دوازدهم فروردين سالروز عمليات دفاعي مرواريد ارتش‌آزاديبخش ملي ايران در فروردين ۱۳۷۰

نماد مروارید شهر اشرف



دوازدهم فروردين
سالروز عمليات دفاعي مرواريد ارتش‌آزاديبخش ملي ايران در فروردين ۱۳۷۰

فروردين‌ماه، يادآور عمليات مرواريد ارتش‌آزاديبخش در سال 70 عليه تهاجم گسترده رژيم آخوندي به‌مواضع ارتش‌آزاديبخش در داخل خاك عراق است. عملياتي كه بي‌ترديد يكي از درخشانترين دوره‌ها در تاريخچه ارتش‌آزاديبخش است كه به‌دنبال پيروزي ارتش و رزم‌آوران آزادي در آن، يكي از توطئه‌هاي بزرگ رژيم عليه مجاهدين و ارتش‌آزاديبخش ملي ايران درهم‌شكسته شد.
در فروردين‌ماه سال 70 در شرايط بحراني كه به‌دنبال جنگ كويت در منطقه خليج فارس پديد آمده بود فاشيسم مذهبي و ترورريستي حاكم بر ايران اجراي توطئه بزرگي را آغاز كرد كه دوهدف را دنبال مي‌كرد:
ازيك‌سو بلعيدن عراق و برقراري يك حكومت دست‌نشانده مذهبي از نوع رژيم آخوندي در اين كشور و ازسوي‌ديگر پاك‌كردن صورت‌مسأله سرنگوني رژيم با نابودي ارتش‌آزاديبخش.
اما اين توطئه با پايداري مجاهدين و رزم‌آوران ارتش‌آزاديبخش و در اوج خود در سلسله عمليات مرواريد درهم‌شكسته شد و در شرايط جديدي كه در منطقه شكل گرفته بود نقش مجاهدين را به‌عنوان تهديد اصلي موجوديت حكومت آخوندي و مانع اصلي در برابر صدور تروريسم و ارتجاع اين رژيم، در سينه تاريخ به‌ثبت رساند.

نيمه‌شب بيست‌و‌پنجم دي‌ماه69، با آغاز مهيب‌ترين بمبارانهاي تاريخ، اوضاع متشنج منطقه خليج‌فارس وارد بحراني‌ترين مرحله تاريخ خود شد. مقاومت ايران نيز به‌دليل حضورش در خاك عراق، به‌طور ناخواسته در معرض آن رويداد خطرناك منطقه قرار گرفت.

در آن شرايط هولناك، ارتش‌آزاديبخش ملي ايران براي مصون‌ماندن از خطـر بمبارانهاي مهيب، به‌حالت تفرق و پراكندگي كامل در‌آمد و نيروها، تسليحات و تجهيزات خود را در اعماق كوهها و بيابانها به‌حالت اختفا درآورد. رژيم ضدبشري خميني كه مي‌دانست اين موقعيت و شانس تاريخي، هيچ‌گاه برايش تكرار نخواهد شد، بلافاصله پس‌از پايان جنگ خليج فارس، با چرخشي سريع، در ابعادي گسترده شروع به‌اعزام نيرو و تحريك و تخريب در سراسر نوار مرزي عراق كرد تا به‌خيال خود، هم حكومتي از نوع حكومت پليد خود در اين كشور برقرار سازد و هم ارتش‌آزاديبخش و مجاهدين را نابود سازد. براي رسيدن به‌اين‌ هدف، رفسنجاني دستور داده بود كه فقط براي قرارگاه رمضان، جيره غذايي ۲۵۰۰۰نفر به‌مدت دو‌ماه تأمين شود. ارسال 700هزار قوطي كنسرو و 25هزار قطعه پتو از تهران براي داخل خاك عراق، ابعاد اين توطئه گسترده را به‌خوبي نشان مي‌داد.
اما رزمندگان ارتش‌آزاديبخش، به‌رغم همه آن فشارها، همين‌كه با تهاجمات رژيم مواجه شدند، با سرعتي واقعاً غيرمنتظره توانستند نيروهاي خود را آماده كرده و درسي به‌بقاياي خميني بدهند كه هيچ‌گاه فراموش نكنند. درواقع، بيرون‌آمدن صحيح و سالم، از آن وضعيت پرتهديد چيزي در حد يك معجزه بود.

آخوندها در آغاز تهاجم خود، كاروان بزرگي از اتوبوسهاي خالي را به‌همراه آورده بودند تا به‌خيال خود، مجاهدين و رزمندگان ارتش آزادي را كت‌بسته به‌تهران ببرند، اما در چنان مهلكه‌يي افتادند كه تصورش را هم نمي‌كردند. به‌نحوي كه مجبور شدند اجساد پاسداران به‌هلاكت‌رسيده خود را با همان اتوبوسهاي خالي به‌تهران منتقل كرده و در جمعبندي نظامي خود اعتراف كنند كه:
«از ديوار بلندتر از قد خودمان مي‌خواستيم بالا برويم».

دفتر مجاهدين در تاريخ 20اسفند69 با صدور اطلاعيه‌يي ضمن اشاره به‌اين تداركات، خاطرنشان كرد كه يكانهاي ارتش‌آزاديبخش ملي ايران در برابر يورش مزدوران رژيم خميني با تمام قوا دفاع نموده و تا آخرين نفس مقاومت خواهند كرد.
روز بعد، تلاشهاي مذبوحانه دشمن براي تسخير يكي از قرارگاههاي ارتش‌آزاديبخش در استان مرزي ديالي عراق با شكست فاحشي روبه‌رو شد. مسعود رجوي، فرمانده كل ارتش‌آزاديبخش ملي ايران، در پيامي كه در اولين ساعتهاي روز دوشنبه‌20اسفند69، خطاب به‌رزمندگان ارتش آزادي فرستاد، ضمن برملا كردن توطئه برنامه‌ريزي‌شده خامنه‌اي و رفسنجاني، به‌رزمندگان هشدار داد:
«جنگ ما اكنون با رژيم آغاز شده است و دعا مي‌كنم كه هر‌ساعت و هر‌روز به‌پيروزيهاي بيشتري، تا آن‌جا كه مرحله كنوني اجازه مي‌دهد، دست‌يابيم. به‌راستي كه دشمن به‌پاي خود آمد به‌گور».
رژيم خميني با يك برنامه‌ريزي و طرح مشخص و بسيج تمام‌عيار سپاه‌پاسداران درصدد اشغال خاك عراق و كسب حاكميت در اين كشور از طرق مختلف بود. قرارگاههاي موسوم به‌ ”رمضان“ ، ”نجف“ و ”انصار“ ، و تيپ موسوم به‌ ”مقداد“ و كليه نيروهاي تحت‌امر آنها و نيز سپاه موسوم به‌حمزه براساس اطلاعات مشخص از دست‌كم 14معبر ورودي در سراسر مرز ايران و عراق در جهت اجراي توطئه رژيم به‌ويژه عليه پايگاههاي ارتش‌آزاديبخش ملي و رساندن مهمات و تداركات به‌ديگر مزدوران خميني فعال شده بودند. براساس آخرين اطلاعات، محسن رضايي سركرده وقت سپاه‌پاسداران رژيم و وحيدي مسئول اطلاعات سپاه‌پاسداران همراه با نيروي برون‌مرزي ”قدس“ در قرارگاه رمضان در شهر‌كرمانشاه مستقر شده و دست‌اندركار نفوذ و اشغال نواحي مختلف عراق بودند. فرماندهي عمليات اشغال خاك عراق به‌عهده محسن رضايي بود.
در منطقه مرزي خسروي نيز حداقل يك مورد عمليات هلي‌برد براي نفوذ دادن مزدوران رژيم به‌داخل خاك عراق مشاهده شده و برخي نيروهاي اعزام‌شده از سوي رژيم مبادرت به‌برقراركردن پايگاههاي تاكتيكي در قسمتهاي مختلف خاك عراق نمودند.
طرح عملياتي رژيم آخوندي اين بود كه با تسخير شهر‌طوز از طريق مزدورانش، ‌قرارگاه بزرگ حنيف را در تله انداخته و آن‌گاه با عبور از شهر‌سليمان‌بك از دو محور (يكي جاده اصلي و ديگري از شمال و شرق قرارگاه اشرف)، رزمندگان ارتش را دور زده و در برابر آنها ظاهر‌شود. طرح رژيم اين بود كه با به‌كارگرفتن يك‌گروه مزدور از اكراد عراقي كه از شمال منطقه استقرار نيروهاي ارتش‌آزاديبخش، حمله را آغاز كرده بودند و نيز با واردكردن پاسداران از مرزهاي ايران و عراق و از جنوب و غرب، نيروهاي ارتش‌آزاديبخش را با تاكتيك شناخته‌شده چكش‌وسندان، به‌خيال خودشان تارومار كنند. اما ارتش آزادي به‌محض اطلاع از سرازيرشدن گله‌هاي مزدوران، با هوشياري تمام و با اتكا به‌سخت‌كوشي و روحيه عالي رزم‌آوران قهرمانش، ظرف چند‌ساعت، سازمان رزم خود را، كه در تفرق كامل قرار داشت، تجديد نموده و ابتكارعمل را دردست گرفت. رزمندگان ارتش آزادي، طي چند‌رشته درگيري، تمامي جاده‌هاي غرب قرارگاه حنيف را به‌تصرف خود درآوردند و سپس با گسترش در يك نوار 150كيلومتري، همه مناطق استراتژيك را زير‌كنترل خود گرفتند.
روز چهارشنبه ‌22اسفند ۱۳۶۹ خامنه‌اي پرده را كنار زد و صراحتاً اعلام نمود:
«راه نجات ملت عراق، حركت براي حاكميت اسلام (يعني همان ولايت سفياني) خميني است».
اظهاراتي كه آشكارا مبين مقاصد توسعه‌طلبانه و تروريستي رژيم در عراق و مؤيد اخبار و اطلاعيه‌هاي قبلي مجاهدين در همين رابطه بود.
بعدازظهر‌همان‌روز، رفسنجاني به‌همراه تعداد كثيري از سركردگان رژيم ازجمله محمدعلي گلپايگاني مسئول دفتر خامنه‌اي و تعداد زيادي از فرماندهان پاسداران با دو پرواز هوايي وارد قرارگاه رمضان در كرمانشاه، محل استقرار فرماندهي عمليات هجوم نيروهاي سپاه به‌داخل خاك عراق شد. سفر وي به‌كرمانشاه به‌منظور تحت‌نظر قراردادن عمليات اشغال خاك عراق و تهاجم عليه پايگاههاي ارتش‌آزاديبخش ملي ايران صورت گرفت. درهمين‌حال نيروهاي سپاه در سرتاسر مرز ايران و عراق ازجمله در محورهاي عملياتي خسروي ـ مهران و منطقه خرمشهر‌و تنومه در دوطرف مرز، اقدام به‌برقراري تعداد زيادي قرارگاه تاكتيكي نموده بود‌ند. پشتيباني تهاجم به‌عهده قرارگاه نجف تحت‌فرماندهي مرتضي قرباني مستقر در كرمانشاه بود. اين قرارگاه در حال فرستادن نيرو و تداركات اعم از سلاح و خودرو و قايق موتوري و نان و كنسرو به‌مزدوران خود بود.

روز 27اسفند، خامنه‌اي به‌صحنه آمد و خواستار روي‌كارآمدن يك حكومت ارتجاعي از نوع خميني در عراق شد. اظهارات خامنه‌اي كه توسط تلويزيون حكومتي پخش گرديد، آخرين حلقه از سلسله موضع‌گيريهاي عريان بالاترين مقامات رژيم خميني در زمينه صدور ارتجاع به‌عراق و روي‌كارآوردن يك حكومت قشري از نوع ديكتاتوري قرون‌وسطايي حاكم بر ايران در اين كشور بود.

سرانجام، سحرگاه 12فروردين، عمليات بزرگ و گسترده رژيم آخوندي براي اشغال خاك عراق و درهم‌كوبيدن و نابودكردن ارتش‌آزاديبخش آغاز شد و به‌يك رويارويي بزرگ و گسترده با رزم‌آوران آزادي انجاميد كه اصلي‌ترين آنها، در ارتفاعات مرواريد، به‌وقوع پيوست.
از ساعت يك‌ونيم شب، 7تيپ و لشكر سپاه ضدخلقي خميني، متشكل از هزاران مزدور همراه با انواع تسليحات و تجهيزات، در منطقه مرزي قصر‌شيرين، تهاجم گسترده‌يي در 4محور عليه مواضع ارتش‌آزاديبخش را به‌منظور تصرف ارتفاعات مرواريد در شمال شهر‌جلولا و ارتفاعات آق‌داغ، آغاز كردند. رژيم آخوندي براي سازمان‌دادن نيروهايش، محسن رضايي و گروه ديگري از سركردگان سپاه را از چند‌روز قبل به‌كرمانشاه، سرپل‌ذهاب و قصرشيرين فرستاده بود. در اين نبرد قهرمانانه، كه بيش‌از 18ساعت به‌طول انجاميد، نيروهاي رژيم آخوندي تماماً تارومار شده و 6تن از آنها به‌اسارت درآمدند.
رژيم آخوندي كه در اين نبرد، خسارات سنگيني را متحمل شده بود، دست به‌عقب‌نشيني زد و ضمن ازدست‌دادن هزاران تن از نيروهايش با روسياهي و آبروباختگي از خاك عراق بيرون رانده شد.
در جريان سلسله عمليات مرواريد، 40تن از رزمندگان مجاهد خلق، پس‌از نبردي جانانه با مزدوران خميني، به‌شهادت رسيدند و به‌ديدار رفيق‌اعلي شتافتند.

ياد 40مرواريد پر‌فروغ، شهــيدان گــرانـــقدر عملــيات مرواريد، در سالگرد شهادتشان گرامي باد.






عمليات مرواريد، سرآغاز دوران جديدي از رويارويي مردم و مقاومت ايران با رژيم آخوندي بود. سرآغازي كه با پيروزي ارتش‌آزاديبخش ملي ايران رقم خورد.

در پي نقش‌برآب‌شدن رؤياهاي توسعه‌طلبانه رژيم آخوندي و شكستش در عمليات مرواريد، رژيم آخوندي سلسله‌يي از نيرنگهاي سياسي و توطئه‌هاي تروريستي عليه مجاهدين و ارتش‌آزاديبخش در عراق را آغاز كرد كه در اوج خود به‌سهمگين‌ترين و بغرنج‌ترين رويارويي مقاومت سازمان‌يافته ملت ايران با هيولاي استبداد مذهبي در جريان جنگ دوم خليج فارس و سالهاي پس از آن منجر شد.
در اين شرايط جديد منطقه‌يي، رژيم يك‌بار ديگر به‌منظور نابودي ارتش‌آزاديبخش و هم‌چنين براي عبور از سد و مانع اصلي در برابر صدور بنيادگرايي و بلعيدن عراق، پيگيرانه دست‌اندركار طراحي و پيشبرد توطئه عليه مجاهدين و كانون مقاومت رهائبخش مردم ايران يعني شهر‌اشرف گرديد. زدوبند براي بمباران قرارگاههاي مجاهدين، توطئه براي اخراج مجاهدين از عراق و استرداد آنها، ضبط و غارت اموال، جمع‌آوري سلاحها، قطع راديو، قطع دارو و سوخت و ارزاق و لجن‌پراكني 24ساعته و انواع اتهامات و برچسبها و محدويتها، گوشه‌يي از توطئه‌هاي دشمن ضدبشري عليه مجاهدين و ارتش‌آزاديبخش است كه حكومت آخوندي با به‌كارگرفتن دست‌كم امكانات 9دولت و باصرف ميليونها دلار هزينه و به‌كارگيري انبوه مزدوران خود و اعزام و گسيل هزاران‌تن از پاسداران و مأموران اطلاعاتي خود به‌عراق به‌آنها دست زد.
تمام اين توطئه‌ها به‌خاطر آن بود كه ديكتاتوري آخوندي از خلال سالها رويارويي مقاومت ايران با حكومتشان و ازجمله در جريان تحمل شكست خفت‌بار خود در سلسله عمليات مرواريد به‌خوبي دريافته بود كه تا ارتش‌آزاديبخش و كانون آن شهر‌اشرف استوار و پابرجا باقي مانده است خواب و خيالهاي بسط ولايت سفياني آخوندي در عراق، نقش‌برآب است و صورت‌مسأله سرنگوني رژيم به‌دست ارتش‌آزاديبخش به‌قوت خود باقي است.
اما در پرتو پايداري تاريخي و شگفت‌انگيز رزمندگان قهرمان ارتش آزادي و حقانيت استراتژي نبرد آزاديبخش كه بر اساس واقعيتهاي تاريخي و ژئوپلتيكي منطقه و براساس شناخت دقيق از ماهيت ديكتاتوري ولايت‌فقيه پي‌ريزي شده است، تمامي توطئه‌ها و نيرنگهاي رژيم آخوندي اين‌بار نيز يكي بعد از ديگري درهم‌شكسته شد.
عبور پيروزمندانه مقاومت ايران از توفانها و بحرانهاي ساليان اخير، يك‌بار ديگر نشان داد و ثابت نمود كه تا ارتش‌آزاديبخش و اشرف و مجاهدين، استوار و پابرجا مانده‌اند، صورت‌مسأله سرنگوني به‌قوت خود باقيست و رژيم به‌تعادل و تثبيت نمي‌رسد.
امروز اين تحولات و درسهاي تاريخي، يك واقعيت را براي دوست و دشمن اثبات كرده است:

پيام ماندگاري اشرف و پيام استواري ساكنانش، همان خطر سرنگوني و صورت‌مسأله سرنگوني نظام آخوندي است.