
27مارس ۲۰۱۱، ساعت ۱۳۱۵
تلویزیون فرانسه - کانال 2
در 17نوامبر ۱۹۸۶ رئیس شرکت رنو در برابر منزل خود در پاریس بهقتل رسید. ژرژ بس مورد هدف گروه آکسیون دیرکت قرار گرفت، یک گروه تروریستی در فرانسه مشابه گروه بریگاردهای سرخ در ایتالیا و یا فراکسیون ارتش سرخ در آلمان.
چرا ژرژ بس؟ چه کسی اقدام کرد؟ چه کسی تدارک دید و چه کسی درباره این ترور تصمیم گرفت؟
آیا انگیزه انقلابی و قصد هدف قرار دادن چهرهیی از سرمایهداری میتواند علت این قتل باشد؟ امروز میتوان در اینباره تردید کرد.
این آن چیزی است که در این گزارش به آن خواهیم پرداخت. گزارشی که در آن بازیگران مختلفی وجود دارند: فرانسه، رژیم ایران، ابرهای ناروشن، و صنعت هستهیی.
گزارشی از الکساندرا رانس و ژان مارک لوک و اوهلی سنر
در 17نوامبر ۱۹۸۶ ساعت ۲۱۳۰ تلویزیونها برنامههای خود را متوقف کرده و این خبر را اعلام میکنند:
خانمها، آقایان، شب بهخیر، این خبر فوری برای مطلعکردن شما از قتل ژرژ بس پخش میشود. ژرژ بس مدیرکل شرکت رنو میباشد که امشب بهضرب چند گلوله در برابر منزل خود بهقتل رسید، نخستوزیر ژاک شیراک بلافاصله به محل رفت.
در خیابان ادگار کینه شماره 16، جسد ژرژ بس هنوز برداشته نشده بود که از اعضای دولت به محل رسیدند. در میان آنها، آندره ژیرو وزیر دفاع که از دوستان خانوادگی او بود، همچنین 3وزیر دیگر نیز در کنار ژاک شیراک حضور دارند. رئیس دولت از آنچه اتفاق افتاده بهکلی منقلب شده است.
ژاک شیراک: ”من از این قتل وحشیانه وحشتزده شدهام، او انسان فوقالعاده باارزشی بود“.
تنها چیزی که از این فاجعه باقی مانده، لکههایی از خون و محل قربانی که با گچ بر روی زمین کشیده شده است، همچنین پوکههای 9میلیمتری، 3پوکه باقیمانده از قاتلان.
تعدادی از شاهدان صحنه مورد سؤال خبرنگاران قرار میگیرند (یکی از آنها میگوید) : یکی از آنان احتمالاً زن بود و یک مرد در کنار او بود و شاید یک زن دیگر، یک زوج بودند.
(شاهد دیگر) میگوید: من 2زن را دیدم، یکی از آنها خیلی جوان بود و دیگری مشغول مرتبکردن لباس خود بود.
شواهد روشن نیستند اما هنوز 2ساعت بیشتر نگذشته بود که صحبت از گروه آکسیون دیرکت میشود.
(اعلان خبر تلویزیونی): ژرژ بس، مدیرکل شرکت رنو امشب در قلب پاریس بهقتل رسید. کسی مسئولیت آن را بهعهده نگرفته است اما پلیس معتقد است این یک سوءقصد از جانب آکسیون دیرکت میباشد.
در فردای آنروز یک اعلامیه با آرم آکسیون دیرکت در مترو راستپای یافت میشود و خبرنگاران لحن مشروط خود را کنار میگذارند.
(اعلام خبر) : خانمها و آقایان، شب بهخیر، بهدرستی میتوان گفت که این آکسیون دیرکت بوده است که دیشب ژرژ بس، رئیس شرکت رنو را در پاریس بهقتل رسانده است. پلیس به این گروه مضنون بود، بهخاطر نوع سوءقصد که شباهتی با دیگر عملیات این گروه تروریستی چپ افراطی داشت.
در کمتر از 24ساعت بعد از فاجعه، مجرمین شناسایی میشوند. اما یک سؤال باقی میماند که توسط ایو موروزی مطرح میشود.
(گوینده وقت تلویزیون): چرا این سوءقصد علیه مدیرکل یک شرکت، یک مرد آرام و مصمم روی داده است، مرگ ژرژ بس همه را منقلب کرده است. تروریستها اینبار تصمیم گرفتند یکی از بزرگترین رؤسای صنعت فرانسه را مورد هدف قرار بدهند.
وزیر کشور فرانسه در برابر فعالان حزب ار.پ.ار تدابیر رادیکال را اعلام میکند.
شارل پاسکو: ما در برابر کسانی قرار داریم که رفتارشان قبل از هر چیز دیگر حکایت از بیماری روانی دارد. ما نمیتوانیم با آنها با شیوههای معمولی مقابله کنیم.
برای یافتن این بیماران روانی، وزیر کشور یک جایزه مقرر میکند و تصاویر ژول اوبرون و روندو ناتالی منیگان را در همه کمیساریاهای پلیس نصب میکند. آنها زیر 30سال سن دارند و در کنار ژان مارک رویان بهخوبی توسط سرویسهای پلیس شناختهشده هستند. آکسیون دیرکت از سال ۱۹۷۹ بهمبارزه مسلحانه پرداخته است و اقدام به بهرگباربستن ساختمانهای سرمایهداران و اماکن دولتی میکند. اما از سال ۱۹۸۳ اهداف آنها تغییر میکند.
آلن هامون، خبرنگار و گزارشگر سابق رادیو ارتهال: در ابتدا میشد تصور کرد که آنها بچههای گمشده وقایع مه ۱۹۶۸ بودند. در آن زمان آنها بهعنوان افراد غیرجدی تلقی میشدند اما وقتی شروع به حمله به بانک کردند، حتی بدون باقیگذاشتن قربانی و یا بعداً 2پلیس در خیابان ترودن را کشتند، جدی گرفته شدند.
2سال بعد یک مسئول بلندپایه سیاست تسلیحاتی فرانسه توسط آکسیون دیرکت بهقتل میرسد، ژنرال اودران بهضرب گلوله در برابر منزلش بهقتل میرسد.
اعضای آکسیون دیرکت تبدیل به عناصر حرفهیی تروریزم و کار مخفی شدهاند. افراد حرفهیی که پلیس با دشواری آنها را ردیابی میکند.
گزارش: در اینجا شاهد تلاش نیروهای پلیس هستیم که بازرسیها را ادامه میدهند. ژان مارک رویان در این مزرعه حضور دارد، جایی که اعضای گروه آکسیون دیرکت در آن مستقر بودند.
بهمدت 3سال تروریستهای چپ افراطی در روستای کوچک ویتلی اوت اوروژ پنهان شده بودند.
صحبتهای یک خانم: آنها افراد خیلی خوبی بودند. آن دختر را من میشناختم اسم او نادین بود.
3سال نادین با اسم مستعار ناتالی منیگون و ژان مارک رویان در مزرعه خود اقدام به جمعآوری اسناد میکنند.
آلن هامون، خبرنگار و گزارشگر سابق رادیو ارتهال: آنها مجرمین عادی نبودند. در غیراینصورت اقدام به پاککردن ردها و مدارک مربوط به عملیات مختلف میکردند. اما در مزرعه ویتلی اوروژ، جاییکه مخفی شده بودند، مدارک زیادی پیدا شد، بهویژه قسمتی از کیف ژرژ بس و اسناد دیگر. مدارک زیادی یافت شد که ارتباط میان افراد آکسیون دیرکت با قتل ژرژ بس را برملا میسازد.
آنها حاضر به اعتراف نیستند. در نتیجه مدارک پیدا شده مورد استفاده قرار میگیرد. هیچ یک از 4متهم چیزی نخواهند گفت. نه در مدت تحقیقات و نه هنگام دادگاه. آنها حتی حاضر بهحضور در جلسه دادگاه نمیشوند. به اعتقاد آنها این یک دادگاه فرمایشی است. وکیل آنها تأیید میکند.
وکیل ایزابل کوتانپر، وکیل آکسیون دیرکت: در این محاکمههای سیاسی، چه در مرحله قبل و چه بعد از محاکمه، اصول قضایی رعایت نمیشود. یک ظاهر قضایی دارد، با انبوهی کاغذبازی، اما مجرمین از قبل معرفی شدهاند. آنها بهعنوان دشمن معرفی میشوند.
دادگاه پشت درهای بسته در حضور خانم بس و 5فرزندش برگزار میشود.
خانم بس: من و فرزندانم میخواهیم از کسانیکه همسرم را با خونسردی کامل بهقتل رساندند، حسابرسی شود. به این دلیل است که عدالت در دموکراسی ما وجود دارد، این یک امر حیاتی نهفقط برای ما، بلکه برای زندگی آزاد در کشوری نظیر فرانسه میباشد.
بعد از 4روز جلسه دادگاه، حکم بدون حضور وکیل و متهمین صادر میشود. متهمین حکم حبس ابد میگیرند.
وکیل کوتامپر: حکم تعجبآور نبود، بهویژه در طرف وکلای دفاع. آنها دفاع نخواهند کرد و میگویند قربانیان شما از قبل محکوم شدهاند.
وکیل: مجرمین از قبل معرفی میشوند و دلایل را مطرح نمیکنند. دلائلی که ناشی از تصمیمات سیاسی بوده که در سطح بینالمللی گرفته شده بود.
چه خواهیم گفت اگر که این داستان تروریستی چپ افراطی که رئیس یک شرکت بزرگ را بهقتل میرساند، درختی باشد که یک جنگل را پنهان کرده است. زیرا در این قضیه که ظاهراً ساده است، بههیچوجه واقعیت آنچیزی نیست که تصور میشود. اول به متهمین بپردازیم: این جوانانی که از یک مزرعه در لوآره تدارک انقلاب را میبینند، آنچنان منزوی هم نیستند. دلیل آن مدارکی هست که هنگام دستگیری آنها بهدست آمده است. این اسناد در آن زمان توسط رولاند ژاکار، کارشناس امور تروریسم مورد بررسی قرار گرفت.
رولاند ژاکار (در آن زمان) : اسنادی که پیدا شده خیلی مهم هستند زیرا نشان میدهد که آکسیون دیرکت با عمده گروههای تروریستی بینالمللی ارتباط داشته، بهطور مثال در آلمان فراکسیون ارتش سرخ، بریگاردهای سرخ، سلولهای کمونیستی در بلژیک، در اسپانیا و حتی گروههای تروریستی در خاورمیانه.
همه اینها نشان میدهد که آکسیون دیرکت در کانون یک شبکه گسترده بینالمللی میباشد و احتمالاً تا چند هفته دیگر درباره آن سخن گفته خواهد شد.
رولاند ژاکار (اخیراً ): اسنادی که یافت شد، فوقالعاده بود. آنها حتی برای ورود به پایگاههای هوایی کارت داشتند. نقشههای ناتو در آلمان را در اختیار داشتند و نیز نقشههای نظامیان فرانسوی و نحوه تردد آنها.
این اطلاعات میتوانست در اختیار سرویسهای اطلاعاتی در زمان جنگ سرد قرار بگیرد. معتقدم بعضیها در یک مقطع تصمیم گرفتند از این آنارشیستها در چپ و راست استفاده کنند.
ایو بونه، رئیس سرویسهای اطلاعاتی فرانسه ۱۹۸۲-۱۹۸۵: زیرا روشن است که قتل ژرژ بس توسط آکسیون دیرکت، یک ترور سفارشی بوده است.
اما چرا سرویسهای اطلاعاتی خارجی باید به مدیرکل بزرگترین شرکت فرانسوی علاقمند باشند؟ شاید به این خاطر که قربانی فراتر از مدیرکل شرکت رنو میباشد.
وکیل کوتامپر: آقای بس را بهعنوان مدیرکل مهربان شرکت رنو معرفی کردند، ولی آقای بس پدر برنامه هستهیی فرانسه نیز بوده است.
آیا موضوع هستهیی میتواند علت ترور ژرژ بس بوده باشد؟ برای فهم علت مرگ او باید مقدمتاً به بررسی تاریخچه زندگیش بپردازیم.
در نمایشگاه اتومبیل در دروازه ورسای، وقتی او بهقتل میرسد چیز کمی از ژرژ بس میدانیم.
(ژرژ بس): آیا میخواهید موتورها را ببینید؟ پس بیایید به شما نشان بدهم.
ژرژ بس مدیرکل مدرن و پدر خوب خانواده معرفی میشود. او از 2سال پیش همچنین مسئول سرپاشدن شرکت رنو نیز میباشد. اما او عمده عمر حرفهیی خود را در زمینه هستهیی گذرانده است.
او فارغالتحصیل رشته مهندسی دانشکده معادن است و نفر دوم از پلیتکنیک.
دوستان همدورهاش این جوان باهوش را برای ساختن بمب جذب میکنند. ژرژ بس در سال ۱۹۵۵ عضو کمیساریای عالی انرژی اتمی شد.
گزارشی از آزمایشات هستهیی فرانسه
اولین بمب فرانسوی در دوم فوریه ۱۹۶۰ در صحرای الجزائر در ریگان منفجر شد. فرانسه چهارمین قدرت اتمی جهان میشود و ژرژ بس از سازندگان آن میباشد. یک زن بهنام کرئیس تیان شرون همهجا با او بود تا هنگامیکه وی به رنو منتقل شد.
کرئیس تین شرون دستیار وی بود.
کرئیس تین شرون: او رئیس ما بود و هنگامیکه بهقتل رسید احساس کردیم همه چیز فروریخته است. وقتی میتران او را از ما گرفت، به خود گفتیم بیسرپرست شدیم، ولی بههرحال بعداً فهمیدیم که او همچنان حضور دارد و در فعالیتها شرکت دارد.
او که 86سال سن دارد، بهعنوان حافظ خاطرات ژرژ بس میباشد:
کرئیس تین شرون: این عکسی که در مورد آن با شما صحبت کردم چهارمین کنفرانس ژنو در سال ۱۹۷۱ بود که درباره غنیسازی اورانیوم بود. اینجا آقای بس است و من هم در کنار او هستم. تنها زن. او بهمن اعتماد کرد و من از او بسیار سپاسگزارم و بدون او نمیتوانستم در برنامه هستهیی جایی را که پیدا کردم، داشته باشم.
گزارش: نخستوزیر ژرژ پمیدو که لباس سفید تکنیسینها را بهتن کرده بود از آخرین واحد این تأسیسات بازدید کرد، کارخانهیی که قرار است در بهار آینده اورانیوم غنیشده با غلظت 235 تولید کند که تقریباً خالص است.
در اینجا، در پیر لات سوخت لازمه برای بمبها ساخته میشود. این سایت هستهیی در دورن را ژرژ بس ساخته است. ژرژ بس در ردیف اول هنگام بازدید ژرژ پمپیدو میباشد. ژرژ بس و تیم او قهرمانان هستهیی فرانسه میباشند.
کرئیس تین شرون، دستیار بس: ما خیلی مفتخر بودیم زیرا در کاری شرکت داشتیم که به بزرگی فرانسه کمک کرد. فرانسهیی که به پیش میرفت، زیرا ما توانستیم کارخانه غنیسازی اورانیوم خود را داشته باشیم.
به اورانیوم نیاز بود بهخصوص که بحران نفتی ۱۹۷۳ موجب شد که اروپا را با بلندپروازی بسیار بهسمت هستهیی تمامعیار سوق دهد.
(گزارش): در سال ۲۰۰۰ برای اینکه در فرانسه بتوانیم از نفت صرفنظر کنیم مجبور خواهیم بود 900مرکز هستهیی بسازیم. این حیرتآور است.
اما در عمل فقط 19سایت هستهیی در فرانسه ساخته شد. در آن زمان نیاز به اورانیوم غنیشده بیش از حد بزرگ بهنظر میرسید. فرانسه اقدام به ساختن یک مرکز عظیم غنیسازی بهنام اوردیف مینماید. برای این برنامه ژرژ بس انتخاب میشود. اما نیاز به بودجه هست و بودجه 11میلیارد فرانکی آن هنوز تأمین نشده است. راهحل را فرانسه در نقطهیی در ۵۰۰۰کیلومتری پیدا میکند، یعنی در ایران. برای روشنکردن سرنوشت تراژیک ژرژ بس به بررسی تاریخچهیی میپردازیم که فرانسه تلاش کرد آنرا پنهان کند. یعنی مشارکت ایران در ماجرای هستهیی ما.
قسمت دوم:
وقتی رژیم ایران برنامه هستهیی فرانسه را تأمین مالی میکند
این تاریخچه زمانی شروع میشود که پادشاه ایران همهجا در فرانسه بهعنوان یک ستاره مورد استقبال قرار میگرفت. مثل اینجا در یک روستا در پروآنس:
(شاه): شما شهر زیبایی دارید. حتماًًًًً به آن مفتخر هستید.
یا در یکی از کاخهای ریاستجمهوری جاییکه توسط والری ژیسگاردستن و بانو با لباس گالا مورد پذیرایی قرار میگیرد. یا با لباس سفید در سایتهای هستهیی فرانسه. شاه ایران برای فرانسه یک شریک واقعی محسوب میشود که به آن همه وعدهها داده میشود. اتفاقاً شاه میخواهد ایران را تبدیل به یک قدرت هستهیی واقعی بکند. این وظیفه را بهعهده اکبر اعتماد، آقای هستهیی ایران، واگذار میکند.
(اکبر اعتماد): فهمیدن اینکه در سر شاه چه میگذرد کار سختی میباشد. او گفت درحالحاضر ما قدرت عمدهیی در خاورمیانه هستیم، میتوانیم بهخوبی از منافع خود دفاع کنیم و نیاز به بمب هستهیی نداریم. من به او گفتم اعلیحضرت تا 10سال دیگر ممکن است اوضاع تغییر کند و ما دور میز نشستهایم، گزینههای شما چه خواهد بود؟ آیا گزینه هستهیی نظامی میتواند در نظر گرفته شود؟ او گفت: ”چرا که نه“. من فهمیدم که مأموریتم توسعه همه تکنولوژیها و امکانات در ایران است، برای اینکه اگر بمب هستهیی خواسته شود، بتوانیم آنرا آماده کنیم. این مأموریت من بود.
وقتی در سال ۱۹۷۴ ژاک شیراک برای فروش تکنولوژیهای فرانسوی وارد ایران شد، اکبر اعتماد از این فرصت برای مطرحکردن یک پیشنهاد غیرقابلباور ، استفاده کرد.
(اکبر اعتماد): من میدانستم کمیساریای عالی انرژی هستهیی در فرانسه با مشکلات زیادی برای تأمین بودجه ساختن اوردیف روبهرو بود. من این مشکل را مطرح کردم و گفتم پیشنهاد میکنم ایران عضو اوردیف بشود. آقای شیراک کمی جا خورد و انتظار اینرا نداشت.
نخستوزیر فرانسه تردید میکند. هیچگاه تا بهحال هیچ کشوری از جنوب، شریک برنامهیی اینچنین استراتژیک نشده است. در آخرین روز سفرش، هنگامیکه شیراک از مسجد مطهری بازدید میکند، اعتماد با یک پیشنهاد نزد شاه میرود.
اکبر اعتماد: من بلافاصله رفتم نزد شاه و گفتم یک میلیارد دلار پول میخواهم. او گفت با آن چه کار میخواهی بکنی. گفتم آنها مشکل دارند و میخواهم به کمیساریای عالی انرژی اتمی پول قرض بدهم. او گفت باشد اینکار را بکنید. بعد آمدم و پیشنهاد یک میلیارد دلاری را کردم و آقای شیراک با وزیران خود مشورت کرد و آنها پذیرفتند.
همان شب در سفارت فرانسه در تهران اکبر اعتماد با وزیران فرانسوی شامپاین صرف میکند. با این یک میلیارد دلار، شاه سهمی در بزرگترین شرکت تولید اورانیوم غنیسازی شده در جهان را میخرد. به این ترتیب مقامات ایران حق برخورداری از 10درصد از این شرکت را خواهند داشت. آنها در اینرابطه هیچگاه عقب نخواهند نشست. در دورن در سایت پیر لات پترو دلارهای ایران به ژرژ بس اجازه میدهد کار ساختن کارخانه را که بزرگترین کارخانه در اروپاست، آغاز کند. ژرژ بس خود نیز پا را جلو گذاشته و کارها را تسهیل میکند.
در کنار او یک مهندس جوان هستهیی بهنام برتراند باره حضور دارد: من رفتم برای بازدید کارخانه اوردیف، از وقتی که تنها بتنهای آن ریخته شده بود. او یک حضور فیزیکی قابلتوجهی داشت، قدبلند، کلهیی بزرگ و گرد و چشمانی براق داشت، خیلی انعطافناپذیر بود، از قدرت کاری بالایی برخوردار بود، وقتی فکری به ذهنش میزد تا آخرش میرفت. او هنوز در میان ما حضور دارد و آثار کارش اینجاست.
ژرژ بس بچهاش را سر وقت تحویل میدهد. یک رویداد فوقالعاده که جشن گرفته میشود.
(گزارش): شما حتماًًًًً این منظره را شناختید، این منظره مربوط به سایت تری کاستان میباشد که ما امروز در آنجا برای این گزارش ویژه حضور داریم، همراه با نخستوزیر ریمون بار.
سؤال خبرنگار: آقای نخستوزیر، این یکی از ابزار استقلال ما محسوب میشود؟
ریمون بار: این یک ابزاری برای استقلال و توسعه ما میباشد. زیرا ما نیاز به اورانیوم غنیسازی شده خواهیم داشت، لذا بهتر است آن را خودمان تولید کنیم. همچنین بهتر است که آن را با مشارکت با دیگران انجام دهیم و بتوانیم آن را بفروشیم.
اما از 2هفته پیش وضعیت یکی از سهامداران اوردیف تغییر کرده است. ایران تبدیل بهیک جمهوری اسلامیشده است.
(گزارش): و در این مقطع از تاریخ است که ژرژ بس بدون اینکه بداند، در مرکز مناقشهیی در ورای خود قرار میگیرد، مناقشهیی که با یک انقلاب آغاز میشود. آیتالله خمینی بعد از یک تبعید 15ساله به تهران بازمیگردد، 2میلیون ایرانی از او استقبال میکنند. خمینی جای شاه را میگیرد و اولین جمهوری اسلامی تاریخ را اعلام میکند، درحالیکه غربیها با حسننیت به آن مینگرند و تنها چیزی که از او میخواهند اینست که برنامه هستهیی شاه را رها کند.
خانم دومینیک لورتز، خبرنگار و نویسنده کتاب «مسایل اتمی» : خمینی بر سر کار میآید، فرانسه و آمریکا به او میگویند حاجی حال باید برنامه هستهیی را متوقف کنید و خمینی میگوید خیر، من ادامه میدهم و میخواهم ایران بهطور کامل از حقوق خود بهعنوان سهامدار اوردیف برخوردار باشد. فرانسه میگوید نه. مقامات رژیم ایران میگویند، بله. فرانسویها میگویند خیر و در این کار از حمایت آمریکا برخوردارند. در اینجا اصطکاک آغاز میشود.
ایو بونه، رئیس سرویسهای اطلاعاتی فرانسه ۱۹۸۲-۱۹۸۵: از همان آغاز آیتاللهها میگویند که هدف ما ساختن بمب اتمی میباشد.
دولت فرانسه تصمیم میگیرد همه چیز را منجمد کند و از این پس آنها امکان دسترسی به اورانیوم نخواهند داشت و طلبشان پرداخت نخواهد شد.
خانم دومینیک لورتز، خبرنگار و نویسنده کتاب «مسایل اتمی» : فرانسه بازپرداخت قرض یک میلیارد دلاری را متوقف کرد، اما این کار را در کادر قانون انجام داد، به این ترتیب که پول را به یک حساب مسدودشده واریز کرد. رژیم ایران و فرانسه به دادگاه بینالمللی مراجعه کردند ولی این دادگاه قضاوت نکرد، زیرا با دردسر مواجه بود زیرا اگر قرار بود قضاوت کند، مجبور بود بهنفع ایران قضاوت کند. زیرا متأسفانه حق با ایران بود.
سؤال از ایو بونه: آیا مذاکرهیی برای حلوفصل مشکل شروع میشود؟ علت آن چیست؟
ایو بونه: آن سالها با سرعت زیاد جلو میرفت. فرانسوا میتران به ریاستجمهوری انتخاب شد. او قاطعانه مخالف این رژیم بود.
وقتی عراق به رژیم ایران اعلام جنگ کرد، فرانسه در کنار صدام حسین علیه آیتالله قرار میگیرد.
ایو بونه، رئیس سرویسهای اطلاعاتی فرانسه ۱۹۸۲-۱۹۸۵: ما خیلی پیش رفتیم و همه میدانند. در آن زمان هیچ چیزی برای ارتش عراق گرانقیمت نبود.
اکبر اعتماد: آمریکا و فرانسه پشت صدام حسین بودند. آنها اینرا فراموش میکنند، ولی ایرانیها این را فراموش نمیکنند. ما 700هزار نفر را در یک جنگ مسخره بهدست یک دیکتاتور از دست دادیم، کسی که بعداً غرب اعتراف کرد که یک دیکتاتور است.
ولی میدانید که این چیزها فراموش نمیشود و کشورهای غربی بهای این را خواهند پرداخت، من بهشما میگویم آنها بهای این را روزی خواهند پرداخت.
تاریخ با سرعت بهپیش میتازد، مقامات رژیم ایران میخواهند انتقام بگیرند، فرانسه به آنها خیانت کرده است.
(گزارش): حداقل 17مجروح و شاید 2کشته در انفجاری که در برابر فروشگاه لافایت انجام گرفت وجود دارد.
فرانسه قیمت زیادی برای گزینههای سیاسی خود میپردازد. در پاریس 13بمب منفجر میشوند و در بیروت یک کامیون انفجاری علیه چتربازان فرانسوی بکار گرفته میشود. مجموعاً 75تن کشته و 300تن مجروح میشوند. فرانسویها با تروریزم و گروگانگیری آشنا میشوند.
(گزارش): گروگانهای فرانسوی در لبنان: مارسل کارتون، مارسل فونتن
495روز است که ژان پل کافمن و میشل سوراه بهگروگان گرفته شدهاند. فیلیپ روشو، ژرژ آنسن، اورل کورنه، ژان لویی نورماندن و کمیل سانتگ، گروگانهای فرانسوی در لبنان هنوز آزاد نشدهاند.
دومینیک لورتز: قضیه گروگانهای فرانسوی در لبنان را داشتیم که طی آن مقامات فرانسوی از علت این گروگانگیریها اظهار بیاطلاعی میکنند و به مردم خود میگویند که نمیدانیم چرا فرانسویها به گروگان گرفته شدهاند، درحالیکه در این گروگانگیریها یکسری مطالبات مشخص انجام میشود که بهطور خاص به حل اختلاف اوردیف مربوط است.
لوران فابیوس، نخستوزیر ۱۹۸۴-۱۹۸۶: با این آدمرباییها تلاش میکنند روی سیاست کشور ما در خاورمیانه، روی عملکرد رئیسجمهور و دولت، شانتاژ اعمال کنند. آدمربایان باید بدانند که ما تسلیم نخواهیم شد.
شارل پاسکوا، وزیر کشور ۱۹۸۶-۱۹۸۸: فکر میکنم تروریزم یک بلای جهانی است و همه کشورها مورد تهدید قرار دارند، اما متأسفانه فرانسه اکنون جزء سیبلهای مطلوب قرار گرفته است.
یکی از شخصیتهای کلیدی این پرونده مربوط به ایران، طی یک دهه، رولاند دوما میباشد.
رولاند دوما، وزیر امور خارجه ۱۹۸۴-۱۹۸۶ و ۱۹۸۸-۱۹۹۳: هر بار که یک فرانسوی ربوده میشد، از طریق اطلاعاتی که بهدستمان میرسید، گزارشهایی که آلمانیها میدادند، تحقیقاتی که مخفیانه انجام میدادیم، با این 2مطالبه در رابطه با گروگانها روبهرو بودیم: تغییر سیاست فرانسه در قبال ایران در ارتباط با عراق و بازپرداخت یک میلیارد دلار قرض مربوط به اوردیف.
از سال ۱۹۸۵ در اثر این فشارهای تروریستی، رولاند دوما مذاکراتی را آغاز کرد اما نتیجهیی در بر نداشت.
(دوما): به نتیجه نرسید زیرا من دستورالعمل داشتم که مذاکرات را کش بدهم و موضع هر چه سختتری داشته باشم. این در حالی بود که ما در یک موقعیت سختی قرار داشتیم، زیرا بدهکار بودیم. نمیشد انتظار نگهداشتن یک میلیارد دلار را داشت، اما میشد وقت خرید و بهره را پایین آورد.
سؤال خبرنگار: وقت خریدن برای چه؟
جواب: زیرا مسأله خزانهداری فرانسه را حل میکرد.
سؤال: آیا هدف همچنین این بود که اورانیوم غنیسازیشده به رژیم ایران داده نشود؟
جواب: در آن زمان آنها اورانیوم غنیشده نمیخواستند. آنها پولشان را میخواستند.
دومینیک لورتز، خبرنگار و نویسنده کتاب «مسایل اتمی» : زبان دیپلوماتیک را باید رمزگشایی کنیم. مقامات فرانسوی مطالبات تروریستها را از جنبه تروریستی بیان میکردند. آنها به خبرنگاران میگفتند که اختلاف اوردیف مربوط است به مسأله بازپرداخت بدهی. اما واقعیت این بود که مقامات ایران بهطور ثانوی خواستار بازپرداخت بدهی بودند و میگفتند که فرانسه باید به تعهدات خود عمل کند و 15درصد اورانیوم تولید شده در اوردیف از آغاز کارش را به رژیم ایران تحویل دهد، چیزی که حجم زیادی را دربرمیگیرد.
آیا فرانسه تسلیم مقامات ایران خواهد شد؟ عملیات تروریستی افزایش مییابد و بهقتل ژرژ بس نیز واقع میشود. برای وزارتخارجه فرانسه معامله ساده است: دادن اورانیوم و پول در ازای گروگانها. داستان مذاکرات از سر گرفته میشود.
رولان دوما: ما چند هفته پیش نزدیک به حلوفصل قضیه بودیم. اما مطالبات ربایندگان باز هم تغییر کرد.
در واقع آنچه رولان دوما در آن روز نگفت، این بود که اپوزیسیون در فرانسه دنبال سودجویی از این پرونده علیه دولت سوسیالیست بود. همه اینها در بحبوحه کارزار انتخاباتی در فرانسه بود.
رولاند دوما: کسانی که بعد از ما آمدند، به رهبری آقای شیراک و آقای پاسکوا یک بازی دوگانه انجام دادند. زیرا آنها میخواستند از بازگشت گروگانها به فرانسه به نفع کارزار انتخاباتی خود استفاده کنند. من یک تلگرام در اختیار دارم، همچنین یک کارشناس به آنجا فرستادم که آقای رولو بود که در آن زمان سفیر فرانسه در تونس بود و ایران را خوب میشناخت. یک تلگرام در آرشیو وزارتخارجه هست که از قول رولو میگوید: وقتی ما 100 به آنها میدهیم، بقیه ۱۰۰۰ میدهند. یعنی مخالفان سیاسی ما در فرانسه در پی کسب قدرت بودند. ما بهشدت وحشتزده شدیم. من کنترل مذاکرات رسمی را داشتم ولی از طرف اپوزیسیون ما امتیازات بیشتری به آنها داده میشود.
(گزارش): اظهارات انفجاری هاشمی رفسنجانی
به گفته وی قبل از 16مارس ۱۹۸۶ اپوزیسیون (فرانسه) این پیام را به ایران منتقل کرده بود: منتظر باشید که ما بر سر کار بیاییم تا با هم بعضی مسایل را حلوفصل کنیم بهویژه مسأله لبنان و بعد روابط فیمابین را عادیسازی خواهیم کرد.
پاسخ شیراک در آن زمان: میخواهم بگویم که از یکطرف قاطعانه چنین حرفهایی را تکذیب میکنم و هر کسی را که چنین ادعایی دارد برای ارائه کمترین مدرک در این رابطه به چالش میطلبم، این کاملاً بیپایه و اساس است.
رولان دوما: با تاسف برای گروگانهای فرانسوی، آنها بازی خود را بهخوبی انجام دادند، مقامات ایرانی نیز همچنین و منتظر ماندند.
راستها انتخابات را در فرانسه میبرند و در کاخ نخستوزیری ژاک شیراک، لوران فابیوس را به سمت ماشینش بدرقه میکند. نخستوزیر جدید اکنون باید به قولهای خود عمل کند. اما او دقیقاً چه چیزی به رژیم ایران قول داده است؟
پاسخ سؤال یک ماه بعد با اولین بازدید یک دیپلومات ایرانی از فرانسه (22مه ۱۹۸۶) از زمان انقلاب اسلامی داده میشود.
مقامات رژیم ایران راضی هستند، ژاک شیراک پرونده مربوط به اوردیف را دوباره میگشاید و حتی قول داد که اصلیترین مخالف آیتاللهها را از فرانسه اخراج کند البته با بعضی مخالفتها.
شیراک نخستوزیر: فرانسه بههرحال عادت ندارد که پناهندگان سیاسی را به کشور مبدأ خود اخراج کند این امر طبیعی است. ولی فرانسه که هر کس میداند کشور پناهندگی است، باید خنثی بودنی را که به کسانی که به آنها پناهندگی داده است تحمیل میشود، در زمینه روابط بینالمللی به اجرا بگذارد.
(تصاویری از اور و خروج مسعود رجوی نشان داده میشود)
در 7ژوئن ۱۹۸۶ در اورسوراواز خروج انجام میگیرد. یک اسکادران س.ار.اس آمده است که از مسعود رجوی بخواهد که داوطلبانه خاک فرانسه را ترک کند. (تصاویر هواپیمایی عزیمت) 2جت تقریباً در فرودگاه اورلی با هم تلاقی میکنند. جت مخالف ایرانی و جت 2گروگان فرانسوی فیلیپ روشو و ژرژ هانسن که بالاخره آزاد هستند. و بعد دیگر هیچ. در زمینه پرونده اوردیف هیچ اتفاقی نمیافتد، مقامات رژیم ایران از سایر قولهای داده شده توسط ژاک شیراک چیزی را بهدست نمیآورند. 3ماه بعد دوباره بمبها در پاریس منفجر میشوند، در خیابان رن و جاهای دیگر که مجموعا 9نفر کشته و 56تن مجروح میشوند. فشار تروریزم بالا میرود. آنگاه مذاکرات از سر گرفته میشود. بهطور پنهانی در راهروهای سازمان ملل متحد وزیر امور خارجه با هیأت رژیم ایران دیدار میکند. داستان اوردیف از سر گرفته میشود. یک ماه بعد فرانسه قول میدهد اولین پرداخت را به ایران واریز کند بهمبلغ 330میلیون دلار. پاریس و تهران از منجلاب اوردیف خارج میشوند. در 17نوامبر ۱۹۸۶ کاردار ایران در پاریس به وزارتخارجه دعوت میشود. او آمده است موافقت رژیم ایران را اعلام کند، تهران این اولین بازپرداخت را پذیرفته است، اما سخنی درباره اورانیوم غنیشده که رژیم ایران به آن بسیار پایبند است، رانده نمیشود، ساعت ۱۹۲۵ دقیقه میباشد. 20دقیقه بعد در خیابان ادگار کینه، مثل هر شب، ژرژ بس به منزل خود باز میگردد، او باید از خیابان عبور کرده تا به منزل خود برسد. اما آن شب 2زن در انتظار او هستند. در ساعت ۱۹۵۵ ژرژ بس به ضرب 3گلوله کشته میشود. بنیانگذار اوردیف در روزی به قتل میرسد که فرانسه قرار است بازپرداخت بدهیش را آغاز کند. ژرژ بس دومین مقام حکومتی است که توسط گروه آکسیون دیرکت به قتل میرسد یعنی یک سال بعد از ژانرال اودران، رئیس فروش تسلیحات فرانسوی. آیا این صرفاً یک تصادف تراژیک میباشد؟
ایو بونه: نمیتوان قتل ژرژ بس را با قتل ژنرال اودران جدا کرد. این اتفاقی نیست که هر دوی آنها به دست آکسیون دیرکت به قتل میرسند، اما آکسیون دیرکت دلیل خاصی برای قتل این 2نفر ندارد. بهوضوح این 2قتل سفارش داده شده بودند.
هیچ مدرک مادی از این قرارداد وجود ندارد. در آن زمان گروههای چپ افراطی مثل آکسیون دیرکت ضدامپریالیست و ضدغربی هستند. لذا آنها میتوانند برای کشورهای بلوک شرق و یا بعضی کشورهای خاورمیانه مفید باشند.
رولان ژاکار، کارشناس امور رئیس دیدبان بینالمللیتروریسم: یکی از اهداف سرویسهای اطلاعاتی هنگامی که مبادرت بهعملیات مخفی و خشونتآمیز میکنند، این است که گروهها را مورد آلت دست قرار دهند. اگر مستقیم عمل کنند، این خطر وجود دارد که دستگیر شوند و رؤسای سیاسی و کشوریشان ردیابی شوند، لذا باید همیشه گروههایی را بهعنوان پوشش قرار داد و این آن چیزی است که خیلی اوقات در مورد گروه تروریستی اتفاق میافتد. افرادی هستند که یقین دارند در خدمت یک آرمان کار میکنند، اما نمیدانند که در واقع بدون اینکه بدانند آلت دست قرار گرفتهاند.
ژرژ بس، پدر هستهیی فرانسه، قربانی آن بوده است. هدف مقامات ایران را یک سال و نیم بعد خواهیم فهمید. بخشی از پول پرداخت شده است اما آخرین گروگانهایمان هنوز آزاد نشدهاند.
نخستوزیر ژاک شیراک یک قول آخر به رژیم ایران میدهد: اعطای مجوز صدور اورانیوم. به زبان دیگر یعنی اینکه فرانسه اورانیوم غنیشده به ایران صادر خواهد کرد.
به این ترتیب تهران آن چه را که از 10سال پیش مطالبه کرده بود، بهدست میآورد. در ازای آن، آخرین 3گروگان فرانسوی در لبنان آزاد میشوند: ژال پل کوفمن، مارسل کارتن و مارسل فونتن به کشور باز میگردند.
ژاک شیراک: اسارت گروگانهایمان در لبنان خاتمه یافت. روابط عادی میان فرانسه و ایران میتواند در نظر گرفته شود، متناسب با برداشتی که ما از روابط میان حکومتها داریم.
ایو بونه: شیراک این حرف را زد و قول داد اورانیوم غنیشده به رژیم ایران تحویل دهد، این اظهاراتی است که عواقب بسیار سنگینی را در بر دارد.
فرانسه قول داد اورانیوم غنیشده به رژیم ایران بدهد. دولت سوسیالیست که جای آن آمد این وعده را بهدقت از آن خود کرد.
میشل روکار، نخستوزیر ۱۹۸۸-۱۹۹۱: یقینا قول فرانسه اجرا خواهد شد، شرایط مذاکرات هر آنچه بوده، باشد. فرانسه به حرف خود پایبند خواهد بود. وزیر امور خارجه به توصیه من و با تصمیم آقای رئیسجمهور امروز دستور یافت روابط دیپلوماتیک را با رژیم ایران برقرار کند.
در 29دسامبر ۱۹۹۱ رولان دوما، وزیر خارجه، قرارداد نهایی را با مقامات ایران امضا میکند، قراردادی که بخشی از آن مخفی باقی ماند، لذا نمیتوانیم بدانیم آیا فرانسه، اورانیوم تحویل داده است یا خیر. پاریس همواره آن را تکذیب کرده است اگرچه ابری از تردیدها در این باره وجود دارد.
دومینیک لورتز، خبرنگار و نویسنده کتاب ”مسایل اتمی“: فرانسه از بعضی متحدین بهویژه در آفریقا استفاده کرد. میبینید که امروز هم، همچنان مشکل وجود دارد، همچنین گروگانهای فرانسوی گرفته شدهاند. این کار همیشه در جاهایی اتفاق میافتد که شرکت هستهیی فرانسوی آروا، به بهرهبرداری از معادن اورانیوم میپردازد. به این ترتیب، میتوان تصور کرد که فرانسه از متحدین منطقهای خود برای تحویل اورانیوم به رژیم ایران استفاده کرده است. اورانیوم غنی شده، همچنان تحویل داده میشود و تحویل داده خواهد شد. متاسفانه نمیتوانم شماره بارنامهها را به شما بگویم زیرا امکان ردیابی وجود ندارد. اما باید پرسید چرا امکان ردیابی وجود ندارد؟ برای اینکه قرارداد ۱۹۹۱ مخفی باقی مانده است. این امر به کلی غیرقابلقبول و غیرقابلباور است. ما باید بدانیم که به چه کسی سلاح میفروشی!
از سال ۱۹۹۸، به گفته سازمان ملل متحد، رژیم ایران یکی از کشورهایی است که قادر است بمب اتمی بسازد. در رابطه با پرونده اوردیف فرانسه یک میلیارد و 330میلیون دلار به ایران بازپرداخت کرده است. ایران همچنان سهامدار شرکت اوردیف میباشد. اوردیف در ماه مارس ۱۹۸۸ به نام بنیانگذارش ژرژ بس نامیده شد. اما در رابطه با اعضای آکسیون دیرکت که او را به قتل رساندند، ناتالی منیگون و ژرژ سیپریانی بعد از 20سال از زندان آزاد شدند. ژوئل اوبرون در اثر سرطان در ۲۰۰۶ فوت کرد و ژان مارک رویان همچنان در زندان است.