Pages

Saturday, November 27, 2010

روشنگری یک اشرفی دیگر درباره محدودیتهای اعمال شده علیه بیماران


روشنگری مجاهد اشرفی، مرضیه همتی، درباره محدودیتهای اعمال شده از سوی کمیته سرکوب اشرف در نخست‌وزیری مالکی علیه بیماران، و اقدامات جنایتکارانه مأموران اعزامی وزارت اطلاعات در ورودی اشرف:

مرضیه همتی:
من مرضیه همتی، یکی از ساکنان اشرف، مبتلا به بیماری سرطان روده، می‌خواستم چند نکته‌یی را با شما هموطنان عزیزم در میان بگذارم.
توضیحات تاخیرات عمدی درمانیم را برای مقامات آمریکایی و سازمان مل در چندین نسخه نوشته‌ام.

نامه مرضیه همتی به یونامی:
مسؤل مانیتورینگ اشرف در یونامی،
با احترام،
من یکی از ساکنان اشرف هستم که به بیماریهای مختلف دچار می‌باشم که اصلی‌ترین آن بیماری کیست نامشخص رشدیابنده ریه و کولون می‌باشد. طی مدت ۶ماه اخیر چندین بار برای رفتن به قرار و ویزیت دکترهای مختلف اقدام کردم ولی هر بار با محدودیتهایی که از جانب کمیته سرکوب مستقر در نخست‌وزیری عراق و گردان حفاظتی اشرف و همین‌طور مدیریت بیمارستان عراق جدید مواجه بوده‌ام. اولین نوبتی که توانستم برای قرار از اشرف خارج شوم، تاریخ ۱۴جون بوده است. از آن تاریخ تا ۱۰نوامبر که موفق به رفتن برای عمل جراحی شدم، ۵ماه می‌گذرد که طی این ۵ماه فقط یک بار دیگر در تاریخ ۲۰جولای موفق به ویزیت دکتر متخصص در بغداد شدم. تمام این کارشکنی‌ها و محدودیتهای کمیته و گردان حفاظتی و مدیریت بیمارستان منجر به این گردید که وقتی دکتر جراح اقدام به‌عمل جراحی نمود، کار از کار گذشته و پیشرفت سرطان روده خارج از کنترل و قابل عمل نبود.
جدای از این همه محدودیتها، در تاریخ ۱۰نوامبر که در بیمارستان بغداد بستری شدم، دکتر معالج برای آماده‌سازی عمل انجام برخی آزمایشات را تجویز نمود که بایستی که در همان بیمارستان انجام می‌گردید. ولی در کمال تعجب مدیریت بیمارستان در اشرف و با هماهنگی گردان حفاظتی، آمبولانس و نفر از اشرف برای انتقال من به اشرف فرستاده بود و حتی نفرات حفاظت من در بیمارستان نیز دکترهای رزیدنت را تحت فشار قرار داده بودند تا این‌که حاضر به ترخیص من بشوند. و نهایتاً نیز با تماس دکتر متخصص این مسأله حل شد و گرنه نفرات حفاظت فوج و آمبولانسی که مدیر بیمارستان دکتر عمر خالد برای برگرداندن من فرستاده بود، می‌خواستند که به‌زور من را به اشرف برگردانند.

مشخص است که کمیته اشرف با تحت کنترل گرفتن و سوء‌استفاده از خدمات درمانی ساکنان اشرف، قصد آزار و اذیت هر چه بیشتر ما را دارد. من به‌دلیل تاخیری که کمیته اشرف عمداً روی مسأله درمانی من ایجاد کرده تا به نقطه غیرقابل درمان رسیده است، شکایت دارم.
خواهش می‌کنم برای قطع فشارهای غیرانسانی روی بیماران اشرف اقدام فوری کنید.
مرضیه همتی ۲۰۱۰/۱۸/۱۱

مرضیه همتی:
و اما ریل درمانی، انبوهی ملاقات، انبوهی مراجعات، انبوهی رفت و برگشت با چه سختی و مکافاتی تا پزشکان توانستند یک عمل جراحی روی من انجام بدند الآن خیلی نگران هستم، ذهنم درگیر است که این همه انرژی این همه ملاقات، این همه مراجعات باید صرف خواهران و برادرانی می‌شد که مثل من دارند از بیماری رنج می‌برند. من الآن نگران این هستم.
مشکل دیگری که ما بیماران داریم، نصب ۱۲۰بلندگویی است که به‌طور شبانه روزی به آزار و اذیت و شکنجه روحی ما مشغوله که خواب و آسایش و آرامش رو از ما بیماران گرفته.
2بار صلیب حضوری نزد من اومد که من حتی اونجا به صلیب گفتم زندگی و مرگ من دست خداست و من از این جا تکان نمی‌خورم.

نامه به زیمرمن، ۲۲نوامبر ۲۰۱۰
آقای رابرت زیبرمن، دفتر صلیب‌سرخ بین‌المللی عراق،
آقای زیمرمن،
من در روز ۱۴نوامبر۲۰۱۰ در بغداد به‌خاطر بیماریم عمل جراحی داشتم و در روزهای ۱۳ و ۱۴ و ۱۵نوامبر قبل و بعد عمل جراحیم ۳ بار با ۵تن از اعضای خانواده‌ام در سوئیس با تلفن به‌طور مبسوط صحبت داشتم و آنها از همه چیز اطلاع دارند.
از سپتامبر ۲۰۰۸ نفر قبلی شما لوران سوژی به‌خوبی در جریان است که سازمان مجاهدین اصرار داشت من به سوئیس بروم. آقای صفاری در ۳۰سپتامبر ۲۰۰۸ یک درخواست مکتوب برای فرستادن من به سوئیس برای معالجه و دیدار با خانواده‌ام به آقای سوژی ارائه کرد. من در هر صورت خواهان ترک اشرف و رفتن به سوئیس نبودم و در ۲۷سپتامبر همان سال از خانواده‌ام دعوت کردم که اگر مایل هستند، برای دیدار به اشرف بیایند و هر مدتی می‌خواهند در هتل ایران اقامت کنند. همان ‌جایی که هیأت صلیب هم چند بار آمده و در آن‌جا مستقر شده است.
در ۶اکتبر ۲۰۰۸ مجدداً به اصرار سازمان مجاهدین من برای آقای سوژی نامه نوشتم و موافقت خودم را برای رفتن به سوئیس بیان کردم. اما ماه بعد پدرم فوت کرد. قبلاً خواهرم هایده که در اشرف بود و سازمان مجاهدین او را در اواخر فوریه ۲۰۰۰ برای معالجه به سوئیس فرستاده بود، در تاریخ ۳مه ۲۰۰۰ در آن‌جا فوت کرده بود.
در ۲۵فوریه ۲۰۰۹ آقای لوران سوژی در اشرف به‌طور خصوصی با من ملاقات کرد و شما حتماًًًًًًً ازصحبتهای ما مطلع هستید و من به او گفتم که نمی‌خواهم در سوئیس بمیرم.
حالا خیلی تعجب می‌کنم که درحالی‌که من ۱۰روز پیش ۳بار با ۵تن از اعضای خانواده‌ام (مادرم و خواهرانم و سایرین) صحبت کرده‌ام و از اهانت برخی از آنها به‌شدت آزرده‌ام، چرا شما به ‌عنوان یک کارت فشار بر روی من عمل می‌کنید، کاری که ۲سال است ادامه دارد.
من ۴۷سال دارم و حق انتخاب دارم و راه خودم را به‌عنوان یک زن آزادیخواه برگزیده‌ام و تسلیم فشار شما یا خانواده یا هر کس دیگر نمی‌شوم. من خواهان ارتباط با هیچ‌کس که به عقایدم توهین کند، نیستم. حتماًًًًًًًًً می‌دانید که عوامل گشتاپوی ملایان حاکم بر ایران تحت عنوان خانواده ۱۰ماه است با ۱۲۰بلندگو به شکنجه روانی ساکنان اشرف اشتغال دارند و آرامش و استراحت به‌خصوص برای ما بیماران باقی نگذاشتند و ما به‌طور شبانه روزی باید توهینها و تهدیدها را تحمل کنیم…

حرفم به آمریکا و سازمان ملل، آقای اوباما، خانم کلینتون که دولتش سلاح ما را گرفت، توافقنامه حفاظتی ما رو با تک‌تک ما امضا کرد، توجه کنه که این در خاطره ملت ایران ثبت می‌شود، در سینه تاریخ ثبت می‌شود، ثبت می‌شود.

با درود به هموطنانم در پایان می‌خوام بگم که ولی‌فقیه طلسم شکسته، پاسدار هزارتیر احمدی‌نژاد، خوب خوب گوش بسته‌ات رو به حرف زن مجاهد خلق باز باز کن! اگر هزار برابر بیشتر از این فشار بیاری ولی من دست از عهد و پیمانی که با خدا و مردمم بستم، برنخواهم داشت تا ریش و ریشه‌تون رو از بیخ و بن برکنیم،
وعده ما با زنان، با دختران، با جوانان قیام در تهران.