براى مقابله با فيلترينگ رژيم از آدرسهاى زير استفاده كنيد
همميهن عزيز: آدرسهاى جديد سايت سازمان مجاهدين را به اطلاع دوستان و آشنايان خود برسانيد
براى مقابله با فيلترينگ رژيم از آدرسهاى زير استفاده كنيد
http://raha.dnsdojo.org
http://raha.dnsdojo.org
http://azadi.dyndns.ws
http://azadi.dyndns.ws
http://azadi.dynalias.org
http://azadi.dynalias.org
http://azadi.dynalias.net
http://azadi.dynalias.net
http://azadi.dynalias.com
http://azadi.dynalias.com
http://azadi.does-it.net
http://azadi.does-it.net
http://azadi.dnsdojo.com
http://azadi.dnsdojo.com
http://azadi.dnsalias.org
http://azadi.dnsalias.org
http://azadi.dnsalias.net
http://azadi.dnsalias.net
http://azadi.dnsalias.com
http://azadi.dnsalias.com
http://azadi.cechire.com
http://azadi.cechire.com
هفته همبستگى با اشرف و جوانان بپاخاسته در ميهن
بازگشايى دانشگاهها و مدارس در امتداد قيامها و شعلهورتركردن آن، يكبار ديگر اركان ولى فقيه درهمشكسته
Petitionدرخواست حمايت از همه آزاديخواهان و مدافعين حقوق بشر در جهان - جنايت جديد جنگي در اشرف
ww.gopetition.com/online/31662.html
Online petition - Stop War Crimes in Ashraf
Sign the petition to prevent further massacre of unarmed and defenseless residents of Ashraf .
درخواست حمايت از همه آزاديخواهان و مدافعين حقوق بشر در جهان - جنايت جديد جنگي در اشرف را متوقف كنيد
ww.gopetition.com/online/31662.html
Online petition - Stop War Crimes in Ashraf
Stop War Crimes in Ashraf Petition
شهر پایداری و شرف اشرف
Sunday, July 25, 2010
چهارم مرداد1360- 26 ژوئیه : شهادت مجاهد قهرمان محمدرضا سعادتی
روز چهارم مرداد سال 1360 مجاهد خلق محمدرضا سعادتی در یك كینهكشی حیوانی توسط خمینی بهجوخهاعدام سپرده شد. محمد رضا سعادتی همرزم گلسرخ انقلاب، مهدی رضائی، پس از هفت سال اسارت و شكنجه در زندانهای ساواك شاه، در آستانه پیروزی قیام ضدسلطنتی بهدست توانای خلق از زندان آزاد شد، اما كمتر از دو ماه و نیم پس ازپیروزی انقلاب ضدسلطنتی بهاتهام خمینیساخته جاسوسی، بار دیگر دستگیرشد. این یكی از اولین توطئههای رژیم آخوندی، علیه مجاهدین بود. هر چند كه ارتجاع آخوندی سعی كرد با گروگان گیری سعادتی از مجاهدین باج سكوت و مماشات در قبال دیكتاتوری تازه بهدوران رسیدهاش بگیرد، اما ایستادگی مجاهدین برای حفاظت از ارزشهای والای انسانی و آزادی مردم ایران و افشاگری بیامان نسبت بهتوطئههای ارتجاع، بهشناخت ماهیت آخوندهای خونریز در میان تودههای مردم انجامید. سعادتی نیز در زندان با 50 روز اعتصاب غذای خود قهرمانانه مقاومت كرد و ارتجاع خمینی را رسوا نمود. اعتراضات و تظاهرات صدهزار نفره مردم تهران در حمایت از سعادتی، رژیم را بهشكست كشاند. چند ماه بعد از شروع جنگ ایران و عراق، رژیم خمینی فرصت را غنیمت شمرد و سعادتی رادر بیدادگاه ضدانقلابیش بهده سال حبس محكوم كرد. اما خمینی بههمین قانون خودش نیز وفادار نماند و در كمال شقاوت و كینهجویی سعادتی را بهجوخه اعدام سپرد
. «وقتی كه چشمانداز آینده براى ما روشن باشد، وقتی بهاصالت خود و بهاصالت مكتب خود معتقدیم و ماهیت تمامی جریانهای ارتجاعی را وسرنوشتشان را میشناسیم دیگر چه باك. بهقول برادرمان چه كسی میتواند از جهاد یك مجاهد جلوگیری كند. تمامی نیروهای جهان بسیج شوند، نمیتوانند اراده یك مجاهد را براى ایستادن و برگشتن از راهی كه در پیش گرفته است بشكنند».
از نامه شهید محمدرضا سعادتی در شكنجهگاه اوین
در فاصلهیی كه دیكتاتوری شاه، سقوط كرد و دیكتاتوری شیخ شروع شد، فرصتی كوتاه براى آزادی بود. یك زنگ تفریح براى مردم ما. همان كه بهآن بهار آزادی میگفتیم. اما براى مجاهدین، همان بهار زودگذر هم، بهسرعت بهزمستان تبدیل شد.
ماجرای دستگیری و شهادت مجاهد قهرمان محمدرضا سعادتی، هیچ چیز نبود جز گروگانگیری رذیلانه خمینی از مجاهدین تا این كه آنها را وادار بهتمكین از ولایت سفیانی خود كند. بهاین ترتیب، شهید سعادتی خود شاهد شهیدان و نخستین افشاگر بساط شكنجه و شلاق و سیاهچالهای خمینی دجال گردید.
مجاهد قهرمان محمدرضا سعادتی همرزم گلسرخ انقلاب، مهدی رضائی بود. او در اوایل سال 1351 دستگیر و زندانی شد و تا سال پنجاهوهفت همراه با آخرین گروه زندانیان سیاسی، درزندان بهسربرد. تا آن كه مردم بیدارشده از خروش مجاهدین، بهخروش آمدند و امواج قیامشان درهای زندانها را گشود و فرزندان مجاهد و مبارز مردم را از سیاهچالها بیرون آورد. اما همان مجاهدی كه بر روی شانهها و دستهای مردم بههنگام خروج از زندان استقبال شد، دوماه بعد از پیروزی قیام مردم، یعنی روز ششم اردیبهشت ماه 58، توسط مرتجعین حاكم، دوباره بهزندان برگردانده شد. منتها اینبار، با اتهام رذیلانه جاسوسی بهنفع شوروی كه همه نیروهای سیاسی آن زمان را بر آشفت و بهاعتراض و تظاهرات و محكوم كردن این تهمت آخوند پسند بر انگیخت. پدر طالقانی این اتهام را بهمسخره گرفت و بهطعنه گفت معلوم نیست كه چرا در این كشور بیش از 50سال است فقط جاسوس شوروی میگیرند !
واقعیت این بود كه دزد بزرگ قرن، خمینی دجال با انقلاب و با آرمانها و اهداف آن و با پرچمداران واقعیش دشمنی داشت و كمر بهنابودی آنها بسته بود. زیراآنها پرچمدار دفاع از حقوق مردم و دفاع از آزادیها و حقوق دموكراتیك نیروهای مردمی بودند. پس هدف منزوی كردن و سركوب كردن مجاهدین در بهار آزادی بود. از این رو درحالیكه هنوز آثار شكنجههای ساواك شاه بر بدن سعادتی باقی بود، بهوسیله ارگانهای سركوبگر رژیم خمینی و با همكاری عوامل ساواك شاه در خانههای امن تحت شكنجه قرارگرفت وبوی دیكتاتوری و فاشیسم مذهبی بهیكباره فضای میهن را آلوده كرد.
جالب توجه اینكه، دستگیری سعادتی درست در شبی صورت گرفت، كه مسعود رجوی و موسی خیابانی و دیگر مسئولان مجاهدین در قم با خمینی ملاقات داشتند. پس آیا این دستگیری كه كاملاًًًًًًً بهیك گروگانگیری شبیه بود.
بهاین خاطر نبود كه خمینی و دارو دستهاش بیهوده میكوشیدند مجاهدین را وادار بهتمكین و تسلیم كنند؟!
واقعیت این است كه مسعود رجوی در آخرین دیدار خود با خمینی، در 6اردیبهشت58، درحالیكه برخلاف رسم معمول از بوسیدن دست خمینی خودداری و وی را بهشدت عصبانی نمود، مشخصاً با استناد بهروش حضرت علی، بر قلب مسأله یعنی اهمیت و ضرورت آزادیهای دموكراتیك از دید اسلام انگشت گذاشت.
خمینی نیزآنچنانكه درصفحهی اول كیهان 8 اردیبهشت 1358 ودیگرمطبوعات تهران (با خط درشت تیتر شده بود) در پاسخ بهناچار تصریح كرد: «اسلام بیش از هرچیز بهآزادی عنایت دارد و در اسلام خلاف آزادی نیست الا در چیزهایی كه مخالف با عفت عمومی است». پس از این ملاقات، دفترخمینی اعلام كرد كه كلیه ملاقاتهای او بهمدت یكهفته متوقف میشود.
آری «درحالیكه مملكت هنوز پر از بقایای ساواك شاه بود، درحالیكه مملكت پر از جاسوس بود، درحالیكه در مملكت، كارگزاران خود رژیم از هیچ قتل و جنایتی فروگزار نمیكردند، در همان ماههای اول، وقتی نوبت بهمجاهدین رسید، جاسوس اتحاد شوروی در بین مجاهدین میگرفتند. پدرطالقانی یكی دو ماه بعد وقتی كه درگیری بین مجاهدین و رژیم خمینی بهخاطر سعادتی اوج گرفت، در یك مصاحبهاعلام كرد و روزنامهها از قول ایشان درشت نوشتند كه: ”نمیدانم چرا همیشه در ایران جاسوس شوروی میگیرند و یك بار هم جاسوس آمریكا نمیگیرند“ . در واقع رژیم میخواست بدین وسیله پاپوشی براى مجاهدین درست كند، فشار بهمجاهدین وارد كند تا آنها را مجبور كند از پرنسیبها و اصولشان كه چیزی جز دفاع از آزادی نبود، كوتاه بیایند در واقع از همان روزهای اول یك دعوای اصلی بین مجاهدین و خمینی وجود داشت؛ مجاهدین میگفتند كه بایستی از آزادیها دفاع كرد، میگفتند مساله اصلی انقلاب ایران، حفاظت ازآزادیهای سیاسی است. میگفتند دموكراسی خواست مردم ایران بوده، دموكراسی از اصیلترین شعارهای انقلاب ایران بوده، و بایستی از این آزادی و دموكراسی دفاع كرد و آنرا حفظ نمود. ولی خمینی كه با آزادی مثل جن و بسمالله بود و میدانست كه آزادی با ولایت فقیه درتعارض است، و میدانست كه آزادی اجازه نخواهد داد كه آخوندهای بیسروپا، درجامعه جوان و متمدن ما تركتازی بكنند؛ تمام تلاشش را میكرد تا شعار آزادی را از اساس مخدوش كند. و حتی تلاش میكرد كه بگوید آزادی، شعار امپریالیستی است. بههر حال با دستگیری سعادتی، خمینی میخواست مجاهدین را مجبور كند و گروگانی از مجاهدین دردست داشته باشد تامتقابلاًًًًًًً مجاهدین را تحت فشار بگذارد كه آنها در مقابل خلافكاریهای رژیم، در مقابل دیكتاتوریها، انحصارطلبیها وتخلفات وحشتناكی كه نسبت بهآرمانهای انقلاب ایران داشتهاند، سكوت كنند. در واقع میخواست بگوید كه من جاسوس شوروی در میان شما گرفتم، چیزی كه اساسا و مطلقا صحت نداشت. اما خمینی كور خوانده بود. چراكه بهمصداق عدو شود سبب خیراگر خدا خواهد، همان چیزی را كه فكر نمیكرد از طریق آن میخواهد بهمجاهدین ضربه بزند، یعنی داستان دستگیری سعادتی، تبدیل بهمسألهیی شد كه از یكطرف موجب شناخت بیشتر توده مردم از مجاهدین شد و از طرف دیگر ماهیت پلیدرژیم خمینی را براى مردم برملا نمود».
در تاریخ ششم تیرماه 58، مادران و خانوادههای شهیدان مجاهد، در دادگستری تحصن خود را آغاز كردند. همزمان محمدرضا سعادتی دست بهاعتصاب غذا زد. این اعتصاب حدود 40روز ادامه داشت. بهفاصله كوتاهی قریب 120سازمان، انجمن، تشكل و شخصیت سیاسی و فرهنگی، خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط محمدرضا سعادتی شدند. یكی از این شخصیتها پدر طالقانی بود كه صراحتا اعلام میكرد، جریان سعادتی اصلا جاسوسی نیست. همزمان كمیتههای دفاع ازسعادتی در كشورهای مختلف جهان تشكیل گردید وسازمانهای مدافع حقوقبشر و شخصیتهای برجسته سیاسی و پارلمانی ازكشورهای مختلف جهان بهدفاع از سعادتی پرداختند.
سرانجام ارتجاع حاكم ناگزیر ازعقبنشینی شد و بهپزشگی قانونی اجازه معاینه از سعادتی را داد. پزشگی قانونی كه هنوز دركنترل كامل آخوندها نبود، آثار شكنجه بربدن سعادتی راتأیید كرد. این گزارش واكنش شدید نیروهای مردمی را نسبت بهارتجاع حاكم برانگیخت. روز دوازدهم تیرماه قریب بهیكصدهزار نفر از مردم تهران در حمایت از سعادتی دست به راهپیمایی زدند اعتصاب غذای سعادتی در زندان با دخالت پدر طالقانی پایان یافت.
البته رژیم هیچوقت سعادتی را آزاد نكرد. اگر چه هیچ سندی علیه او وجود نداشت، در پاییز سال 59، او را محكوم بهده سال زندان كرد. اما بعد از سی خرداد، لاجوردی بهدستور دجال ضدبشر، سعادتی را بدون هیچ توضیحی و بدون هیچ مجوز قانونی در 4مرداد 1360 در شكنجهگاه اوین تیرباران كرد. این در حالی بود كه سعادتی با معیارهای همین رژیم هم دوران محكومیتش را میگذراند. این یك انتقام كشی سبعانه از مجاهدین پس از 30خرداد بود.
سپس وقتی كه اعتراضهاى داخلی و بینالمللی بالا گرفت، لاجوردی در مقام دادستان تهران و مدیر شكنجهگاه اوین، براى مخدوش كردن حیثیت و اعتبار مجاهد قهرمان محمدرضا سعادتی، ادعا كرد كه سعادتی قبل ازاعدام ندامت نموده و در یك نوشته ای، مجاهدین را هم محكوم كرده است . اما بهسرعت آشكار شد كه نوشتهی كلیشه شده در مطبوعات رژیم، یك جعل عجولانه و ناشیانه بیش نیست . دژخیمانی كه جسم این مجاهد صبور و قهرمان راتیرباران كردند اكنون با این ترفند رذیلانه قصد لجن مال كردن آبرو و حیثیت او را كرده بودند.
سازمان مجاهدین خلق ایران در همان زمان این ترفند سخیف خمینیگونه را بهسخره گرفت و طی اطلاعیهای از رژیم آخوندی پرسید، اگر این ترفند رسوا واقعیت داشت، چه نیازی بهتیرباران یك زندانی كه به 10سال زندان محكوم شده و 3سال و اندی از آنراهم گذرانده است، بود؟! در 30 فروردین 1354 وقتی كه رژیم شاه بیژن جزنی و 6تن ازیارانش را همراه با مجاهدان خلق كاظم ذوالآنوار و مصطفی جوان خوشدل تیرباران كرد، در مطبوعاتش اعلام كرد كه آنها قصد فرار داشتهاند رژیم شیخ اما، نه فقط مجاهد خلق محمدرضا سعادتی را در حال سپری كردن محكومیتش تیرباران كرد، بلكه بعداً ادعا نمود كه از مجاهدین هم قبل از اعدام تبری جسته است !
در سالگرد شهادتش، یاد مجاهد صبور و پاكباز محمدرضا سعادتی، كه در فرهنگ مبارزاتی مردم ایران، زندانی دو نظام نام گرفت، گرامی باد.