
تلویزیون سی.ان.ان با یک دانشجوی هم دانشکده صانع ژاله شهید قیام روز دوشنبه مصاحبه کرده که خودش گویاست و قسمتی از اونو با هم میبینیم.
سارا: ما نمیدانستیم که چه پیش خواهد آمد، به همین خاطر ابتدا ترسیده بودیم، ولی وقتی دیدم این همه مردم دوباره به خیابانها آمدهاند، مانند گذشته، برایم بسیار شورانگیز بود.
مجری: آیا خشونتی هم درگرفت؟
سارا: بله، چون نمیگذاشتند جلو برویم، مجبور بودیم که با جنگیدن راهمان را باز کنیم.
مجری: گزارش شده که نیروهای امنیتی از گاز اشکآور و باتون برای ضربوشتم تظاهرکنندگان استفاده کرده و آنها را دستگیر کردهاند، آیا شما این صحنهها را دیدید؟
سارا: بله، این البته عادی است. این ریسکی بود که ما آن را پذیرفته بودیم.
مجری: پس شما دیدید که پلیس مردم را کتک بزند؟
سارا: بله، من با یک نفر بودم که او کتک خورد، بله دیدم که او را زدند.
مجری: آیا کسی که کشته شد را میشناسی؟
سارا: بله، متأسفانه یکی از دوستان ما از دانشکده هنر، صانع ژاله دیروز کشته شد. ما برای او یک مراسم عزاداری برپا میکنیم.
مجری: شما از مردم جهان میخواهید در مورد آنچه در ایران میگذرد، چه چیزی بدانند؟
سارا: من نمیتوانم به جای دیگران صحبت کنم. از خودم بگویم، من یک فرد معمولی هستم و برای آزادی و حقوقم میجنگم. ما از اینکه یک روند آزادیخواهی در جهان آغاز شده، لذت میبریم. من خیلی خوشحالم. مردم ما همیشه آماده هستند.
مجری: دولت ایران تظاهرات مصر را تحسین کرد، تظاهرکنندگان مصر را تحسین کرد، ولی وقتی خود شما در خیابانهای ایران تظاهرات میکنید، سرکوبتان میکنند. از این چه میفهمید؟
سارا: آنها صداقت ندارند. اینطور به نظر میرسد. به نظر شخص من آنها صداقت ندارند.
مجری: آیا تو میترسی کهداری صحبت میکنی؟ همین که الآن داری با ما صحبت میکنی، باید فرد شجاعی باشی؟
سارا: بله، من میترسم که صحبت کنم. ولی میخواهم که این کار را بکنم. یکی از دوستان ما کشته شد. او تنها 26سال سن داشت. ممکن بود من به جای او باشم. آنها بهطور مستمر شلیک میکردند. من داشتم به سمت میدان توحید میرفتم که به او شلیک کردند. من به آنجا نرسیدم و افراد سپاه جلوی مرا گرفتند.
مجری: میگویی که ممکن بود تو به جای او بودی؟
سارا: بله، او دوست ما بود. در فارسی یک اصطلاح داریم، نمیدانم معادل انگلیسی آن چیست. در فارسی میگوییم «ما اجازه نخواهیم داد که خون او از بین برود».