برپا خيز از جا كن بناي بيت رهبر
روز22 بهمن كاخ ولايت خامنه اي را ويران مي كنيم
براى مقابله با فيلترينگ رژيم از آدرسهاى زير استفاده كنيد
همميهن عزيز: آدرسهاى جديد سايت سازمان مجاهدين را به اطلاع دوستان و آشنايان خود برسانيد
براى مقابله با فيلترينگ رژيم از آدرسهاى زير استفاده كنيد
http://raha.dnsdojo.org
http://raha.dnsdojo.org
http://azadi.dyndns.ws
http://azadi.dyndns.ws
http://azadi.dynalias.org
http://azadi.dynalias.org
http://azadi.dynalias.net
http://azadi.dynalias.net
http://azadi.dynalias.com
http://azadi.dynalias.com
http://azadi.does-it.net
http://azadi.does-it.net
http://azadi.dnsdojo.com
http://azadi.dnsdojo.com
http://azadi.dnsalias.org
http://azadi.dnsalias.org
http://azadi.dnsalias.net
http://azadi.dnsalias.net
http://azadi.dnsalias.com
http://azadi.dnsalias.com
http://azadi.cechire.com
http://azadi.cechire.com
هفته همبستگى با اشرف و جوانان بپاخاسته در ميهن
بازگشايى دانشگاهها و مدارس در امتداد قيامها و شعلهورتركردن آن، يكبار ديگر اركان ولى فقيه درهمشكسته
Petitionدرخواست حمايت از همه آزاديخواهان و مدافعين حقوق بشر در جهان - جنايت جديد جنگي در اشرف
ww.gopetition.com/online/31662.html
Online petition - Stop War Crimes in Ashraf
Sign the petition to prevent further massacre of unarmed and defenseless residents of Ashraf .
درخواست حمايت از همه آزاديخواهان و مدافعين حقوق بشر در جهان - جنايت جديد جنگي در اشرف را متوقف كنيد
ww.gopetition.com/online/31662.html
Online petition - Stop War Crimes in Ashraf
Stop War Crimes in Ashraf Petition
شهر پایداری و شرف اشرف
Monday, January 31, 2011
Iran Zahra Bahrami's Last Words before execution also known as (Kurdieh Banoo) آخرین گفته های شهید راه آزادی زهرا بهرامی ( کردیه بانو ) که بدست رژیم ج
آخرین گفته های شهید راه آزادی زهرا بهرامی ( کردیه بانو ) که بدست رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی کشته شد
(مصاحبه با پرشین رادیو )
(مصاحبه با پرشین رادیو )
روز دهم بهمن سال ۱۳۵۸ - 30 ژانویه: سخنرانی مسعود رجوی در دانشگاه تهران تحت عنوان آینده انقلاب
روز دهم بهمن سال 1358 آقای مسعود رجوی در یک سخنرانی در زمین چمن دانشگاه تهران برای مردم و هواداران مجاهدین شرکت کرد.
روزنامه کیهان روز 11بهمن 58 نوشت:
بعد از ظهر دیروز حدود دویستهزار تن به دعوت سازمان مجاهدین خلق ایران در دانشگاه تهران حضور یافتند.
این مراسم بهمناسبت هشتمین سالگرد شهادت احمد رضایی اولین شهید سازمان و بزرگداشت مجاهدخلق عباس عمانی که در روز 28 دی ماه، 12روز قبل ازآن به دست چماقداران خمینی به شهادت رسیده بودند برگزار گردید.
مسعود رجوی در سخنرانی خود گفت:
ما در مقابل هرگونه ظلم و استبدادی مقاومت خواهیم کرد و آسمان این خلق را همچون گذشته غرق در ستاره خواهیم ساخت. ستارگانی که در شرایط خفقان و فشار با درخشش و سرخی خون خود به شبهای سیاه جامعه، نوری تازه میبخشند و سدها و بنبستهای راه خدا و خلق را در هم میشکنند .
در این مراسم آقای مسعود رجوی به سکوت مسؤلان حکومتی نسبت به حمله و هجوم مسلحانه عوامل ارتجاع به مرکز امداد پزشکی مجاهدین و تخریب آن محل که 4 روز قبل از آن صورت داده بودند اعتراض کرد و خواستار شد تا خمینی، نمایندهيی را جهت بازدید از محل اعزام کند.
در پایان مراسم، یکبار دیگر چماقداران خمینی به شرکتکنندگان حمله کردند و به ضرب و شتم عدهيی پرداختند.
Sunday, January 30, 2011
فیلم - خروش بهمن فراخوان به اعتراض و قیام علیه دیکتاتوری - مسعود رجوی ۹بهمن ۱۳۸۹
خروش بهمن
فراخوان به اعتراض و قیام علیه دیکتاتوری
مسعود رجوی ۹بهمن ۱۳۸۹
هموطنان،
زنان و مردان آزاده در ایران زمین،
جوانان دلیر و اشرفنشان،
آرایش سیاسی در خاورمیانه بزرگ، به سرعت در حال تغییر است. عطش آزادی همه جا را فراگرفته است
خلقها، دیکتاتوری را نمیخواهند و دیگر تحمل نمیکنند.
استبداد سیاه ولایتفقیه اما، در وحشت از انفجار خشم مردم ،در حالی که فقط در 29روز گذشته، یعنی کمتر از یک ماه،خودش 90 اعدام را اعلام کرده است،با هیاهو و جار و جنجال آخوندی، در بوقهای تبلیغاتی خود از خیزش اسلامی و گسترش انقلاب اسلامی دم میزند:
«دریک کلام خواست مردم تونس برقراری مناسبات و احکام اسلام ناب محمدی است…». (احمدینژاد-تلویزیون رژیم- 89،10،29)
«وجه مشترک راهپیمائیها درکشورهای اسلامی عربی درخواست برای اجرای قوانین اسلامی…» (تلویزیون رژیم -89،11،09)
«این حرکات هم پس لرزه انقلاب اسلامی است…». (احمد خاتمی تلویزیون رژیم- 89،11،08)
«صدها تن از مردم تونس هم کسب حقوق دینی خود را خواستار شدند». (تلویزیون رژیم - 89،11،09) :
«این یعنی ماهیت اسلامی قیام شعارشون اینه…». (احمد خاتمی-تلویزیون رژیم- 89،11،08)
«این روزهای کنونی را میتوانیم قرن در واقع اوج به ثمر رسیدن اون نهضت بیداری اسلامی ببینیم که…». (تلویزیون رژیم - 89،11،09)
«دشمنان علاقه داشتند، مصمم بودند ما را در مرزهای جغرافی ایران و جغرافیایی ایران محصور کنند، منکوب کنند، اما امروز فرهنگ شما بهعنوان یک نسخه نجات بخش در همه جهان دست به دست میگردد». (احمدینژاد -تلویزیون رژیم - 89،10،29)
«بله این نهضت اسلامی فراگیر در حال بیدار باش و درحال گسترشه…». (تلویزیون رژیم - 89،11،09)
«مردم تونس براجرای قوانین اسلامی و رفع ممنوعیت حجاب تأکید دارند». (تلویزیون رژیم- 89،11،09)
«این نهضت مردم مصر مبتنی بر مسایل و ارزشهای اسلامی…». (تلویزیون رژیم - شبکه خبر (89،11،08)
«و به مردم تونس هم توصیه میکنم احکام الهی، اسلام ناب، ارزشها و آرمانهای متعالی اسلامی کوتاه نیائید بدانید که…». (احمدینژاد - تلویزیون رژیم - 89،10،29)
«خاورمیانه اسلامی در حال شکل گرفتنه، خاورمیانه جدید درحال شکل گرفتنه، با محوریت اسلام، با محوریت دین، با محوریت مردمسالاری دینی». (احمد خاتمی-تلویزیون رژیم- 89،11،08)
ارتجاع سیاه ولایت، این چنین درصدد است صورت خود را با سیلی خلقها بر بنا گوش دیکتاتوری، سرخ نگه دارد!
-با همان لودگی و ابتذال، که لوطی عمامهدار ولایت و عنترش، ایران و انتخابات مفتضح را «آزادترین کشور جهان» و «حماسه 40 میلیونی» میخواندند!
-با همان مسخرگی فرستادن کرم و شپش به فضا، دعوی مدیریت جهان، و آزاد کردن آمریکا، و استعلاج وضعیت حقوقبشر در اروپا، البته با الگوی اوین و کهریزک، و با سنگسار، و صدور دار و جرّ اثقال…
-با همان دجالگری و دلقک بازی که نظام ننگ و نحوست و نجاست را «نظام مقدس» میخوانند!
ولیفقیه اسقاطی ارتجاع، گمان میکند با عرضه کردن مرتجعان و وحوشی از جنس یا طیف خودش، آنچنان که در عراق و لبنان انجام داد، «عمق استراتژیک» رژیمش، تقویت، و کفه استبداد ولایت در تعادل منطقه ای و بینالمللی، سنگینتر میشود. به خیال خود میخواهد با همان الگوی ربودن انقلاب مردم ایران، قیامهای مردم مصر و تونس را هم مصادره نموده و با برچسب اسلامی به جیب دیکتاتوری دینی بریزد. شاید که بتواند بر انبار باروت و بحرانهای تلنبار شده داخلی، سرپوش بگذارد و برای رژیم منفور و نامشروع ولایت، فرصت و فرجه بقاء بخرد.
غافل از اینکه مبارزه آزادی بخش مردم ایران، 105سال پس از انقلاب مشروطه، بسا فراتر و متکاملتر از این توهمات، جریان دارد. آنقدر که همه ناظران خاطرنشان میکنند: قیامهای مصر و تونس، قیام مردم ایران در زمان سقوط دیکتاتوری شاه را در 32سال پیش، تداعی میکند.
***
دیکتاتوری آخوندی از این حقیقت هم غافل است که راه رشد صنعتی و سرمایهداری در این کشورها، آن هم بدون آزادی سیاسی که لازم و ملزوم همین مسیر توسعه اقتصادی-اجتماعی است ، به بنبست رسیده است. بن بستی که بهطور مضاعف پیش روی رژیم مادون سرمایهداری ولایتفقیه قرار دارد که در قیامهای سال 88 به شکستن طلسم ولایت راه برد و زنگهای سرنگونی این رژیم را بصدا در آورد. رژیم ولایتفقیه در 32سال گذشته بهغایت تلاش کرده است تا دره عمیق تاریخی بین قرن بیستم و بیستو یکم با قرون وسطی و حاکمیت آخوندی را با چوبهدار و تیرباران، با جنگ و صدور بحران، و با صدور ارتجاع و تروریسم، پر کند. با این همه رژیم به ثبات نمیرسد و غرقه در انشعابات پایانناپذیر و شقههای زنجیره ای، هنوز از قبلی نیاسوده، جراحی و شقه بعدی فرا میرسد تا بالکل سر در باتلاق خویش فرو کند.
نه تنها هیچ ظرفیتی برای شنیدن یک صدای مخالف ندارد، بلکه کمترین تمایزی از سوی باندهای سر سپرده رژیم راهم بر نمیتابد. هر روز منقبض تر میشود و به حذف و تصفیههای جدید روی میآورد.
سرکوب خونین و فراگیر، 120هزار اعدام سیاسی شامل قتلعام زندانیان، و به تنور جنگ و ترور ریختن نیروهای آزاد شده در انقلاب ضد سلطنتی، تنها چاره رژیم بیچاره ایست که ناتوان از پیشرفت و توسعه اقتصادی و اجتماعی، حفظ خود بر سریر قدرت را از زمان خمینی واجبترین واجبات اعلام کرده است.
در مسیر توسعه فئودالیسم آخوندی و استبداد سیاه دینی، بیگمان هدف حفظ نظام، هر وسیله ای را در قبیحترین صورت، توجیه و مباح میکند. دست آخر هم به میلیتاریزم عمامه پیچ رجالگان راه میبرد، که با دستار بسیج و سپاه،به ارث و میراث کوروش هم، دستبرد میزند.
***
با این همه زنان و جوانان و اقشارمختلف اجتماعی یکی پس از دیگری برمیخیزند و حقوق خود را طلب میکنند. هر دستگیری و هر شلاق و هر اعدام، دستگیریها و شلاقها و اعدامهای مضاعف بعدی را طلب میکند. قهرمانان و پیشتازان نبرد، چون پولاد صیقل میخورند و آبدیده میشوند.
مبارزه و مقاومت سازمان یافته مردم ایران، گام به گام تکامل پیدا میکند.
32سال تبلیغ و توطئه و سرکوب و زدوبند حتی با بهکار گرفتن امکانات 12 دولت، با مهیبترین بمبارانها، با سنگینترین حملات و پروندهسازی ها، با محبوس کردن 8ساله مجاهدان اشرف، با محاصره ضدانسانی 2ساله، و با 180 بلندگوی شبانه روزی طی یک سال بهمنظور شکنجه آنها، نه فقط به جایی نمیرسد؛ بعکس، بالا بلندترین و پرشکوهترین پایداری تاریخ معاصر را رقم میزند:
- «سمبل والای مقاومت در سطح بینالمللی» (ژاک گایو)
- «سنگر اصلی آزادی برای مردم ایران» (برایان بینلی)
- «دژ استوار آزادی» با «نقشی بیبدیل و تاریخی» (آنتونیو استانگو)
- «مکانی مقدس که با ارزشهای ماورای معنوی وارد تاریخ شده است» (می نو کاچی)
- «سمبل و کشتی امید به آزادی که امواج یأس و ناامیدی را در هم میشکند… یک استاندارد و الگوی اخلاقی و نمونه ای برای خلقهای سراسر جهان» (آلخو ویدال کوادراس)
- «رمز امید و آزادی در مقابل یکی از وحشیترین رژیمهای روی کره زمین» (رابین کوربت)
- «شهری که در آن آرمانهای دموکراتیک مردم ایران سمبلیزه میشود» (امیل بلسیک)
- و «نهتنها مبارزهیی برای آزادی مردم ایران، بلکه درعینحال، مبارزهیی برای اسلام روشنایی» (بریزا کیاری)
***
اشرف میایستد و دنیایی را به ایستادگی برمیانگیزد.
اکثریتها و نمایندگان منتخب بیش از یک میلیارد مردم دنیا به حمایت میآیند.
-رئیسجمهور برگزیده مقاومت در گامهایی شگفت و نامتصور، فضای سیاسی جهانی را در هم میشکند و به سود مردم ایران و پیشتازان آن تغییر میدهد.
اکثریت مجمع پارلمانی شورای اروپا که مجالس 47 کشور را نمایندگی میکند به موقعیت قانونی مجاهدان اشرف تحت کنوانسیون چهارم ژنو گواهی میدهند و با استناد به حکم دادگاه اسپانیا و اساسنامه دادگاه بینالمللی جنایی، کشتار وحملات مالکی و رژیم در اشرف را «جنایت جنگی» میشناسند. به انحلال کمیته سرکوب و به پایان دادن فوری شکنجه مجاهدین با 180 بلندگو در اشرف، فرا میخوانند.
زمین و زمان علیه دیکتاتوری به لرزه درآمده است. با این تفاوت که ابعاد دیکتاتوری و سرکوب و اعدام در حکومت «سیدعلی» به نسبت «بن علی»، تفاوت گنبد و گردوست!
انگار، همچنانکه در قرآن آمده است، مرتجعان حق ستیز و دین فروش ،میخواهند نور خدا را با دهانهای آلوده خود خاموش کنند اما اراده ای بسا فراتر، مصر است که این نور را به اتمام و کمال برساند.
خونهای بر زمین ریخته علی صارمی، برجستهترین زندانی سیاسی مقاوم ایران با 24سال زندان و قهرمانانی همچون جعفر کاظمی و محمد علی حاج آقایی به ترتیب با 11سال و 7سال سابقه شکنجه و زندان، پرتوهای درخشان همین نور را بازتاب میکنند. سلام بر آنان.
***
بله، ما برآنیم که فلک ارتجاعی حاکم بر میهن اسیر را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم. «می کشیم ازدهن گرگ برون - انقلابی که به سرقت بردند»
اما خدا روزگار هیچ خلقی را تا آن زمان که خود بر نخیزد و قیمت ندهد، تغییر نمیدهد. آزادی را رایگان به کسی نمیدهند. حق ملت ایران فقط گرفتنی است، کسی آن را در یک سپیده دم رویایی به ما هدیه نخواهد کرد.
در مسیر همین آزادیخواهی و حقطلبی است ، در «محاربه» با همین نظم و نظام پلیدی و یزیدیست، در جنگ با دیکتاتوری منفور مذهبی و «دعی بن الدّعی» خامنهایست که رشتههای همبستگی و وحدت سرشته میشود، پیوند میخورد و هر چه مستحکمتر میشود.
***
فرزندان رشید و اشرفنشان میهن اشغال شده،
زنان و مردان آزاده،
هموطنان،
جنگ صد برابر با «بیا، بیا» و عزم حداکثر، کلید پیروزی است.
مرعوب تنوره کشیدن دیو ولایت نشوید. آتش قیام،دیگر بار، میتواند و باید، از زیر خاکستر خیانت، شعله بکشد. بهای آن را هر چه که باشد، باید بپردازیم.
دهه «زجر» رژیم ولایت سه روز دیگر آغاز میشود
بهمن ماه یادآور قیام سیاهکل، شهادت اشرف شهیدان و سردار خیابانی، و انقلاب 22بهمن است
از بهمن ماه، خروش آزادی بسازید.
زنجیرهای اختناق البته مانع حرکت و قیام است والا مردم ایران یک روزه این رژیم را جارو میکردند. با این حال از فردا، خروش بهمن را در هر کجا و به هر میزان و به هر ترتیب که میتوانید در هر کوی و برزن طنینانداز کنید.
به اعتراض و قیام علیه دیکتاتوری و حاکمیت نامشروع ولایتفقیه فرا بخوانید.
صبح آزادی نزدیک است.
زنده باد ارتش آزادی
رود خروشان خون شهیدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران ضامن پیروزی محتوم خلق ماست
مسعود رجوی
9بهمن 1389
***
یازدهم بهمنماه، سالروز شهادتمجاهد کبیر احمد رضایی، آموزگار بزرگ شجاعت ، فداکاری و قاطعیت در نبرد
یازدهم بهمنماه، سالروز شهادت مجاهد کبیر احمد رضایی، از مسئولان برجسته سازمان مجاهدین خلق ایران است که طی نبردی قهرمانانه با مزدوران ساواک شاه در خیابان غفاری تهران به شهادت رسید.
احمد رضایی، نخستین شهید سازمان مجاهدین خلق و یکی از درخشانترین چهرههای انقلابی تاریخ معاصر ایران است. او قهرمانی است که تا آخرین لحظهی زندگیش، بار تمام مسئولیتها و وظایفش را با قاطعیت و پشتکاری شگفتانگیز به دوش کشید و با شهادتش نیز سنت قهرمانانه و پاکبازانهی ”فدای تمامعیار“ را بنیان گذاشت. از آن روز به بعد، رویکرد قهرمانانه احمد، به الگوی یکی از شورانگیزترین ارزشهای مجاهدین تبدیل گردید.
احمد رضایی، از نسل انقلابیونی بود که از کودتای استعماری 28مرداد32 و کشتار بیرحمانه شاه در 15خرداد سال42، تجربه و درس مبارزه انقلابی آموختند و قدم در مسیر راهگشایی بنبست مبارزه مردم ایران گذاشتند. او که مبارزه سیاسی را در نوجوانی در پیوند با جریانات و گروههای سیاسی و مذهبی سالهای آخر دههي 30 آغاز کرده بود در میان شخصیتها و مبارزان مذهبی آن دوران، بهویژه نزد پدرطالقانی، بسیار محبوب بود.
احمد در سالهای ۱۳۴۳ و ۱۳۴۴ در تبدیل عزاداریهای معمولی به یک تظاهرات وسیع سیاسی در تهران نقش برجستهیی داشت. سال سوم دبیرستان بود که در حال انتقال یک دستگاه چاپ بهمنزل، توسط پلیس، دستگیر و مدتی در زندان بود.
احمد با اینکه در دبیرستان، شاگرد ممتازی بود، ولی همواره در تضاد میان تحصیل و مبارزه، مبارزه را انتخاب میکرد. بههمین دلیل از سال پنجم دبیرستان، درس را رها کرد. بهسربازی هم نرفت و زندگیش را بهطور تمامعیار وقف مبارزه نمود.
او بهدلیل کاراکتر بسیار فعال و پرجوش و خروشی که داشت، در میان طبقات و اقشار مختلف کارگر، بازاری و دانشجو صدها دوست و آشنا داشت و همه، او را بهعنوان سمبل تحرک و جسارت میشناختند.
احمد دور جدید فعالیتهای انقلابی خود را با مرزبندی با جریانات سیاسی آن دوران آغاز کرد. در این مسیر بود که در سال48، گمشده خود را یافت و بهسازمان مجاهدین خلق ایران پیوست. در این راه در پرتو تلاش و فعالیتی پیگیر و خستگیناپذیر بهعنوان یکی از مسئولان ارزنده تشکیلات مجاهدین، منشأ خدمات بسیار گردید.
اما آنچه نام احمد را بهعنوان یک انقلابی بزرگ و یکی از برجستهترین کادرهای مجاهدین برای همیشه در تاریخ سازمان و مبارزات انقلابی مردم ایران بهثبت رسانده، نقش بیهمتای او در بازسازی تشکیلات مجاهدین پساز ضربه گسترده رژیم شاه به تشکیلات مجاهدین در سال 50 بود. هنگامی که در اوضاع تیره و بحرانی پساز یورشهای ساواک، با دستگیری کلیه بنیانگذاران و90درصد از اعضای مرکزیت مجاهدین، اساس موجودیت سازمان درمعرض خطر قرار گرفته بود، احمد بهعنوان تنها کادر باقیمانده از مسئولان مجاهدین، رسالتی سنگین را برعهده داشت و میبایست در بحبوحه بسیج دیوانهوار ساواک و تور وسیعی که برای دستگیریش پهن شده بود، به بازسازی تشکیلات بیرون زندان مبادرت میکرد.
احمد طی ششماه تلاش بیوقفه و خستگیناپذیر و با صمیمیت، فداکاری و شجاعتی توصیفناپذیر، شروع به گردآوری و سازماندهی نیروهای باقیمانده کرد. او بیهراس از تورهای وسیع ساواک با اجرای روزی 20قرار، توانست به کمک کادرهای ارزندهیی چون فرمانده کاظم ذوالانوار و نیز مجاهد کبیر رضا رضایی، که بهنحوی قهرمانانه از چنگ ساواک گریخته بود، مسئولیت عظیم و حساس بازسازی تشکیلات سازمان را بهخوبی بهانجام برساند.
یکی از مجاهدانی که تا قبل از دستگیری سال 50، تحت مسئولیت شهید احمد رضایی بوده میگوید: «هنگامی که در شهریور50، هجوم ساواک به پایگاههای مجاهدین آغاز شد، هنوز چند هفتهیی از وصل شدن تیم ما به احمد نمیگذشت. احمد با تجربهیی که داشت و بخصوص بهمدد هوشیاری و آمادگیش، توانست بهسرعت از آنچه در اطرافمان میگذشت نتیجهگیری کرده و خانههایی را که در معرض خطر بودند، تخلیه کند. از جمله، پایگاه استقرار تیم ما در تهران که احمد به سرعت آن را تخلیه کرده و علامت سلامتیش را برداشته بود و علامت خطر گذاشته بود و ما با دیدن علامت خطر از دستگیری جستیم و به پایگاههای دیگر منتقل شدیم».
احمد در این دوران و تا زمان دستگیری محمد حنیفنژاد، یار و یاور و کمک بسیار مهمی برای او بود. او بهتلاشی بیوقفه و خستگیناپذیر برخاست و با شور و حرارت و انگیزه خارقالعادهیی بهیاری سازمان شتافت. گویی در این سختی و ضربه، احمد، بال و پر درآورده بود و فضای پرواز پیدا کرده بود. شگفتا که در آن شرایط سخت و سنگین پلیسی که ساواک بهطور تمامعیار برای درهمپیچیدن تشکیلات سازمان، بسیج شده بود، احمد فضای کار، تلاش، مسئولیتپذیری، فداکاری و در یک کلام جانبازی مساعدتری پیدا کرد و به مدد ویژگیهای برجستهیی که داشت، از جمله سرعت عمل بالا و تیزی و قاطعیتش در تصمیمگیری، موفق شد مسئولیت سنگینش در این دوران را بهنحو احسن بهپیش برد.
نقش احمد بخصوص وقتی بیشتر بارز شد که بعداز مدت کوتاهی شهید بنیانگذار محمد حنیفنژاد هم دستگیر شد و عملاً سنگینی بار مسئولیت حفظ و تجدید سازماندهی سازمان، اداره کادرها و حفظ ارتباطاتشان بر دوش احمد قرارگرفت و او مسئولیتش را به تمام و کمال انجام داد.
احمد معتقد بود بهدلیل خیانت بهاصطلاح رهبران سیاسی گذشته، مردم به این سادگی به حزب و سازمان و هیچ رهبر سیاسی اعتماد نمیکنند. او به این حرف تا بن استخوان ایمان داشت. آنقدر که گویی همواره مترصد بود با شهادتش اعتماد مردم را بهپیشتازان راستینشان بازگرداند. بههمین دلیل با تغییر فضا و پلیسی- نظامی شدن جامعه پس از ضربه سال50، او اولین کسی بود که با ذکاوت انقلابیش، ضرورت مسلح شدن و درآویختن مسلحانه و تا آخرین نفس با مزدوران مسلح ساواک را دریافت و در عمل کردن به آن بسیار قاطع بود.
همین انگیزه و اعتقاد او بود که توانست روح تهاجمی را در کادرهای سازمان، بهویژه پس از ضربه 50، بدمد. احمد بهطور خاص با شهادتش خط سرخ مقاومت و نثارخون برای رهایی خلق را بهعنوان یک ارزش در انقلاب ایران خلق کرد. امروز از برکت آن خونها و راهی که قهرمانان پیشتازی همچون احمد رضایی گشودند، بذل مال و جان و عزیزان و خانمان برای نسل مجاهد خلق، بسیار ساده شده و در شمار بدیهیات است. اما در آن روزگار، آن کار سنگین و طاقتفرسا و دست و پنجه نرم کردن 24ساعته با خطرها و تهدیدها، حتی برای بسیاری از نیروهای آگاه جامعه هم قابل فهم نبود.
یکی دیگر از مجاهدانی که پس از ضربه سال 50، درارتباط با احمد رضایی قرار داشت میگوید: در روزهای بحرانی بعد از ضربه ، احمد قهرمان، تأثیر بسیار زیاد و تعیینکنندهیی در حفظ سازمان داشت. بعد از هر ضربهیی، امیدواری، تحرک، حرکت بهپیش و پرهیز از هر نوع سکون، مهمترین عوامل برای بازسازی هستند. احمد بهدلیل قاطعیتش در برابر دشمن، فیالواقع سمبل و نمونه بارز چنین خصوصیاتی بود. همه ما وقتی سر قرار احمد میرفتیم، فشار و سختی ضربه سنگین شهریور را فراموش میکردیم. احمد به درستی درک کرده بود که باید پیشآمدن ضربه را با همه درمیان بگذارد و تغییر شرایط را به همه بگوید و هر کس را در هر سطحی که هست در مقابل مسئولیتهایش قرار بدهد. او با تکتک افراد سازمان در سطوح مختلف قرارهایی اجرا میکرد که اسمش را گذاشته بود ”قرار تعیینتکلیف“. مضمون حرف احمد در این قرارها و توضیح به افراد این بود که سازمان در معرض ضربه سختی قرار گرفته و علت، هرچه باشد، در این شرایط سخت از هر فرد سطح جدیدی از مسئولیت و مایهگذاری انتظار میرود. زیرا دیگر، مدار قبلی از کار و ارتباط با سازمان قابلقبول نیست. هرفرد باید به این مسأله، جواب مشخص میداد و ”تعیینتکلیف“ میشد که در این مرحله چه خواهد کرد. تردید و دودلی و یأس و سختی ضربه، بهاین صورت از صفوف ما رخت برمیبست و به امید و تحرک و تلاش و آمادگی برای ورود به مرحله انجام عملیات نظامی تبدیل میشد.
این شیوه برخورد قاطع و جدی احمد، در فاصله کوتاهی در مناسبات باقیمانده سازمان و نیروهای هوادارش، همه چیز را یک مدار کیفی ارتقا داد. او با قدرت تصمیمگیری و سختکوشی در جلوگیری از دامنه ضربه تلاش کرد و موفق شد.
در صدر کارنامه درخشان حیات انقلابی احمد، شهادت و قاطعیت او در نبرد با دشمن میدرخشد و این سنت را جنبش نوین انقلابی مردم ایران مدیون احمد رضایی است. از این جهت دامنه تأثیر کار احمد به سازمان ما محدود نشد و سایر انقلابیونی که در دوران شاه، دوشبهدوش مجاهدین میجنگیدند بارها در زندان و خارج زندان از نقش و تأثیر راهگشای احمد و نحوه شهادت او تقدیر کردند و حق قهرمانی او را بهجا آوردند. چرا که همه، تأثیر مادی آن را، که یک گام بهپیش در مبارزه مسلحانه بود، میدیدند.
روز دوم شهریور، وقتی در اولین قرار پساز ضربه، احمد را در قرار زاپاس ملاقات کردم، کاری را که 5ماه بعد، در درگیری با ساواک انجام داد، برایم بهصورت ایده کاملاً مشخصی بیان کرد و گفت ”ما حق نداریم زنده بهدست دشمن بیفتیم و باید با دشمن درگیر شویم“ و او خود، نخستین کسی بود که به این درس بزرگ در صحنه رودررویی با دشمن عمل کرد و با این قاطعیت خود، نقشی کیفی، تاریخی و راهگشا در مسیر مبارزه انقلابی با رژیم شاه ایفا کرد. او حتی اجازه نداد دشمن به سلاحش نیز دسترسی پیدا بکند. شهادت احمد، گام بسیار آگاهانه مشخصی بود که در تقدیر حرکت سازمان قرار داشت و فکر میکنم بههمین دلیل است که تابلو شهادت احمد تا این درجه، کامل و صیقلخورده و شفاف است».
مجاهد خلق ابوالقاسم رضایی، برادر کوچکتر احمد، که در آن هنگام در زندان اوین بود، خاطره شنیدن شهادت احمد و تأثیرات آن را چنین بازگو میکند:
«در آن شرایط ما توانسته بودیم یک رادیوگوشی وارد اوین کنیم. این رادیو را بچههای خودمان در زندان قزلقلعه برایمان آورده بودند. آن روزها وقتی زندانیان مجاهد را برای پروندهخوانی و دیدار با بازپرس و وکیل به دادرسی ارتش میبردند، گاهی دور از چشم نگهبانان میتوانستند مجاهدینی را که از زندانهای دیگر آمده بودند، ببینند و مخفیانه، چیزی را ردوبدل کنند.
این رادیو در آن دنیای بیخبری زیر چنگ ساواک، برایمان ارزش زیادی داشت و نهایت سعی ما این بود که لو نرود. بههمین دلیل بهرغم آنکه همه افراد بند عمومی از خودمان بودند و جاسوسی بین ما نبود، هنگام گوشکردن بهرادیو زیر پتو میرفتیم تا اگر نگهبان بهطور ناگهانی در را باز کرد متوجه آن نشود. گوشدادن بهاخبار ساعت 2بعدازظهر که مهمترین بخش خبری آن بود بهطور نوبتی توسط چندنفر انجام میشد. آنها خبرها را بهخاطر سپرده و برای بقیه نقل میکردند. روز 11بهمن نوبت شهیدعلی میهندوست بود که اخبار را گوش کند. هنوز چنددقیقهیی از شروع اخبار نگذشته بود که سراسیمه از زیر پتو برخاست، سرجایش نشست و گفت: ”بچهها احمد شهید شد“! دقایقی همه ساکت شدند. این سکوت سنگین، با زمزمه سرود عربی «اقمص یداک فی دمی» یا سرود «شهید» شکسته شد، زمزمه این سرود از گوشه اتاق شروع شد و به سرعت، تمام اتاق را فراگرفت. ما آنموقع، خودمان هنوز سرودی نداشتیم و تعدادی از بچهها که در فلسطین، دوره دیده بودند برخی سرودهایی را که حفظ کرده بودند بهبقیه یاد میدادند. مضمون این سرود بهاینقرار بود:
انگشتانت را بهخون من آغشته کن
و از زبان من وصیتم را بنویس
بنویسید برای همه، ای برادرانم، ای برادرانم
که من وصیت خود را نوشتم
این رسالت نسل ماست
این علامت صبح پیروزی ماست
این پایان شب تیره ماست
من رفتم. شما راه را ادامه دهید و سختیهایش را تحمل کنید، تحمل کنید
باخواندن این سرود بود که مجاهدین بهاستقبال اولین شهیدشان رفتند. شهادت احمد در آن شرایط بههمه، انگیزه دیگری داد. چون مجاهدین همهچیز را در طبق اخلاص گذاشته و آماده بودند تا برای آزادی میهنشان، دست بههر فداکاری بزنند. دستگیری غافلگیرانه شهریور50 و دستگیریهای بعدی که بهدنبال آن صورت گرفت همه بدون درگیری بود و همه اعضای سازمان از اینکه دستگیری غافلگیرانه، اجازه نداده بود بارژیم مقابله کنند، افسوس میخوردند. احمد با شهادت خود، آنهم بهآنصورت حماسی، آرزوی همه مجاهدین را در مقابله با ساواک شاه محقق کرد. دشمن به هیچ چیز احمد دست نیافت بخصوص که ساواک بعد از دستگیری شهیدحنیفنژاد، برای جلوگیری از تجدید سازماندهی مجاهدین همه انرژیش را روی دستگیری احمد متمرکز کرده بود. طرح احمقانه ساواک در فرستادن رضا بههمراه مأمورانش برای اینکه ردی از احمد پیدا کنند، دقیقاً بههمین خاطر بود. طرحی که به فرار قهرمانانه رضا منجر شد و داغ سنگینی بر دل ساواکیها گذاشت».
مجاهدی دیگر، خاطره خود را از لحظه شنیدن خبر شهادت احمد، چنین بازگو کرده است:
«لحظهیی که خبر شهادت احمد را در زندان اوین شنیدیم هرگز از یادم نمیرود. شهید بنیانگذار سعیدمحسن پس از پخش خبر شهادت احمد از رادیو و انتشار آن در بند عمومی اوین، با روی خندان و بشاش، و حالتی که فهم آن در آن لحظات برایم مشکل بود، گفت بچهها تبریک میگویم، راه، باز شد. احمد حق بزرگی به گردن سازمان دارد. واقعاً برای جنبش مبارک است. مات و مبهوت، سعید را نگاه میکردیم و برایمان عجیب بود که چرا سعید در فقدان چنین مسئول ارزندهیی تبریک میگوید.
سعید توضیح داد که راه را باید با قاطعیت ادامه داد و باید کسی در این زمینه پیشقدم میشد و این خیلی برای سازمان ما افتخار است که سمبلی از قاطعیت، فداکاری و جسارت و پاکبازی را بهعنوان اولین شهید در مقابله با دشمن، آنهم دقیقاً بههمین شکل ارائه کند. این خون به تمام کسانی که از این پس با دشمن، روبهرو میشوند پیام خواهد داد که چگونه باید با دشمن برخورد کنند. احمد رضایی نه فقط در صحنه تشکیلاتی و حفظ سازمان بلکه در این صحنه، مسئولیت خود را به بهترین صورت و کاملترین وجه بهپایان رسانده است.
آنچه شهید بنیانگذار سعید محسن، بیان کرد، بهطور واقعی و مادی از همان روز به دو سنت انقلابی چشمگیر ویژه مجاهدین تبدیل شد و باقی ماند. اول، نفس برخورد با شهادت؛ دوم اینکه در مقابل شهادتها نهتنها خم بهابرو نیاورند و به عزا و مصیبت ننشینند، بلکه تبریک بگویند. تبریک بهخاطر اینکه یک مجاهد خلق بهعهد خود با خدا و خلق وفا کرده و چنین راهی را با افتخار و سرافرازی بهانتها رسانده است. هر مجاهدی که بهشهادت میرسد، بار مسئولیتش را در اوج سرفرازی و شایستگی بر زمین میگذارد و از این جهت است که آن را شایان تبریک میدانیم. اگرچه فقدان هر مجاهد خلق بسیار تلخ و دردناک و شایسته عمیقترین تسلیتهاست».
زندگی کوتاه اما پربار احمد، فرازها، نقطهعطفها و آموختنیهای بسیار دارد. اما شهادت قهرمانانه او و سنت انقلابی که از خود برجای گذاشت، آنچنان تأثیرات انگیزانندهیی در میان مجاهدین داشت که مجاهد کبیر رضا رضایی درباره ارتقاء روحیه نظامی و خشم انقلابی در میان اعضای مجاهدین گفت: «اگر رعایت مصالح و ضوابط سازمانی ایجاب نمیکرد، نمیشد مانع از این شد که اعضای ما در هر جا بهدشمن حمله نبرند».
از آنروز تاکنون و بهویژه در دیکتاتوری سیاه و ضدبشری آخوندی، دههاهزار مجاهد، با افتخار، همان ارزشی را که احمد بهعنوان اولین شهید مجاهد، پرچمدارش بود، لبیک گفتهاند و حماسههای بسیار آفریدهاند. اگر آنروز احمد، ستارهیی در آسمان مبارزات خلق ایران بود، اینک این آسمان، غرق ستارههاست و کهکشان بلند شهیدان بر پیروزی محتوم مقاومتی که با خون آنها شکل گرفته گواهی میدهد.
احمد رضایی از زبان مجاهد شهید رضا رضایی
شهادت احمد، امیددهنده و راهگشا بود. احمد، دوست بزرگ و صمیمی مردم بود و یک لحظه در زندگیش از یاد دردهای مردم غافل نبود. همیشه به من سفارش میکرد که اگر من شهید شدم، از طریق آدرسهایی که نوشتهام به کمک به آنها ادامه بده. در آخرین روز از زندگیش در این دنیا به من گفت، رضا! برای اینکه درخت انقلاب، خشک نشود خون ما باید ریخته شود. ما با خون خود باید مسیر حق و عدالت و راه مبارزه را بهطور مشخص ترسیم کنیم و ادامه داد که برای مبارزه کردن باید نفرتی عمیق نسبت به دشمن داشت، بدون نفرت عمیق نسبت به دشمن نمیتوان مبارزه کرد… همیشه آرزو میکرد که در گرماگرم پیکار، شهید شود و زنده بهدست دشمن نیفتد؛ و به آرزویش رسید. او میگفت: چه اهمیتی دارد که ما شهید شویم درحالیکه میبینیم بهجای هر شهیدی و هر تفنگی که بر زمین میافتد صدها و هزاران پیکارجوی مجاهد سر برمیآورند و تفنگ بهدست میگیرند.
احمد با شهادتش، راه شجاعت، راه فداکاری و ایمان بهحق را به مردم آموخت و امروز ما با امید فراوانتر، روحیهیی قویتر، گامهایی استوارتر و قلبی سرشار از کینه و نفرت به دشمن در راه پرافتخار او گام برمیداریم و در آرزوی شهادتی اینچنین به پیکار خود ادامه میدهیم… ششماه از آخرین روزهای زندگی احمد سرشار از شجاعت، فداکاری، صمیمیت و سختکوشی بود.
او معلم بزرگ ما بود و صفاتش درس آموزندهیی است برای ما. او با شجاعت و پشتکاری که از خود نشان داد، امیدها برانگیخت و شجاعتها آموخت. حماسه فداکاریهای او، بیش از پیش ما را به خلقی که چنین فرزندان پاکی را در دامن خود پرورده است، امیدوار میسازد… شهادت احمد همانقدر که برای ما غمانگیز بود، امیددهنده و راهگشا نیز بود. او بهما نشان داد که آنچنان قدرت و شرفی داریم که دشمن ناپاک را حتی در یک نبرد نابرابر بهضجه وامیداریم. خون احمد با همه عشق و کینهیی که در درون داشت، امروز در رگهای ما جاری است و خاطره قهرمانی و فداکاری او بهما عزمی استوار میبخشد که تمام آرزوهای مقدس و انقلابیش را تحقق بخشیم و در خواندن سرود رزمآوری و پیروزی با او همصدا شویم.
شهادت احمد برخلاف تصور احمقهایی که برای اثبات نظرات تسلیمطلبانهشان از هر شکست، ناامیدی و از هر سوز سرما، زمستانی میسازند، نهتنها هیچ ناتوانییی را اثبات نمیکند، بلکه درست، نشاندهنده این است که ما تا آنحد از ظرفیت فداکاری و جانبازی برخورداریم که رنج نبردی سخت و طاقتفرسا را تا آن زمان که خلق را بهحرکت درآوریم دلاورانه بر دوش بکشیم. حیف این است که احمدهای فراوانی بودهاند که مجال خدمتی بیشتر نیافتهاند و احمدهای فراوانی خواهند آمد که این رسالت را بهآخر برسانند.
ما در پس همه جنایتهای خونبار رژیم آدمکشان شاه، ضعف و زبونی و نکبت او را میبینیم.در پس وحشت او از زندهنگهداشتن جوانی 19ساله و ریختن خون برادر مجاهدمان مهدی در زیر وحشیانهترین شکنجهها، وحشت او را از موج خروشان جوانان رزمندهیی که هرگز در چهرههای مردانهشان تسلیم و سکوت خوانده نمیشود، میبینیم. (از نامه مجاهد شهید رضا رضایی بهمادرش، بهمناسبت اولین سالگرد شهادت احمد)
نامه بهروز جاوید تهرانی بهمناسبت اعدام دو زندانی سیاسی
بهروز جاوید تهرانی زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج در پی اجرای حکم اعدام مجاهدان قهرمان جعفرکاظمی و محمدعلی حاج آقایی در زندان اوین نامهای را در درون زندان نگاشته است. متن این نامه به شرح زیر است:
نامه حزن آلود من برای شهادت دو زندانی دیگر
این نامه را از دنیای دیگر برایتان مینویسم در شرایطی که ما محروم از تلفن و ارتباط با سایر زندانیان هستیم و هنوز نمیدانم از چه راهی باید به بیرون از زندان برسد.
در بیرون از زندان بین نوشتن و اقدام کردن مخیر بودم، ولی اکنون که جا برای قدم برداشتن نیست ناگزیر مینویسم.
خبر اعدام دو زندانی سیاسی دیگر جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی همه ما شصت نفر را در سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج محزون و متاثر کرد.
در حیرتم که رژیم جلاد مسلک حاکم با این اعمال توجیه ناپذیر، غیرمنطقی وحشیانه و دیوانه وار میخواهد پلیدی و پلشتی نظام اندیشگی و ساختار ذهنیاش را به همگان ثابت کند یا ید طولای خود در ددمنشی را؟
جلادان، هر جور که فکر میکنید اشتباه است. شما هم، راه هزاران دیکتاتور سرنگون شده تاریخ را طی میکنید اگر دولت دیکتاتور مآبان تاریخ وفا داشت هرگز نوبت به شما نمیرسید. ایمان داشته باشید اگر تا آخرین آزاد مرد آزاد زن در بند را هم اعدام کنید و خاطره ایشان را در اذهان خود به کابوسی تلخ و در اذهان جهان به اسطوره بدل سازید؛ تازه ایران بهپاخواسته را در پیش رو دارید.
دوران زوال شما ممکن است دور باشد ولی به یقین خواهد آمد.
خواهیم دید!
Saturday, January 29, 2011
اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت در مورد اعدام وحشیانه زهرا بهرامی
خانم رجوی: با معاملات اقتصادی و مراودات دیپلوماتیک به ماشین اعدام و سرکوب ملایان سوخت نرسانید
رژیم ضدبشری و زنستیز آخوندی در یک اقدام جنایتکارانه، صبح امروز شنبه 9بهمن زهرا بهرامی، 46ساله و مادر 2فرزند را که در دیماه 1388 بهدنبال قیام عاشورا دستگیر شده بود، اعدام کرد. این نودمین زندانی است که از ابتدای سال جدید توسط دژخیمان ولایتفقیه حلقآویز شده است.
خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران، هدف این اعدام وحشیانه را ایجاد رعب و وحشت در میان مردم ایران بهویژه زنان به جان آمده که خواستار سرنگونی فاشیسم دینی حاکم بر ایران هستند، توصیف کرد. وی از جامعه جهانی خواست اعدام زهرا بهرامی و روند فزاینده اعدامها در ایران را محکوم نموده و این رژیم را که ننگ بشریت معاصر است، بهخاطر نقض سیستماتیک و مستمر حقوقبشر مورد تحریمهای همهجانبه قرار دهند.
خانم رجوی افزود: زمان آن فرارسیده است که کشورهای مختلف جهان بهویژه اتحادیه اروپا به صدور اطلاعیه اکتفا نکنند و معاملات اقتصادی و مراودات دیپلوماتیک با این رژیم قرونوسطایی را قطع کنند و بیش از این به ماشین جنایت و شکنجه و اعدام آن سوخت نرسانند.
اتحادیه اروپا و کشورهای عضو بهخصوص هلند، که زهرا بهرامی شهروند آن بوده است، هیچ اقدام مؤثر و فعالی برای جلوگیری از اعدام او بهعمل نیاوردند و امروز در مقابل این جنایت فجیع وظیفه مضاعفی بر عهدهدارند.
عفو بینالملل در اطلاعیه خود در 26دیماه گذشته حکم اعدام زهرا بهرامی را که برای دیدار دخترش به ایران رفته بود، محکوم کرد و نوشت: زهرا بهرامی به مدتی طولانی ممنوعالملاقات بوده، مورد بدرفتاری و ضربوشتم قرار گرفته و برای اعترافهای اجباری به شرکت در نمایشهای تلویزیونی مجبور شده است.
پارلمان اروپا در قطعنامهیی در 17شهریور 1389 خواستار آزادی زهرا بهرامی و دسترسی آزادانه وی به وکیل مدافع شد.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
9بهمن 1389 (29ژانویه 2011)
نوید آزادی - تقدیم به خاکپای شهیدان
نوید آزادی - تقدیم به خاکپای شهیدان
بخوان! با من بخوان ای یار!
بخوان ای نازنین ای یار
بخوان ای خفته یِ بیدار
بخوان ای نغمه خوانِ خوش
بخوان ای گشته سر بر دار
به یاد بهمن خونین
به یاد اشرف و موسی (مجاهدین شهید اشرف ربیعی و موسی خیابانی)
به یاد بوذر و صادق (شهید ابوذر ورداسبی و مجاهد شهید ناصر صادق)
به یاد جعفر و زهرا (مجاهدین شهید جعفر کاظمی و زهرا گودرزی)
چو خسرو در غم شیرین
چو مجنون در پی لیلا
چو وامق واله ی عذرا
زلیخا،یوسفِ شیدا
به یاد محسن و ناصر (میلیشیاهای شهید محسن محمدی خبازان و ناصر محمدی)
به یاد فاطمه ، نسرین (میلیشیاهای شهید فاطمه مصباح و نسرین رستمی)
به یاد صارم واحمد (مجاهد شهید علی صارمی وشهید کبیر احمد رضایی)
به یاد نسترن ،شیرین (میلیشیاهای شهید نسترن هدایتی فیروزآبادی و شیرین مظاهری)
بخوان قهقه زن وسرمست
بخوان از کنج هر زندان
سرود مرگ اهریمن
نوای مرگ دژخیمان
ِبزَن صَد کَف، بکٌن شادی، بِکِش فریاد آزادی
بخوان خندان وپا کوبان ، سرود فتح و آبادی
" چو در دست است رودی خوش ، بزن مطرب سرودی خوش"
که با اشرف براندازیم بساط ظلم از این وادی (اشرف- شهر شرف و افتخار وآزادی ایران،اشرف قهرمان)
بخوان ، با من بخوان ای یار، بخوان، ای میهن خونبار
غریو روشن شادی
چو اشرف از شرف بَرکَش، چو رعدی بر سر دژخیم (اشرف- شهر شرف و افتخار وآزادی ایران،اشرف قهرمان)
سرود صبح آزادی
دریا هنرمند
۹ بهمن ۸۹
Friday, January 28, 2011
پيام بهروزفرزندمجاهدقهرمان جعفركاظمي دراشرف
پیام بهروز کاظمی در مراسم بزرگداشت پدرش جعفر کاظمی در اشرف - فیلم
سلام و درود بر پدر مجاهدم جعفر کاظمی و مجاهد قهرمان محمد علی حاج آقایی که امروز سرفرازانه بر طناب دار بوسه زدند و راه ورسم اشرف که همان رسم پایداری است را در سیاهچالهای خمینی فریاد کردند.
سلام و درود بر پدر مجاهدم جعفر کاظمی و مجاهد قهرمان محمد علی حاج آقایی که امروز سرفرازانه بر طناب دار بوسه زدند و راه ورسم اشرف که همان رسم پایداری است را در سیاهچالهای خمینی فریاد کردند.
Thursday, January 27, 2011
بنگر اینک شب نهاده سر به زانوی شهید -بهیاد شهدای قهرمان جعفر کاظمی و محمدعلی حاجآقایی
اربعین است ای حسین، این هم دو رهپوی شهید
خون دو عاشق نگر جوشنده در جوی شهید
از شرف عطری وزان شد بر سر ایران ما
بوی آزادی رسید از ناف آهوی شهید
تا بشورد میهنی، بر ضد جلادان عصر
تا قیامی گردد آغاز، از سر کوی شهید
این دو سر از کهکشان عاشقانت آمدند
گوش کن از خاک ما آید هیاهوی شهید
این ستاره سر به پیش شام ظلمت خم نکرد
بنگر اینک شب نهاده سر به زانوی شهید
بی شک اینجا از افق در صبح پیروزی دمد
مهر آزادی ز زیر طاق ابروی شهید
پیکرهای پاک جعفر کاظمی و محمد علی حاج آقایی در مناطق دور افتاده مخفیانه به خاک سپرده شد
مأموران جنایتکار وزارت اطلاعات، در وحشت از تظاهرات مردم، پیکر مجاهدین قهرمان جعفر کاظمی و محمد حاج آقایی را خود به طور مخفیانه در دو نقطه دور افتاده به خاک سپردند. بنا به گزارشهای رسیده، روز گذشته وزارت اطلاعات، یکی از زندانیان سابق و دوستان جعفر کاظمی را احضار کرده و او را همراه با پیکر جعفر به دماوند برده اند و وی را در امامزاده محمد در جاده گیلاوند دفن کردند.
هم چنین گفته اند که پیکر محمد حاج آقایی را به یکی از روستاهای اصفهان برده و وی را مخفیانه دفن کرده اند.
سخنرانی رئیسجمهور برگزیده مقاومت در کنفرانس بینالمللی بروکسل
کنفرانس بینالمللی در بروکسل با عنوان اشرف و سیاست در قبال ایران در روز سهشنبه۵بهمن ماه۱۳۸۹ ـ ۲۵ژانویه۲۰۱۱با حضور مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران تشکیل شد.
در این کنفرانس اعضای کمیته پارلمانی ایران آزاد در بلژیک و پارلمان اروپا و شخصیتهایی از آمریکا و سایر کشورها حضور داشتند. شخصیتهایی همچون، . ژنرال جونز، فرماندار ریچاردسون، قاضی موکیزی، سفیر بولتون، سفیر دیلی و پروفسور وج وود و خانم آیرن خان
در این کنفرانس، سناتور درک کلاس از بلژیک، بیانیه اکثریت سنای بلژیک را به مریم رجوی تقدیم کرد.
اشرف و سیاست در قبال ایران
آقای رئیس!
خانمها، آقایان!
کنفرانس درباره مسأله ایران را در حالی برگزار میکنیم که از صبح روز گذشته اعدام دو زندانی سیاسی توسط فاشیسم مذهبی جامعه ایران را در بهت و سوگ فرو برده است.
جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی زندانیان سیاسی قهرمانی بودند که هر یک سالها در زندانهای رژیم ولایت فقیه تحت شکنجه و آزار بودند.
در همین روزها آنها را دوبار پای چوبهدار بردند. از آنها خواستند که میان اعدام و ابراز ندامت یکی را انتخاب کنند.
اما آنها تا آخرین لحظه حیات بر آرمان آزادی مردم ایران وفادار ماندند.
برای تجلیل از پایداری آنها و برای تسلی مردم ایران به یاد آنها یک دقیقه کف میزنیم.
تاریخ حقیقی ایران هیچگاه جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی را از یاد نخواهد برد. کما ا ین که علی صارمی برجستهترین زندانی سیاسی ایران و حسین خضری فرزند دلیر مردم کردستان را که در یکماه گذشته اعدام شدند و بیشماران دیگری که سالهاست به دست حکومت آخوندی اعدام شدند از یاد نخواهد برد.
اعدام این دو زندانی در روز گذشته و قبل از آنها علی صارمی انتقامجویی جنایتکارانه نسبت به مجاهدین است. زیرا رژیم از نقش مجاهدین در قیامهای سال گذشته و از محبوبیت اشرف در جامعه ایران برآشفته است.
دیروز یاران این دو قهرمان از جمله اعضای خانواده آنها، در اشرف مثل بسیاری نقاط دیگر در ایران و جهان، مراسم بزرگداشت برگزار کردند. متأسفانه اما مأموران پلیس عراق با مضروب کردن اشرفیها و حتی با شلیک گلوله خواستند برای خوشآمد رژیم از این مراسم ممانعت کنند. اشرفیها البته مراسم خود را برگزار کردند اما این فشارها و آزارها همچنان جریان دارد.
با این توطئه ها در حقیقت آخوندها درماندگی خود نسبت به مقاومت مردم ایران را ابراز میکنند. آنها اعدامشدگان را محارب توصیف میکنند زیرا به اشرف رفتهاند و با شجاعت تمام از مقاومت حمایت کردهاند.
اما من باز هم میگویم که اگر کوشش و مبارزه برای آزادی و دموکراسی در ایران محاربه است، آری، ما و تمام مردم ایران محاربیم و به آن افتخار میکنیم. در ظاهر گویا مردم ایران در برابر این رژیم جز اشک و خون و جز دستهای خالی چیزی ندارند. اما من به هموطنانم میگویم در عطش شما به آزادی و در پایداری فرزندانتان در مبارزه برای تغییر رژیم قدرتی عظیم نهفته است که سرانجام آزادی را برقرار میکند.
دوستان عزیز؛
امروز موج تغییر در شمال آفریقا و خاورمیانه و اشتیاق مردم سرکوب شده به آزادی، بار دیگر این حقیقت را یادآوری میکند که عمر حکومت آخوندها نیز چندان نخواهد پایید. دیدید که در قیامهای سال گذشته، هزاران بار مردم ایران فریاد میزدند؛ مرگ بر اصل ولایت فقیه. آنها بیشک این شعار را محقق خواهند کرد.
آخوندها نه مشروعیت دارند، نه ثبات دارند، نه پایگاهی در میان مردم.
چنان که یک بار رهبر مقاومت مسعود رجوی گفت: «اگر برچسب تروریستی اروپا و آمریکا به مجاهدین در کار نبود، بدون شک، امروز اثری از رژیم ولایت فقیه در میان نبود. به همین دلیل من در این کنفرانس حامل پیام مردم و مقاومت ایران هستم. پیام ما این است: حق مردم ایران برای تغییر حکومت آخوندی را بهرسمیت بشناسید.
دوستان عزیز
سیاست مماشات که در سه دهه گذشته، راهنمای دولتهای غرب در قبال ایران بود، در همه آزمونها شکست خورده و مبانی نظریاش فرو ریخته است.
بهطوری که معلوم شد:
اولا ـ این رژیم از ثبات و آرامش در عراق یا لبنان و افغانستان زیان میبیند و هیچ گاه جانب آن را نمیگیرد.
دوماً ـ قاطعیت در برابر آن سبب بسیج مردم ایران گرداگرد آن نمیشود.
ثالثاًـ این رژیم منافع پراگماتیستی خود را در ادامه ستیزهجوییهایش یافته است.
در نتیجه:
نه بسته تشویقی میپذیرد نه به تعامل اعتنا میکند نه به مذاکره بیقید و شرط.
در آستانه جنگ جهانی دوم از وزیر خارجه رژیم نازی پرسیدند: منطقه مرزی لهستان یعنی دانزیک را میخواهید یا دالان دانزیک. وزیر خارجه هیتلر پاسخ داد؛ هیچ کدام، ما جنگ میخواهیم.
حالا؛ آخوندها بمب میخواهند، سلطه بر عراق میخواهند و به بند کشیدن مردم ایران را. زیرا خود را در فاز پایانی میبینند.
بله، دوران توهمپراکنی رژیم ولایت فقیه سپری شده است
ترسیم یک سیاست صحیح در قبال ایران دیگر جستجو در تاریکی نیست.
درسهای تاریخ سی سال گذشته، حقایق مهمی را اثبات کرده که امروز صاحبان گرایشهای مختلف سیاسی درباره آن اشتراک نظر دارند.
اول: سیاست سه دهه گذشته در مورد ایران یعنی امید داشتن به تغییر رفتار دیکتاتوری حاکم شکست خورده است.
دوم: رژیم حاکم، نه فقط اصلاحناپذیر است، بلکه به علت ضعف ماهوی، قادر به هیچ مصالحهیی نیست.
سوم: این رژیم، تهدید مبرم صلح و امنیت جهان است.
چهارم: به این رژیم بنیادگرا، به این فعالترین دولت حامی تروریسم، به این فاشیسم مذهبی نباید اجازه داد به بمب اتمی دست یابد.
پنجم: دستاندازی این رژیم به عراق و لبنان و فلسطین و افغانستان باید پایان یابد.
ششم: سیاست سکوت و انفعال نسبت به نقض حقوقبشر در ایران باید خاتمه یابد. همچنین بایدتحریمهای همهجانبه و بهخصوص تحریمهای نفتی علیه این رژیم با قاطعیت به اجرا درآید.
هفتم: مردم ایران نشان دادهاند که خواستار تغییر در ایران و شایسته آزادی و خوشبختی و سزاوار دمکراسیاند و باید به آن دست یابند. به هر قیمت تا هر کجا
ما جامعه جهانی را به اتخاذ سیاست نوینی بر اساس این مشترکات فرامیخوانیم. دیکتاتوری مذهبی در ایران باید خاتمه یابد. این، نه با جنگ ممکن است، نه با مماشات. راه آن، راهحل سوم، یعنی تغییر دمکراتیک به دست مردم و مقاومت ایران است.
دوستان گرامی!
پس از نقطهنظرهای مشترک، حالا میخواهم موضوعی را بیان کنم که عقاید مختلف و حتی متضادی درباره آن وجود دارد. این مسأله، مسأله مذاکره با رژیم آخوندهاست. وقتی این موضوع را عمیقاً بررسی کنیم میبینیم که اختلاف نه بر سر مذاکره بلکه بر سر ارزیابی از ماهیت رژیم است. مذاکره بهعنوان راهکار حل مناقشات بینالمللی/ قابل نفی کردن نیست. اما طی ۷ سال مذاکره تروئیکای اروپا و کشورهای ۵+۱ آخوندها هیچگاه به الزامهای یک مذاکره تن ندادند.
به شکست کامل مذاکرات استانبول نگاه کنید. در آنجا آخوندها گستاخانه هم بمب را میخواستند هم سلطه بر منطقه را. این رفتار البته از سر خطا یا کوته فکریهای آنها نیست. بلکه به این دلیل است که این، یک رژیم قرونوسطایی است.
به این دلیل است که حیات خود را در سرکوب و تروریسم و جنگافروزی تأمین میکند. ستیزهجویی مکانیزم دفاعی آن است. بنابراین وقتی در یک مذاکره از نمایندگان رژیم میخواهید که از نقض حقوقبشر یا تروریزم یا بمب اتمی دستبردارد، مثل این است که به آنها بگویید، تیشه به ریشه خود بزنید.
ما بر اساس تجربه ۳۰ سال مبارزه همهجانبه با این رژیم، همواره به کشورهای غربی گفتهایم، اگر با معامله و گفتگو میتوانید با این رژیم به نتیجه برسید اگر شما بر سر برنامه اتمی یا صدور تروریسم یا نقض حقوقبشر میتوانید با این رژیم مذاکره کنید و آن را کمی به عقبنشینی وادار سازید، خواهش میکنیم که حتماًًًً این مذاکره و این معامله را انجام بدهید. اما اگر از حساب مردم و مقاومت ایران به رژیم امتیاز بدهید، هم مردم ایران و هم صلح در منطقه و جهان را قربانی میکنید. و همچنین بزرگترین شکست سیاسی را به نام خود به ثبت میدهید.
به همین دلیل ما شما را به راه دیگری فرا میخوانیم: در کنار مردم ایران قرار بگیرید و به این وسیله صلح و امنیت جهان را نیز تضمین نمایید.
حضار محترم!
سیاست سه دهه گذشته غرب نسبت به ایران، به گونهیی سیستماتیک، از خطایی به خطای دیگر لغزیده است. ا این حال ما نیامدهایم که به هر حال گذشتهها را نکوهش کنیم؛ بلکه آمدهایم که آینده را بسازیم. و راهی برای آینده پیدا کنیم. پس باید ببینیم چه چیزی موجب این خطاها شد؟ ر یک تحلیل جامع درمییابیم که ۲ اشتباه اساسی، منشأ این مشکل بوده است:
اول ـ باور کردن توهمپراکنی ملایان، که سرکوبگری خود را نشانه قدرت و پشتوانه اجتماعی حکومتشان جا زدهاند.
دوم ـ نادیده گرفتن راهحل واقعی ایران، که مردم و مقاومت ایران بوده و هست، شکی نیست که نادیده گرفتن مقاومت، به رواج این توهم دامن زده که تغییر رژیم ملاها عملی نیست.
ـ برای سالیان؛ دولتهای غرب، کنار آمدن با ملاها را با این استدلال توجیه نمودهاند که گویا در ایران، گزینهیی جز همین رژیم وجود ندارد.
ـ برای سالیان؛ هم آمریکا و هم اروپا بیعملی خود را با این استدلال توجیه کردهاند که میخواهند از دخالت در امور ایران اجتناب کنند. حال آن که با برچسب تروریستی، مؤثرترین گزینه موجود در ایران را به بند کشیده و کارسازترین دخالتها را در مسأله ایران مرتکب شدهاند، اما به سود رژیم حاکم. یعنی رژیم دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران.
ـ برای سالیان؛ غرب مبادرت به این نامگذاری و ادامه آن را با این دلیل توجیه کرده است که میخواهد ملاها را معتدل یا مهار کند.
این امتیاز بزرگ به ملاها ـ مثل غذا دادن به تمساح ـ آنها را حریصتر و افراطیتر کرد. وانگهی، از استراتژی تقویت میانهروها، احمدینژاد بیرون آمد.
حضار محترم!
با نگاه به سرچشمه این دعوا مشاهده میکنیم که داعیه قدرت رژیم، یا فقدان نقش مقاومت در جامعه ایران در اصل، ساخته و پرداخته همین رژیم است. اگر این جنبش، بیپشتوانه و فاقد اهمیت است،
ـ چرا آخوندها نگهداشتن آن در لیستهای تروریستی را در صدر اولویتهای دیپلوماسی بینالمللی خود گذاشتهاند؟
ـ چرا از یکسال پیش بیوقفه فریاد میکشند که سازمان مجاهدین در قیام، نقش تعیین کننده داشتهاست؟
ـ چرا از اشرف بیسلاح و محصور تا این اندازه وحشت دارند و یکسر در حال توطئهچینی و حمله به آن هستند؟ و هر روز در آن جا توطئهیی میآفرینید که در این دوران بزرگترین نقض حقوقبشر دوران معاصر است و بهدنبال همین توطئهها الآن یک سال است. یک شکنجه روانی ۲۴ ساعته با ۱۸۰ بلندگو و حملات وحشیانه به آنها ادامه دارد
ـ چرا با دولت عراق برای سرکوب اشرف توافقنامه دوجانبه امضا کردهاند؟ و اینچنین دولت عراق را دستنشانده خود و همچنین بهلحاظ بینالمللی بیاعتبار میکنند؟ و چرا هر کسی را که به اشرف رفته باشد، بهعنوان محارب محاکمه میکنند و اعدام میکنند
در اینجا هم واکنشهای ملایان /کور و بیمنطق نیست. آنها در اقدامها و اظهاراتشان، اشرف را سمبل مقاومت، معرفی کردهاند. واقعیت نیز همین است. اشرف نماد یک استراتژی و سیاست صحیح است. و سمبل پایداری برای تغییر تمامیت رژیم. به جای سیاست و ترویج کنار آمدن با دیکتاتوری حاکم.
آخوندها از مقاومت ایران به این دلیل وحشت دارند که یک آلترناتیو سیاسی و فرهنگی با ریشههای عمیق در جامعه ایران ارائه کرده است. آلترناتیوی که از پشتوانه ۴۵ سال مبارزه برای آزادی برخوردار است و پرچمدار ۱۲۰ هزار تن از زنان و مردان شجاعی است که برای آزادی جان خود را فدیه آزادی مردمشان کردهاند.
آلترناتیوی که در کانون برنامهاش استقرار یک جمهوری مبتنی بر جدایی دین و دولت، برابری زن و مرد و کثرتگرایی قرار دارد و دفاع از اقلیتهای قومی و مذهبی در صدر برنامههایشان قرار دارد. آلترناتیوی که بهخاطر پایبندی نیروی محوریاش، یعنی مجاهدین خلق ایران به یک اسلام دمکراتیک و بردبار توانسته آنتیتز مؤثر رژیمیباشد که یک دیکتاتوری تروریستی را بهنام اسلام برقرار کرده است.
مجاهدین با اعتقاد به اسلامی که با آزادی و بردباری سیاسی و دینی متمایز میشود، ایدئولوژی شیطانی ملایان را به چالش کشیدهاند.
دوستان گرامی!
امروز خوشبختانه جبهه بزرگی از سیاستمداران و پارلمانترها در سراسر جهان، به حمایت از این راهحل برخاستهاند. این تمایل گسترده ورای منافع حزبی، سیاست صحیح را در حذف برچسب ناعادلانه علیه مجاهدین یافته است. همچنین بسیاری در جهان، همچون حکم دادگاه اسپانیا بر موقعیت قانونی ساکنان اشرف بهعنوان افراد حفاظتشده تحت کنوانسیون چهارم ژنو تأکید میکنند.
و با استفاده از این فرصت، میخواهم در این جا خطاب به وزیر خارجه آمریکا بگویم که به این میراث اشتباه خاتمه دهید.
شکی نیست که اگر قانون و عدالت ملاک باشد، این نامگذاری دوام نخواهد آورد. همچنان که رهبر این مقاومت مسعود رجوی گفته است: «در جایی که هنوز یک قطره قانون و یک ذره آزادی و وجدان وجود دارد، تردید نکنید که ما پیروز میشویم».
بر این اساس، دولتهای غرب به ویژه آمریکا را فرا میخوانم که حق مردم ایران برای مقاومت علیه فاشیسم مذهبی را بهرسمیت بشناسند. ما همان حقی را برای مردم ایران میخواهیم که ۲۳۵ سال پیش اعلامیه استقلال آمریکا بر آن تأکید کرده است.
«حق حیات، حق آزادی و حق کسب خوشبختی» و اینکه «اگر دولت از اهداف اصلی خود که حفظ حقوق مردم است دور شود، مردم حق دارند آن حکومت را برکنار سازند و به جای آن حکومت مورد علاقه خود را بهوجود آورند».
ما هرگز از آمریکا یا هیچ کشور دیگری نخواسته و نمیخواهیم که پسران و دخترانش را برای مقابله با آخوندها به جنگ بفرستند.
اما از آنها میخواهیم که موانعی را که بر سر راه تغییر در ایران ایجاد کردهاند، برطرف کنند. من بارها اعلام کردهام که مقاومت ایران نه پول میخواهد و نه سلاح کافی است راهبندها را از سر راهش بردارید. حذف برچسب تروریستی، اجرای تعهد آمریکا برای حفاظت از اشرف، اقدام فوری برای لغو محاصره ضدانسانی آن و انحلال کمیته غیرقانونی سرکوب اشرف و استقرار دائمی یک تیم ملل متحد در اشرف قدمهای ضروری در همین راستاست.
زمان آن است که پرونده نقض حقوقبشر و قتلعام توسط رژیم ملایان به شورای امنیت سازمان ملل فرستاده شود.
در این جا همه دولتهای جهان را فرا میخوانم که مقاومت مردم ایران برای تغییر رژیم را بهرسمیت بشناسند.
و جهان را به یاری اشرف و مردم ایران فرا میخوانم.
از همه شما متشکرم.
پیام رهبر مقاومت در خصوص شهادت مجاهدان شهید جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی
سلام بر حسین
و پیشتازان اشرفنشان قیام
مجاهدان شهید جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی
مسعود رجوی- ۵بهمن۱۳۸۹
السّلام علیک وعلی الارواح الّتی حلّت بفنائک
سلام بر حسین و بر روانهای مجاهدانی که در اربعین حسینی، بر آستان او سر سائیدند
پرچمداران اشرفنشان قیام، قهرمانان مجاهد خلق، جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی،
پیشتازان و پیام آوران «جنگ صد برابر با عزم حداکثر» که یکسال در زیر حکم اعدام، هر روز و هر شب و هر ساعت و هر دقیقه، در آمادهباش کامل، با مرگ پنجه درافکندند و سرانجام آن را با همان رژیم مرگ گستر و مرگ بستر، با خون سرخ و جوشان درهم پیچیدند و مغلوب کردند.
فاتحان ۱۱سال و ۷سال زندان و شکنجه، ستارگان درخشان قیام خلق… .
این است خانواده مجاهدین… .
پس ننگ و نفرت، بر مزدوران و خانواده و خاندان سیاسی رژیم پلید ولایت در محاصره اشرف باد، که به دریوزگی و ارتزاق ننگین از شمر و یزید دوران، روی آوردهاند. لعنت بر سفلگان آل ابی سفیان وآل زیاد و آل خمینی و خامنهای، قاتلان فرزندان مردم و سارقان حق حاکمیت ملت ایران.
سلام بر حسین و بر اصحاب حسین و بر مجاهدان رکابش، در اشرف و در تهران. الّذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السّلام. آنان که جانهای خود را در راه پیامبر جاودان آزادی، نثار کردند.
بار خدایا این فدیههای عظیم را از ما و از خلق ما بپذیر، همانا که تو نسبت به احوال و روزگار ما و خلق ما، شنوا و دانایی. ربّنا تقبّل منّا إنّک أنت السّمیع العلیم
به حکومت نامشروع آخوندی و ولیفقیه سفّاک، «دعی بن الدعی» علی خامنهای، گفتهایم و می گوییم: بگیر، ببند، بکش که گور خود کنی به دست خود… .
گفتهایم و تکرار میکنیم که هرگاه مقاومت کبیر میهنی و رئیسجمهور برگزیدهاش، در عرصه ملی و بینالمللی، فرازی بالا بلند در مینوردند، رژیم پلید ولایت و دژخیمان وزارت همراه با سفله مزدوران انجمن نجاست و وحوش جنگل شرارت، قرار از کف میدهند و به سبعیت و کینتوزی مبادرت میکنند. بهراستی که اکنون راهحل مریم و اشرف، آنان را به وحشت افکنده است. چارهای جز اعدام و خونریزی در داخل میهن اشغال شده و جز انداختن گلههای وحوش مزدوران به جان اشرفیان نمییابند. بیچارگان نمیدانند که ناخواسته بر زاد و توشه جنگ صد برابر برای سرنگونی رژیم منفور و نامشروع، میافزایند.
رودخروشان خون شهیدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران ضامن پیروزی محتوم خلق ماست
سلام بر خلق- سلام بر آزادی
مسعود رجوی
۵بهمن ۱۳۸۹
ایمیلی از ایران : چرا خانم شیرین عبادی که در خارج نش...سته, آقای لاهیجی وکیل و دبیر جامعه حقوق بشر بین الملل ,در اینجا (ایران ) کروبی و میرحسین بر عل
ایمیلی از ایران داشتم و هموطنی درددل کرده بود:
چرا خانم شیرین عبادی که در خارج نش...سته و امکان فعالیت و اعتراض داره بر علیه اعدام این دو هموطن ما (جعفر کاظمی و محمد علی آقایی )سکوت کرده است !؟
ایذا آقای لاهیجی وکیل و دبیر جامعه حقوق بشر بین الملل .
در اینجا (ایران ) کروبی و میرحسین خودشونو به مریضی زدند درست مثل زمان خمینی که هروقت
فشار ...زیاد بو دخودشو به مریضی میزد.
By: Mitra Irani
Wednesday, January 26, 2011
بزرگداشت دو مجاهد قهرمان ـ تظاهرات در ونکوور کانادا
هواداران مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران روز سه شنبه ۲۵ ژانویه در اعتراض به اعدام وحشیانه دو مجاهد خلق آقایان جعفر کاظمی و محمد علی حاج آقایی تظاهراتی را در مقابل گالری هنر ونکوور کانادا برگزار کردند. هموطنانمان با در دست داشتن عکسهای شهیدان با شعارهای کوبنده این اقدام رذیلانه رژیم ضد بشری آخوندی را محکوم کرده و خواستار دخالت جامعه جهانی برای جلوگیری از ادامه این جنایتها و آزادی تمام زندانیان سیاسی گردیدند.
تظاهرکنندگان در پایان با همخوانی سرود قسم، بر عهد خود با شهیدان برای پیمودن راه آنها تا رسیدن به آزادی مردم ایران تأکید کردند.
این تظاهرات مورد استقبال شهروندان کانادایی قرار گرفت.
بزرگداشت دو مجاهد قهرمان ـ تظاهرات در برابر سفارت دیکتاتوری آخوندی در اتاوا
روز سه شنبه ۲۵ ژانویه خانواده های مجاهدین ساکن اشرف و ایرانیان آزاده و هواداران مقاومت ایران مقیم اتاوا طی تظاهراتی در مقابل سفارت رژیم غاصب آخوندی در این شهر اعدام جنایتکارانه و بزدلانه مجاهدین سرفراز جعفر کاظمی و محمد علی حاج آقایی را محکوم کردند و یاد این شهدای گرانقدر را گرامی داشتند. تظاهر کنندگان که در هوای بسیار سرد اجتماع کرده بودند، خطاب به جرثومه جنایت و دجالیت خامنه ای ملعون گفتند که مجاهدین اشرفی و مردم ایران او را سرنگون و بساط دجالیت رژیم آخوندی را برای همیشه از ایران زمین جمع خواهند کرد.
خانواده های مجاهدین اشرف و هواداران مقاومت اعلام کردند که همانگونه که در شعارهایمان گفته ایم که پیام خون جعفر، نبرد صد برابر، صدبار بیش از پیش آماده به زیر کشیدن رژیم ولایت سفیانی فقیه هستیم.
بزرگداشت دو مجاهد قهرمان ـ تظاهرات در تورنتو
روز سه شنبه ۲۵ ژانویه ایرانیان آزاده و هواداران مجاهدین و مقاومت ایران در تورنتو طی تظاهراتی در تورنتو اعدام مجاهدین قهرمان جعفر کاظمی و محمد علی حاج آقایی توسط خامنه ای جنایت پیشه را به شدت محکوم کردند و طی مراسمی یاد این دو شهید سرافراز خلق را گرامی داشتند. تظاهرکنندگان طی مراسم گل گذاری به شهدای والامقام خلق که تنها گناهشان دیدار از اشرف پایدار و پایبندی به عهد خود با خدا و خلق تا پای جان بود ادای احترام کردند و اعلام کردند که همچون تمام اشرفیان تا پای جان از فرزندان دلیر ایران زمین در اشرف حمایت می کنند و تا خامنه ای پا به گور را به گور تاریخی خود نسپارند برای آزادی مردم ایران از هیچ کوششی فروگذار نخواهند کرد.
تظاهرکنندگان با شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه و ولی فقیه بی حیا اشرف می گه خودت بیا خطاب به مزدوران عراقی رژیم آخوندی هشدار دادند که سرنوشت خود را به سرنوشت محتوم خامنه ای که همانا سرنگونی محتوم توسط مردم و مقاومت ایران است گره نزنند.
روزنامه نروژی آدرسیویسن: ۲ اعدام جدید در ایران
روزنامه نروژی آدرسیویسن ( Adresseavisen)
ـ ایران ۲ زندانی سیاسی، جعفر کاظمی ۴۷ ساله و محمد علی حاج آقایی ۶۲ ساله را روز سه شنبه اعدام کرد.
از آغاز سال جدید میلادی بیش از ۶۰ نفر اعدام شدند.
مقامات (رژیم) ایران اعلام کردند که آنان را بدلیل شرکت در تظاهرات علیه نظام در سال ۲۰۰۹ و همچنین حمایت از جنبش مقاومت، مجاهدین خلق اعدام کردند. دادستان در اعلام جرم علیه این ۲ تن پخش تصاویر قیام و خواندن سرود در حمایت از جنبش مقاومت را ذکر کرده بود.
مقامات (رژیم) محل اعدام را اعلام نکردند.
نگرانی در انگلستان وزیر خارجه بریتانیا در امور خاورمیانه
الیستری بورت گفت که او به طور خاص نگران ۲ اعدام اخیر که به دلایل سیاسی انجمن شده میباشد. او استفاده از روشهای غیر انسانی را محکوم کرد و از رژیم ایران خواست که به استفاده از مجازات اعدام پایان بخشد.
عفو بین الملل نیز این ۲ اعدام را محکوم کرد
بنابر اطلاعات جنبش مقاومت جعفر کاظمی ماهها در زندان اوین شکنجه شد تا او را وادار به شرکت در یک اعتراف تلوزیونی کنند. اما موفق نشدند. وزیر خارجه آمریکا هیلاری کلینتون، در ماه آگوست از مقامات رژیم ایران خواستار آزادی کاظمی و حاج آقأیی شده بود. هر ۲ آنها از خویشاوندن خود در کمپ اشرف در عراق، محله استقرار ۳۴۰۰ از اعضای جنبش مقاومت بازدید کرده بودند. اشرف خاری در چشم رژیم ایران است و مقامات عراقی فشاری فوق العاده علیه ساکنان تحمیل کردهاند.
نگرانی از اعدام هایی باز هم بیشترجنبش مقاومت ایران از شورای امنیت سازمان ملل و اتحادیه اروپا خواستار محکومیت اعدامها و همچنین قطع کلیه روابط اقتصادی و دیپلماتیک با رژیم قرون وسطایی ایران شد.
مریم دشتی فعال حقوق بشر، مقیم ترندهایم می گوید: وقتی رژیم تضعیف می شود، از طریق اعدام در داخل و تروریسم در خارج قدرت نمایی می کند. بیم آن می رود که اعدامهای بسیار بیشتر در آینده صورت گیرد.
در دسامبر گذشته زندانی سیاسی علی صارمی اعدام شد و ابتدا ماه جاری حسین خضری مخالف کرد به همان سرنوشت دچار شد.
ـ ایران ۲ زندانی سیاسی، جعفر کاظمی ۴۷ ساله و محمد علی حاج آقایی ۶۲ ساله را روز سه شنبه اعدام کرد.
از آغاز سال جدید میلادی بیش از ۶۰ نفر اعدام شدند.
مقامات (رژیم) ایران اعلام کردند که آنان را بدلیل شرکت در تظاهرات علیه نظام در سال ۲۰۰۹ و همچنین حمایت از جنبش مقاومت، مجاهدین خلق اعدام کردند. دادستان در اعلام جرم علیه این ۲ تن پخش تصاویر قیام و خواندن سرود در حمایت از جنبش مقاومت را ذکر کرده بود.
مقامات (رژیم) محل اعدام را اعلام نکردند.
نگرانی در انگلستان وزیر خارجه بریتانیا در امور خاورمیانه
الیستری بورت گفت که او به طور خاص نگران ۲ اعدام اخیر که به دلایل سیاسی انجمن شده میباشد. او استفاده از روشهای غیر انسانی را محکوم کرد و از رژیم ایران خواست که به استفاده از مجازات اعدام پایان بخشد.
عفو بین الملل نیز این ۲ اعدام را محکوم کرد
بنابر اطلاعات جنبش مقاومت جعفر کاظمی ماهها در زندان اوین شکنجه شد تا او را وادار به شرکت در یک اعتراف تلوزیونی کنند. اما موفق نشدند. وزیر خارجه آمریکا هیلاری کلینتون، در ماه آگوست از مقامات رژیم ایران خواستار آزادی کاظمی و حاج آقأیی شده بود. هر ۲ آنها از خویشاوندن خود در کمپ اشرف در عراق، محله استقرار ۳۴۰۰ از اعضای جنبش مقاومت بازدید کرده بودند. اشرف خاری در چشم رژیم ایران است و مقامات عراقی فشاری فوق العاده علیه ساکنان تحمیل کردهاند.
نگرانی از اعدام هایی باز هم بیشترجنبش مقاومت ایران از شورای امنیت سازمان ملل و اتحادیه اروپا خواستار محکومیت اعدامها و همچنین قطع کلیه روابط اقتصادی و دیپلماتیک با رژیم قرون وسطایی ایران شد.
مریم دشتی فعال حقوق بشر، مقیم ترندهایم می گوید: وقتی رژیم تضعیف می شود، از طریق اعدام در داخل و تروریسم در خارج قدرت نمایی می کند. بیم آن می رود که اعدامهای بسیار بیشتر در آینده صورت گیرد.
در دسامبر گذشته زندانی سیاسی علی صارمی اعدام شد و ابتدا ماه جاری حسین خضری مخالف کرد به همان سرنوشت دچار شد.
مرغ سحر ـ به یاد مجاهد قهرمان محمد علی حاج آقایی
”...محمدعلی را که صدا کردند بالای پلههای بند رفته و برای دوستانش شروع به صحبت کرد و با حالتی خندان به آنها گفته بود: «من خیلی خوشحال هستم که میروم، گویی که تولدی دیگر پیدا کردهام و دوباره متولد شدهام، شما هم به هیجوجه گریه نکنید و دلتنگ نباشید، هر موقع دلتنگ من شدید، ترانه مرغ سحر را بخوانید».
فیلم - مصاحبه همسر جعفر کاظمی
بازجو به همسرم گفته بود که چه مصاحبه بکنی چه نکنی ما ترا اعدام میکنیم ....
مصاحبه حسین حاج آقایی فرزند محمد علی حاج آقایی - فیلم
پدرم همیشه به ما سفارش میکرد هیچوقت در مقابل ظلمی که میبینید آرام ننشینید برای رسیدن به هدف باید ازوالاترین مواهب بدون چشمداشت و پاداش گذشت .
پیام بهروز کاظمی در مراسم بزرگداشت پدرش جعفر کاظمی در اشرف - فیلم
سلام و درود بر پدر مجاهدم جعفر کاظمی و مجاهد قهرمان محمد علی حاج آقایی که امروز سرفرازانه بر طناب دار بوسه زدند و راه ورسم اشرف که همان رسم پایداری است را در سیاهچالهای خمینی فریاد کردند.
Tribute to Jafar Kazemi and Mohammad Ali aghaei - یک جنگل ستاره
سرود یک جنگل ستاره
تقدیم به شهدای راه آزادی ایران، جعفر کاظمی و محمدعلي آقايي
تقدیم به شهدای راه آزادی ایران، جعفر کاظمی و محمدعلي آقايي
Morning Bird by Farhad dedicated to Mohammad Ali Aghaei مرغ سحر
به یاد شهید راه آزادی محمدعلي آقايي
شهید محمد علي حاج اقايي كه در بين زندانيان دهه شصت و هم بندي هايش به حاج محمد معروف بوده و همه دوستانش او را با اين نام خطاب ميكردند, ديشب در هنگام وداع با ساير هم بندي هايش به آنان گفته است كه هيچكس حق ندارد براي من گريه كند و من به جايي خيلي بهتر از اين جاها ميروم. هر كس در هر زماني خواست يادي از من بكند و يا به ياد من بود،سرود" مرغ سحر " را زمزمه كند و يا گوش بدهد.او در حين خداحافظي با دوستانش شور و اشتياق خاص و روحيه بالايي داشته است و همه هم بندي هايش را تحت تأثير روحيه اش قرار داده بود
In memory of Mohammad-Ali Haj-Aghai.
While he took his last farewell with other inmates at Evin Prison before he was executed, he told them not to cry/morn for him, but sing this song in his memory
شهید محمد علي حاج اقايي كه در بين زندانيان دهه شصت و هم بندي هايش به حاج محمد معروف بوده و همه دوستانش او را با اين نام خطاب ميكردند, ديشب در هنگام وداع با ساير هم بندي هايش به آنان گفته است كه هيچكس حق ندارد براي من گريه كند و من به جايي خيلي بهتر از اين جاها ميروم. هر كس در هر زماني خواست يادي از من بكند و يا به ياد من بود،سرود" مرغ سحر " را زمزمه كند و يا گوش بدهد.او در حين خداحافظي با دوستانش شور و اشتياق خاص و روحيه بالايي داشته است و همه هم بندي هايش را تحت تأثير روحيه اش قرار داده بود
In memory of Mohammad-Ali Haj-Aghai.
While he took his last farewell with other inmates at Evin Prison before he was executed, he told them not to cry/morn for him, but sing this song in his memory
تماس هاي مجاهدقهرمان محمدعلي آقايي باسيماي ازادي
تماسهای تلفنی مجاهد قهرمان محمد علی حاج اقایی با سیمای آزادی
... شعارهای تظاهرات امروز ،رهبران مارا مسلح کنید، تنها راه رهای راه مسلحانه در ایران بود ....
... شعارهای تظاهرات امروز ،رهبران مارا مسلح کنید، تنها راه رهای راه مسلحانه در ایران بود ....
فعالیتهای دو مجاهد قهرمان جعفر کاظمی و محمد علی حاج آقایی در ایران -فیلم
فعالیتهای دو مجاهد قهرمان جعفر کاظمی و محمد علی حاج آقایی در ایران -فیلم
من قفنوس وار سرود سوختن و افروختن را تکرار میکنم
من قفنوس وار سرود سوختن و افروختن را تکرار میکنم
پيام بهروزفرزندمجاهدقهرمان جعفركاظمي دراشرف
پیام بهروز کاظمی در مراسم بزرگداشت پدرش جعفر کاظمی در اشرف - فیلم
سلام و درود بر پدر مجاهدم جعفر کاظمی و مجاهد قهرمان محمد علی حاج آقایی که امروز سرفرازانه بر طناب دار بوسه زدند و راه ورسم اشرف که همان رسم پایداری است را در سیاهچالهای خمینی فریاد کردند.
سلام و درود بر پدر مجاهدم جعفر کاظمی و مجاهد قهرمان محمد علی حاج آقایی که امروز سرفرازانه بر طناب دار بوسه زدند و راه ورسم اشرف که همان رسم پایداری است را در سیاهچالهای خمینی فریاد کردند.
تقديم به مجاهدين قهرمان جعفركاظمي و محمدعلي حاج آقايي
به راه روشن خود باوفا ماندند
و تمام آنچه که در راه ایران فدا کردند در یک سپیده در یک روز به این میهن بازخواهد گشت
و تمام آنچه که در راه ایران فدا کردند در یک سپیده در یک روز به این میهن بازخواهد گشت
به راه روشن خود باوفا ماندند - تقديم به مجاهدين قهرمان جعفركاظمي و محمدعلي حاج آقايي
به راه روشن خود باوفا ماندند ...
و تمام آنچه که در راه ایران فدا کردند در یک سپیده در یک روز به این میهن بازخواهد گشت
و تمام آنچه که در راه ایران فدا کردند در یک سپیده در یک روز به این میهن بازخواهد گشت
Monday, January 24, 2011
پیام خانم مریم رجوی بهمناسبت شهادت دو قهرمان مجاهد خلق محمدعلی حاجآقایی و جعفر کاظمی
دو قهرمان مقاومت و ملت،
دو زندانی سیاسی مقاوم و سرفراز دیگر از خانوادههای مجاهدان اشرف،
مجاهدان راه آزادی مردم ایران، محمدعلی حاجآقایی و جعفر کاظمی،
همزمان با اربعین حسینی،
به دست دژخیمان خامنهای، بهشهادت رسیدند و به همرزم و همبند شهیدشان، مجاهد خلق علی صارمی و دیگرشهیدان راه آزادی، پیوستند.
دو اعدام وحشیانه سحرگاه امروز، بار دیگر خشم و انتقامجویی جنونآمیز خامنهای و منتهای ترس و درماندگی ولیفقیه ارتجاع را، در برابر پایداری اشرف و اعتلای همهجانبه مقاومت ایران، برملا کرد.
خامنهای در برابر محکومیت و انزوای فزاینده رژیم در عرصه بینالمللی و در فردای شکست مذاکره و مانورهای شیادانهاش برای دستیابی به سلاح اتمی و در برابر ایستادگی اشرفیان که با فرقهای شکافته، تعرضهای مزدوران و دستنشاندگان او را درهم میشکنند و به خود او بیا بیا میگویند، با زبونی و پستی و لئامت یزیدی، یعنی با حربه اعدام زندانیان سیاسی و اعضای خانوادههای اشرفیان، به میدان آمده و انتقام میگیرد.
اما در سراشیب انقراض و سقوط محتوم، نمیداند که این خونهای پاک، عزم مردم ایران و پیشتازان راه آزادی را برای سرنگونی فاشیسم ولایت فقیه، هر چه جزمتر میکند.
دادستانی خامنهای و خبرگزاری رسمی حکومت آخوندی، جرایم این دو قهرمان مردم ایران را سفر به اشرف، تشویق و سمتدادن فرزندان و بستگان خود به اشرف، تبلیغ و فعالیت در خیابانها و مساجد در جریان قیام، فیلمبرداری و عکسبرداری از تجمعات خیابان انقلاب و میدان آزادی، مصاحبه با خانوادههای مجاهدان اشرف و جمعآوری کمکهای مالی برای مجاهدین ذکر کرده است.
بیچاره شبپرستان درمانده و درهم شکسته که در باتلاق جنایتهای ضدانسانی، در گرداب بحرانهای مرگبار درونی و در بنبست و انزوای فزاینده جهانی، نمیدانند که مردم ایران و پیشتازان آنها در اشرف و حامیان و همرزمانشان در سراسر میهن اسیر و در سراسر دنیا، نه تنها مرعوب نمیشوند، بلکه با عزم هر چه استوارتر بپامیخیزند و پرچمهای پایداری را هر چه بالابلندتر برمیافرازند.
سلام بر سمبلهای پایداری مردم ایران، محمدعلی حاجآقایی و جعفرکاظمی، در روزی که زاده شدند، در روزی که قدم در مسیر مجاهدت و مقاومت نهادند، در روزی که خود و خانواده و فرزندان و بستگان را به راه سرور شهیدان و مسیر مقاومت به هر قیمت، فراخواندند و در روزی که با نثار جان، به عهد خود وفا کردند.
به مردم ایران، به مجاهدان اشرف، به تمامی اعضای خانواده بزرگ مقاومت ایران و یاران و هوادارانشان در ایران و در سراسر جهان، به زندانیان مقاوم سیاسی در زندانهای دیکتاتوری آخوندی، به ویژه به مجاهد اشرفی بهروز کاظمی و به همه بستگان و اعضای خانواده این دو شهید سرفراز راه آزادی در اشرف و در ایران، با درود و افتخار، تهنیت و تسلیت میگویم.
از این خونهای پاک که همزمان با اربعین حسینی، بر خاکپای سرور شهیدان و در راه آزادی مردم ایران افشانده شد، بسا قهرمانان مجاهد و دختران و پسران دلیر و اشرفنشان، بر خواهند خاست.
مریم رجوی
4بهمن 1389.
پیام خانم مریم رجوی بهمناسبت شهادت دو قهرمان مجاهد خلق محمدعلی حاجآقایی و جعفر کاظمی
دو قهرمان مقاومت و ملت،
دو زندانی سیاسی مقاوم و سرفراز دیگر از خانوادههای مجاهدان اشرف،
مجاهدان راه آزادی مردم ایران، محمدعلی حاجآقایی و جعفر کاظمی،
همزمان با اربعین حسینی،
به دست دژخیمان خامنهای، بهشهادت رسیدند و به همرزم و همبند شهیدشان، مجاهد خلق علی صارمی و دیگرشهیدان راه آزادی، پیوستند.
دو اعدام وحشیانه سحرگاه امروز، بار دیگر خشم و انتقامجویی جنونآمیز خامنهای و منتهای ترس و درماندگی ولیفقیه ارتجاع را، در برابر پایداری اشرف و اعتلای همهجانبه مقاومت ایران، برملا کرد.
خامنهای در برابر محکومیت و انزوای فزاینده رژیم در عرصه بینالمللی و در فردای شکست مذاکره و مانورهای شیادانهاش برای دستیابی به سلاح اتمی و در برابر ایستادگی اشرفیان که با فرقهای شکافته، تعرضهای مزدوران و دستنشاندگان او را درهم میشکنند و به خود او بیا بیا میگویند، با زبونی و پستی و لئامت یزیدی، یعنی با حربه اعدام زندانیان سیاسی و اعضای خانوادههای اشرفیان، به میدان آمده و انتقام میگیرد.
اما در سراشیب انقراض و سقوط محتوم، نمیداند که این خونهای پاک، عزم مردم ایران و پیشتازان راه آزادی را برای سرنگونی فاشیسم ولایت فقیه، هر چه جزمتر میکند.
دادستانی خامنهای و خبرگزاری رسمی حکومت آخوندی، جرایم این دو قهرمان مردم ایران را سفر به اشرف، تشویق و سمتدادن فرزندان و بستگان خود به اشرف، تبلیغ و فعالیت در خیابانها و مساجد در جریان قیام، فیلمبرداری و عکسبرداری از تجمعات خیابان انقلاب و میدان آزادی، مصاحبه با خانوادههای مجاهدان اشرف و جمعآوری کمکهای مالی برای مجاهدین ذکر کرده است.
بیچاره شبپرستان درمانده و درهم شکسته که در باتلاق جنایتهای ضدانسانی، در گرداب بحرانهای مرگبار درونی و در بنبست و انزوای فزاینده جهانی، نمیدانند که مردم ایران و پیشتازان آنها در اشرف و حامیان و همرزمانشان در سراسر میهن اسیر و در سراسر دنیا، نه تنها مرعوب نمیشوند، بلکه با عزم هر چه استوارتر بپامیخیزند و پرچمهای پایداری را هر چه بالابلندتر برمیافرازند.
سلام بر سمبلهای پایداری مردم ایران، محمدعلی حاجآقایی و جعفرکاظمی، در روزی که زاده شدند، در روزی که قدم در مسیر مجاهدت و مقاومت نهادند، در روزی که خود و خانواده و فرزندان و بستگان را به راه سرور شهیدان و مسیر مقاومت به هر قیمت، فراخواندند و در روزی که با نثار جان، به عهد خود وفا کردند.
به مردم ایران، به مجاهدان اشرف، به تمامی اعضای خانواده بزرگ مقاومت ایران و یاران و هوادارانشان در ایران و در سراسر جهان، به زندانیان مقاوم سیاسی در زندانهای دیکتاتوری آخوندی، به ویژه به مجاهد اشرفی بهروز کاظمی و به همه بستگان و اعضای خانواده این دو شهید سرفراز راه آزادی در اشرف و در ایران، با درود و افتخار، تهنیت و تسلیت میگویم.
از این خونهای پاک که همزمان با اربعین حسینی، بر خاکپای سرور شهیدان و در راه آزادی مردم ایران افشانده شد، بسا قهرمانان مجاهد و دختران و پسران دلیر و اشرفنشان، بر خواهند خاست.
مریم رجوی
4بهمن 1389.
درگذشت مادر بهجت کرمی (طاهرزاده)، از مادران صبور و مقاوم در برابر رژیم آخوندی
با نهایت تاسف وتاثر مطلع شدیم خانم بیجاده (بهجت) کرمی، مادر دکتر حمیدرضا طاهرزاده عضو شورای ملی مقاومت، که از مادران مقاوم و از حامیان صبور و دلسوز مجاهدان اشرف درکرمانشاه بود، دار فانی را وداع گفت.
خانم طاهرزاده که داغ همسر و فرزند هنرمندش زنده یاد منوچهر طاهرزاده، و فراق دیگر فرزند خود را صبورانه تحمل کرد، مجاهدین را همچون فرزندانش دوست میداشت و پس از عملیات بزرگ فروغ جاویدان، همراه با همسرش به شوق دیدار فرزندان مجاهد خود به سمت آنان نزدیکی کرمانشاه شتافت.
بهخاطر دلبستگی به مجاهدین وجنبش مقاومت و ایستادگی در برابر اعمال فشارهای رژیم، مادر طاهرزاده توسط دژخیمان حکومت آخوندی دستگیر و زندانی شد، اما تا پایان عمرسرفرازانه ایستادگی کرد.
درپی درگذشت مادر، رئیسجمهور برگزیده مقاومت خانم مریم رجوی، با تسلیت به فرزندش دکترحمید رضا طاهرزاده عضوشورای ملی مقاومت و دیگراعضای خانواده، برای آن فقید سعید شادی روح، و برای بازماندگان صبر و سلامتی آرزوکرد.
ترانه شمع شبانه با صدای محمد
بادرود به روان پاک شهیدان همیشه جاویدمان وشهیدان سر فراز خلق جعفرکاظمی ومحمدعلی حاج آقایی این ترانه را به شمایاران همیشه مقاوم تقدیم میکنم
Saturday, January 22, 2011
پیام رهبر مقاومت در خصوص برگزاری جلسه مقامهای ارشد دولتهای پیشین آمریکا، برای خروج نام مجاهدین از لیست
رهبر مقاومت با درود و تهنیت به رئیسجمهور برگزیده مقاومت در «جنگ صد برابر» در برابر رژیم ضدبشری برای پیشرفت و پیروزی در مسیر راهحل سوم و حفاظت از قهرمانان اشرف، به مجاهدان اشرف آمادهباش داد و خاطرنشان کرد:
بهطور قانونمند و بهطور کاملاًً قابل فهم و تجربه شده، هر گاه مقاومت و آلترناتیو دموکراتیک در مسیر راهحل سوم، گامی به پیش برمیدارد، یا پیروزی ارزندهای کسب میکند، رژیم پلید ولایت و ایادی وزارت و نجاست، همراه با وحوش جنگل شرارت، قرار از کف میدهند و در ورودی و اضلاع اشرف، به جست و خیزهای میمونی مبادرت میکنند.
تجربهای که:
پس از اجتماع عظیم هموطنانمان در تاورنی،
پس از بیانیههای اکثریت ۳۱ مجلس قانونگذاری و نمایندگان پارلمان در ۳۵ کشور جهان،
پس از قطعنامه پارلمان اروپا درباره موقعیت قانونی مجاهدان اشرف،
پس از کنفرانس بینالمللی پاریس،
و پس از حکم تاریخی دادگاه اسپانیا، به چشم دیدیم.
-پس از اجتماع تاورنی و بیانیه دفاع ۴۸۰هزار تن مردم استان دیالی از مجاهدان اشرف در تابستان گذشته، ولیفقیه ارتجاع از طریق مالکی و قاضی شریح العبودی، احکام دستگیری ما را صادر کرد.
-پس از حکم دادگاه اسپانیا نیز «ولی امر مسلمین جهان» با تاکتیک همیشگی فرار به جلو، بهدست نشاندگان دستور داده است، احکام دستگیری ۸۰تن دیگر از مجاهدین را از جمله شماری درگذشتگان و شهیدانی را که خامنهای هنوز هم از آنان لرزان و هراسان است، صادر کنند!
-از روز ۹مهر تا ۱۷ دی ۱۳۸۹، در کمتر از ۱۰۰روز، وحوش و مزدوران، در ۶ حمله در روزهای ۹مهر، ۲۵مهر، ۱۲آبان، ۲۰آذر، ۵ دی و ۱۷ دی، در مجموع ۲۲۱ مجاهد خلق را در اشرف مجروح و مصدوم کردند که ۹۴تن از آنان زنان قهرمان مجاهد خلق هستند.
- از سوی دیگر دیکتاتور خونریز «خامنهای، دعی بن الدّعی» به اعدام برجستهترین زندانی سیاسی مقاوم ایران علی صارمی با ۲۴سال سابقه زندان و اعدام دیگر فرزندان این خلق اسیر روی آورده است. بهزعم ولیفقیه طلسمشکسته و فرتوت، همچنانکه سر دژخیم دیوان عالی رژیم گفت: اعدام، باعث ثبات و امنیت نظام میشود.
فقط در یک ماه گذشته دیکتاتور خونریز در مجموع ۸۷نفر زندانی سیاسی و غیرسیاسی را در ایران اعدام کرده است.
اکنون هم:
- پس از نامه خانم اشتون نماینده عالی ۲۷ کشور اتحادیه اروپا درباره وضعیت اشرف، فراخوان به دولت عراق برای احترام و التزام به استانداردها و قوانین انساندوستانه بینالمللی، ابلاغ قطعنامه ۲۵نوامبر پارلمان اروپا به دولت عراق و یادآوری مراجعه و اعتراض نمایندگان ۱۲ دولت به کمیته سرکوب اشرف در ۲۱آذرماه (۱۲دسامبر ۲۰۱۰)
-و پس از کنفرانس بیسابقه واشنگتن درباره حفاظت مجاهدان اشرف و ابطال برچسب تروریستی
تردید نکنید که موش ولایت، در تله ورودی و اضلاع اشرف، بار دیگر سر و دم خواهد جنباند. خامنهای و دست نشاندگان، با گلّه وحوش و مزدوران، درحضیض استیصال بار دیگر درصدد برمیآیند تا اشرف را آماج جنون و کین توزی حیوانی قرار دهند.
متقابلاًًًًً مجاهدین، با عزم حداکثر، برای جنگ صد برابر آمادهاند و پیشاپیش به ولیفقیه بیحیا، «بیا، بیا» گفتهاند.
سمفوني عشق زندگي
شکست نمایش اعدام برای شکستن جعفر کاظمی و محمدعلی حاجآقایی
بنابه گزارشات روز سهشنبه زندانیان سیاسی جعفر کاظمی و محمدعلی حاجآقایی برای اجرای حکم به سلولهای انفرادی منتقل شدند و تا پای چوبههای دار برده شدند ولی در آخرین لحظات اجرای حکم را متوقف کردند.
گزارشات حاکی از آن است که روز سهشنبه ۲۸دیماه زندانیان سیاسی جعفر کاظمی و محمدعلی حاجآقایی بهطور ناگهانی از بند ۳۵۰ خارج و به بند ۲۰۹ برده شدند و سربازجوی اوین آخوندی بهنام علوی که از شکنجهگران و تصمیمگیرندگان درباره احکام زندانیان سیاسی میباشد آنها را تحت شدیدترین فشارها قرار داد تا از آنها مصاحبه تلویزیونی بگیرد ولی بهرغم شکجههای روحی و جسمی از پذیرفتن مصاحبه تلویزیونی خوداری کردند. علوی پس از ناامید شدن از گرفتن مصاحبه تلویزیونی آنها را به سلولهای انفرادی برای اجرای حکم اعدام انتقال داد.
لحظاتی قبل از اذان صبح روز چهارشنبه ۲۹دیماه آنها را برای اجرای حکم اعدام از سلولهای انفرادی خارج کردند و به محل اجرای حکم ضدبشری اعدام بردند. همه مقدمات اجرای حکم ضدبشری را آماده کرده بودند ولی حوالی ساعت ۰۶:۰۰ به دلایل نامشخصی از اجرای حکم صرفنظر کردند و آنها را حدود ساعت ۰۸:۰۰ صبح ۲۹دیماه به بند ۳۵۰ بازگرداندند.
هنوز اهداف این صحنهسازی نامشخص میباشد و معلوم نیست که برای تست واکنش افکار عمومی داخلی و بینالمللی است و یا تحت فشار روحی قرار دادن آنها برای گرفتن مصاحبه تلویزیونی که اجرای حکم ضدبشری خود را موجه جلوه دهند.
.
Friday, January 21, 2011
روز دوم بهمنماه سال 1368 - 22 ژانویه: تحصن خانوادههای شهدا و زندانیان سیاسی در مقابل دفتر سازمان ملل متحد در تهران
روز دوم بهمنماه سال 1368 به دنبال سفر گالیندوپل و هیئت ویژه ملل متحد به ایران صدها تن از اعضای خانوادههای شهیدان مجاهد و زندانیان سیاسی قتل عام شده، به یک تحصن در مقابل دفتر سازمان ملل در تهران دست زدند. آنها خواستار دیدار نمایندهٌ ویژهٌ ملل متحد و ارائه اسنادو مدارک و ادای شهادت در افشای جنایات رژیم بودند. این تحصن در روزهای بعد ابعاد وسیعتری یافت. بهرغم اقدامات سرکوبگرانه و بازدارنده رژیم و استقرار واحدهای زیادی از پاسداران و در سرمای شدید زمستانی، تعداد متحصنین به بیش از یکهزار تن رسید. رژیم بسیاری از متحصنین را دستگیرو روانهٌ شکنجهگاهها نمود.
استراون استیونسون- سکوت اتحادیه اروپا در مورد اشرف، دیگر قابلقبول نیست
نویسنده: استراون استیونسون، نماینده پارلمان اروپا
برگردان از سایت ایندیپندنت -۲۰ژانویه ۲۰۱۱
اوایل این ماه، دهها اتوبوس که مزدوران رژیم ایران را حمل میکردند، آنها را در مقابل در کمپ اشرف در شمال عراق که محل سکونت ۳۴۰۰ پناهنده سیاسی ایرانی است، پیاده کردند، جایی که آنها شروع به ضربوشتم تبهکارانه علیه ساکنان بدون سلاح اشرف نمودند. دو روز پیش از آن، وزیر خارجه ایران که از [عراق] دیدار میکرد بر روی درخواست رژیمش برای نابودی پناهندگان اشرف بهعنوان تنها مخالفان سیاسی جدی، تصریح کرده بود.
از سال ۲۰۰۹، هنگامیکه آمریکا حفاظت از این کمپ را به بغداد منتقل کرد، بدرفتاری با این ساکنان با نقض آشکار قانون بینالمللی شدت یافته است. در ژوئیه ۲۰۰۹، نیروهای مسلح عراق به این ساکنین، که طبق کنوانسیون چهارم ژنو ”اشخاص حفاظت شده ”میباشند، حمله کردند و ۱۱نفر را کشته و صدها نفر را زخمیکردند و ۳۶نفر را بهطور غیرقانونی دستگیر نمودند.
آخرین حمله توسط عوامل و اوباشی صورت گرفت که خیلی از آنها یونیفرم های ارتش عراق را به تن داشتند و توسط رژیم فاشیستی در ایران سازماندهی، تحریک و تأمین مالی شده بودند و توسط باندهای کاسه لیس آنها در بغداد پشتیبانی میشد.
بهرغم این واقعیت که ساکنان این کمپ برای ۲۵سال در آنجا بهصورت صلحآمیز زندگی کردهاند، آنها وانمود میکردند که روستائیان محلی مخالف اشرف هستند. این عناصر با کمک نیروهای امنیتی عراق، سنگ، شیشه، فلزات تیز و بمب های بنزینی را به سمت ساکنان بیدفاع پرتاب کردند که منجر به زخمیشدن ۱۷۵نفر، شامل ۸۳ زن گردید. این، فصل جدیدی در تاریخ سیاه نقض حقوقبشر در خاورمیانه را به ثبت رساند.
در این میان، غرب دست روی دست میگذارد. ما در پارلمان اروپا، در سخنرانی های بزرگی که میکنیم، ناقضین حقوقبشر را مورد حمله قرار میدهیم و به کسانی که از خود مایه گذاشته و از دمکراسی و آزادی دفاع میکنند، جوایزی مانند جایزه ساخارف اهدا میکنیم، اما وقتی نوبت به اقدام حول موضوعاتی مانند اشرف میرسد، ما اشاره ای به آن نمیکنیم . در شرایطی که اقدامات سخت اقتصادی در اروپا در جریان است، مالیات دهندگان ما، بیش از ۸۰۰ میلیون پوند برای بازسازی عراق تزریق کردهاند. با این حال، ما بدون اینکه هیچگونه درخواستی بهعمل آوریم، این پول را برای برقراری عدالت و اداره درست امور میپردازیم.
به همین دلیل است که ۳۴۰۰ پناهنده در کمپ اشرف، که بسیاری از آنان زن هستند، توسط دولت عراق مورد تهدید و ارعاب قرار گرفتهاند. آنها علاوه بر اینکه مورد حمله و هجوم قرار میگیرند، تحت محاصره نیز بودهاند، محاصره ای که آنها را در معرض بدرفتاریهای روحی و جسمی قرار داده، از دسترسی به امکانات درمانی منع میکند و اجازه میدهد بیمارانی که بیماری آنها قابل درمان است، جان بسپرند.
حدود ۱۸۰ بلندگو در اطراف کمپ، تمام مدت طی سال گذشته، با صدای بلند در حال تبلیغ، تهدید، و توهین بودهاند که برای دیوانه کردن ساکنان طراحی شده است.
یک اکثریت قوی از نمایندگان پارلمان اروپا اکنون دوبار حمایت خودشان را از این مقاومت و اشرف در قطعنامههای پارلمانی اعلام کردهاند و خواهان خاتمه دادن به سرکوب، بدرفتاری با آنها و بهرسمیت شناختن حقوق آنها طبق کنوانسبون چهارم ژنو شدند. اما واکنش در عراق، افزایش خشونت هماهنگ شده علیه این ساکنان بیگناه بوده است.
انگیزه پشت این حملات روشن است. ساکنان اشرف خط مقدم مقاومت در مقابل رژیم فاسد و مستید در ایران را نمایندگی میکنند و بدین دلیل، بسادگی هدف رژیم بد سرشت قرار میگیرند که مصمم است تا عراق که همسایه آن است در مقابل خواستهاش سرخم کند.
نفرت رژیم ایران از ساکنان اشرف آنقدر است که حتی شروع به اعدام والدین تعدادی از ساکنان جوان اشرف کرده است . در دسامبر گذشته، علی صارمی ۶۳ساله، بهخاطر دیدار از پسرش در اشرف بدار آویخته شد. ملاها برای شکستن روحیه آقای صارمی، او را هدف شکنجه بیرحمانه قرار دادند، اما اثری نداشت.
او [علی صارمی] طی نامهیی که نشاندهنده عزم مردم ایران برای تغییر دموکراتیک است نوشت: ”آنها نمیتوانند من و مبارزان عاشق آزادی ایران را اعدام کنند“.
فساد و تباهی ملاها حد و مرز ندارد. آنها بهطور معمول مردان، زنان و بچهها را بسادگی بهخاطر نشاندادن هر نوع از مخالفت با حکومت فاسدشان، شکنجه و اعدام میکنند. اما، با فروپاشی بنیادشان، آنها تشخیص دادهاند که پایان کارشان نزدیک است و در ناامیدی، آنها به مخالفان حمله میکنند. درحالیکه عناصر بهشدت مسلح و به خوبی تأمین مالی شده تهران با مصونیت به حمله علیه این ساکنان ادامه میدهند، گشودن رگبار علیه اشرف از روی سنگدلی، مطمئناً منجر به یک قتلعام میشود.
کسانی از ما که برای حقوقبشر، دمکراسی و پیروزی نهایی خوبی بر بدی، ارزش قائلیم، باید اکنون کاری کنیم که صدایمان شنیده شود. ما نمیتوانیم این بدرفتاری را بیش از این تحمل کنیم. پارلمان اروپا تمایل خود نسبت به حمایت از کمپ اشرف را ماه گذشته با اکثریت قابل توجهی ابراز داشت. اکنون برعهده بارونس اشتون بهعنوان نماینده عالی اتحادیه اروپا در امورخارجه است تا دست بهعمل بزند.
سکوت او بهعنوان ضعف اتحادیه اروپا در نظر گرفته خواهد شد، و همگی ما در صورتی که از جلوگیری از خونریزی بیشتر شکست بخوریم، شهرتمان لکهدار خواهد شد.
بنابراین، بارونس اشتون، همین حالا سخن بگو . آنهایی را که به پناهندگان اشرف حمله کردند، محکوم کن! از واشنگتن که امنیت تمامی ساکنان اشرف را در سال ۲۰۰۴ تضمین کرده بود و سپس در سال ۲۰۰۹ کنار کشید، بخواه که دست به اقدام بزند. به بغداد بگو که آنها در رابطه با برخورد با این پناهندگان بیگناه در اشرف مورد قضاوت قرار خواهند گرفت و به ایران اخطار بده که مداخلات شیطانی در امور همسایگانشان در خاورمیانه، سقوط نهایی آنها را تسریع خواهد کرد. سکوت کار درخشانی نیست... این سزاوار سرزنش است.
EU silence no longer acceptable on Ashraf
• By Struan Stevenson MP
• Thursday, ۲۰ January ۲۰۱۱ at ۵:۵۷ pm
Earlier this month, dozens of buses carrying Iranian regime agents rolled up to the gates of Camp Ashraf in northern Iraq, home to ۳,۴۰۰ Iranian political refugees, where they began a vicious assault against the unarmed residents. Two days earlier, the visiting Iranian foreign minister had reiterated his regime’s demand for the annihilation of the Ashraf refugees, whom Tehran regards as their only serious political opponents.
Since ۲۰۰۹, when US forces transferred the protection of the camp to Baghdad, abuses against the residents have been intensified in flagrant violation of international law. In July ۲۰۰۹, Iraqi armed forces attacked the residents, who are “protected persons” under the Fourth Geneva Convention, killing ۱۱, injuring hundreds and illegally detaining ۳۶.
The latest attack involved gangs of agents, many wearing Iraqi military uniforms, organised, motivated, and financed by the fascist regime in Iran and endorsed by their lickspittle cohorts in Baghdad. They pretended to be local villagers protesting Ashraf, despite the fact that the camp’s residents have lived there peacefully for ۲۵ years. Assisted by Iraqi security forces, the agents hurled rocks, bottles, metal bars and petrol bombs at the defenceless residents, injuring ۱۷۵, including ۸۳ women. It marked a new chapter in the dark history of human rights abuses in the Middle East.
The West, meanwhile, stands idly by, wringing its hands in mock horror. We make great speeches in the European Parliament attacking rights abusers and giving grand rewards like the Sakharov Prize to those who defend freedom and democracy at their personal cost. But when it comes to taking action on issues like Ashraf we fail to deliver. Our taxpayers have pumped more than £۸۰۰ million into the rebuilding of Iraq at a time of austerity measures in Europe. Yet we give this money with no demands for good governance or justice.
That is why the ۳,۴۰۰ refugees in Camp Ashraf, many of them women, have been terrorized by the Iraqi government. Besides being attacked, they have also been placed under a siege, subjected to physical and mental abuse, denied access to medical care and allowed to die of treatable illnesses. Some ۱۸۰ loudspeakers around the camp have been blaring endless propaganda, threats and insults for the past year at a decibel level designed to drive people insane.
An overwhelming majority of MEPs have twice now declared their support for the residents of Ashraf in parliamentary resolutions and demanded an end to their repression and abuse and recognition of their rights under the Geneva Conventions. But the response in Iraq has been an escalation of orchestrated violence against the innocent residents.
The motivation behind the attacks is clear. Ashraf residents represent the frontline of resistance to the despotic and corrupt regime in Iran and as such, are easy targets for a vicious regime determined to bend its compliant Iraqi neighbour to its will.
Such is the hatred of the Iranian regime for the Ashraf residents that it has even started to execute the parents of some of the young residents of Ashraf. Late December, Ali Saremi, ۶۳, was hanged for visiting his son in Ashraf. The mullahs had subjected Mr. Saremi to brutal torture to break his spirit, but to no avail. “They cannot frighten me and my freedom-loving compatriots by executions,” he wrote in a letter, displaying the Iranian people’s determination to bring democratic change.
The depravity of the mullahs knows no bounds. They regularly torture and execute men, women and children simply for showing any form of opposition to their corrupt rule. But, with a crumbling foundation, they recognize the end is near and in their desperation they are lashing out at opponents. As such, the opening salvo against Ashraf will certainly lead, inexorably, to a massacre, as the heavily armed and well paid agents of Tehran continue to assault the residents with impunity.
Those of us who value human rights, democracy and the ultimate victory of good over evil must now let our voices be heard. We cannot tolerate this abuse any longer. The European Parliament expressed its will by a massive majority last month in support of Camp Ashraf. It is now up to Baroness Ashton as EU High Representative for Foreign Affairs to take action. Her silence will be seen as an act of weakness by the EU, and all of us will be tarnished by any further bloodshed that we fail to prevent.
So, speak out now, Baroness Ashton. Condemn those who attack Ashraf refugees. Demand action from Washington which had guaranteed the safety of every Ashraf resident in ۲۰۰۴ and then walked away in ۲۰۰۹. Tell Baghdad that they will be judged on their conduct towards the innocent refugees in Ashraf and warn Iran that their evil meddling in the affairs of their neighbours in the Middle East will hasten their ultimate downfall. Silence is not golden … it is reprehensible!
http://blogs.independent.co.uk/۲۰۱۱/۰۱/۲۰/eu-silence-no-longer-acceptable-on-ahsraf/
Subscribe to:
Posts (Atom)