيرى كرده و لذا آنها مراسم را در يک زير زمين خانه برگزار کردند.
Saturday, March 13, 2010
Friday, March 12, 2010
Thursday, March 11, 2010
Wednesday, March 10, 2010
Tuesday, March 9, 2010
Monday, March 8, 2010
Subscribe to:
Posts (Atom)