Pages

Saturday, October 23, 2010

ویدئو کلیپ : افشای مزدوران : تناقضات انقلاب فرهنگی و فیلسوفی بنام عبدالکریم سروش



«از اولی كه بناست دانشگاه باز بشود و بناست معلم پذیرفته بشود، مهم این است این معلم [هایی ] كه الان می آیند و اظهار چه می كنند و شهادت می دهند و می گویند ما مسلمان و چه و چه هستیم ، به این اكتفا نشود؛ سوابق این دیده بشود كه این چطور آدمی بوده است ؛ چكاره بوده است ؛ در دانشگاه كه بوده چه می كرده ، چه درس می داده ؛ چه جور برخورد می كرده با جوانها و چه توطئه ها داشته یا نداشته . این مسائل خیلی باید بررسی بشود كه دانشگاه وقتی باز می شود، یك دانشگاهی باشد كه حالا صد در صد نشد، [طوری ] باشد كه اشخاصش اشخاص صحیح باشند و بعد هم كه باز می شود، یك بازرسی‌هایی لازم است به اینكه در همه جا حاضر باشند؛ برای اینكه معلمین با دانشجوها چه جور برخورد دارند و غیر برنامه درسی شان چه حرفها آنجا هست ؛ چه چیزها آنجا مطرح می كنند. اگر دیدند چیزهایی انحرافی است ، اطلاع بدهند. و یك سازمانی باشد برای اینكه اگر هر یك از معلمین یك همچو كاری بخواهند بكنند،[بررسی ] بشود. اگر - مثلا - گروهها بخواهند در دانشگاه باز این بساط را درست كنند، حاضر باشند یك اشخاصی برای اینكه مانع از این امور بشوند.»

صحیفه‌ی نور جلد 12

عبدالکریم سروش:
«آقای ربانی‌املشی، مسوول روحانی تصفیه استادان بودند كه مرحوم شدند. بعدا افراد تازه‌ای آمدند، از جمله آقای احمد احمدی‌ كه تا امروز هم در شورا حضور دارند – دكتر داوری، دكتر پورجوادی و... . همچنین مایلم یادآوری كنم كه وزیر علوم هم آن زمان عضو شورای انقلاب فرهنگی بود. ابتدا دكتر عارفی و بعد به مدت طولانی آقای دكتر نجفی و از قضا مسوول تصفیه‌های وزارت علوم بود. وقتی من آخرین بار از وزارت علوم پرسیدم، آنها در گزارشی محرمانه به من گزارش دادند كه 700 نفر از اساتید تصفیه شده‌اند.
... اگر تصفیه یا كار خلافی بوده كه در شورا انجام شده است، همه بودند. آقای شریعتمداری بود، آقای فارسی بود كه با تصفیه‌ها همراه بود و ارتباط مستقیم هم با اسدالله لاجوردی داشت. یك جناح‌هایی در كشور مایلند اولا شورای انقلاب فرهنگی را در تصفیه اساتید خلاصه و ثانیا اعضای آن را هم در وجود بنده خلاصه كنند. یك نفر اسم از آقای شریعتمداری یا آقای احمدی نمی‌برد كه اتفاقا ایشان هم بسیار موافق تصفیه‌ها بودند. ...»

چنانکه ملاحظه می‌کنید سروش در همین نوشته به اندازه کافی بند را آب داده است و در اثر عصبانیت مواردی را ناخواسته افشا کرده است.
سروش فلسفه خوانده است و با منطق سرو کار دارد. اما توقع دارد با تراشیدن چند شریک جرم خودش را بیگناه جلوه دهد

در نوشته‌ی جدید، سروش منکر همه چیز شده و می‌گوید:
«... و هیچ عضو دیگر ستاد هم رسماً در این امر [تصفیه اساتید] وارد نشد.» تکلیف ارتباط مستقیم جلال‌‌ الدین فارسی با لاجوردی چه می‌شود خدا می‌داند.
سروش در حالی از عدم مسئولیت ستاد انقلاب فرهنگی در پاکسازی‌ها دم می‌زند که به دریافت حکم از سوی خمینی «افتخار می‌کند». خمینی در پیام نوروزی خود، در فروردین ۵۹ بر تصفیه‌ی دانشگاه‌ها تأکید کرده و گفت:
«باید انقلاب اسلامی در تمام دانشگاه‌های سراسر ایران به وجود آید. تا اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غرب‌اند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی.» روزنامه اطلاعات ۶ فروردین ۱۳۵۹ ص ۴
معلوم نیست سروش که به دریافت حکم از سوی خمینی «افتخار» می‌کند چگونه منکر رسالت اصلی «ستاد انقلاب فرهنگی» منتخب خمینی می‌شود؟
خمینی در حکم خود به اعضای منتخب ستاد انقلاب فرهنگی به صراحت مسئولیت انتخاب اساتید را به عهده‌ی این ستاد گذاشته است:

«از بین اساتید مسلمان و كاركنان متعهد و دانشجویان متعهد با ایمان و دیگر قشرهای تحصیلكرده ، متعهد و مومن به جمهوری اسلامی دعوت نمایند تا شورایی تشكیل دهند و برای برنامه ریزی رشته های مختلف و خطمشی فرهنگی آینده دانشگاهها، بر اساس فرهنگ اسلامی و انتخاب و آماده سازی اساتید شایسته متعهد و آگاه و دیگر امور مربوط به انقلاب آموزشی اسلامی اقدام نمایند.
صحیفه‌‌ی نور جلد ۱۲ صفحه‌ی ۴۳۱

سروش یکی در میان یادش می‌رود چه گفته و همچنان ضد و نقیض صحبت می‌کند. او می‌نویسد:
«گرچه پاكسازی‌ها عزلا‌ و نصبا و قانونا به ما ربطی نداشت، من غایت جهد خود را برای دستگیری از افتادگان می‌كردم. یك قلم بگویم كه از ستاد انقلا‌ب فرهنگی خواستند كه همه دانشجویان توده‌ای، از مبتدی تا منتهی را از دانشگاه اخراج كند. احتجاج ما سود نداشت. ما كه مصلحت را در این امر نمی‌دانستیم پناه به آقای خامنه‌ای و سپس آقای هاشمی بردیم. و آقای هاشمی بود كه توانست رای را برگرداند و به توده‌ای‌ها اجازه دهد تا تحصیلشان را به پایان ببرند. در این باب بیش از این نمی‌گویم چون اصل شبهه را روا نمی‌دانم. آنكه برای توده‌ای‌ها چنین می‌كند با غیرتوده‌ای‌ها چه خواهد كرد؟ به هر حال شاید همین ایستادگی در برابر حكم اخراج توده‌ای‌‌ها بود كه باعث شد روند اخراج‌ها، اگر هم صورت گرفت كه صورت گرفت از مسیری خارج از ستاد انقلا‌ب فرهنگی انجام پذیرد.»
http://emruz.info/ShowItem.aspx?ID=8511&p=1

به همین چند جمله دقت کنید. این آشفته گویی‌ها چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ او می‌گوید «پاكسازی‌ها عزلا‌ و نصبا و قانونا به ما ربطی نداشت» اما یک خط پایین تر می‌‌گوید:‌ « از ستاد انقلا‌ب فرهنگی خواستند كه همه دانشجویان توده‌ای، از مبتدی تا منتهی را از دانشگاه اخراج كند»
اگر پاکسازی‌ها ربطی به ستاد انقلاب فرهنگی نداشت چرا از ستاد انقلاب فرهنگی خواستند تا دانشجویان توده‌ای را اخراج کند؟ آیا از ستاد انقلاب فرهنگی نخواستند که دانشجویان وابسته به دیگر گروه‌های سیاسی را هم اخراج کند؟ ستاد در رابطه با آن‌ها چه کرد؟ در سال‌های ۵۹- ۶۱ برای مقامات امنیتی و اطلاعاتی اولویت با اخراج دانشجویان وابسته به کدام جریان‌ سیاسی بود؟

سروش و امثال او نیز تلاش می‌کنند برای اعمال خود مشابهی پیدا کنند و به همین منظور وی دست روی دکتر محمد ملکی یکی از خوشنام‌ترین افراد سیاسی داخل کشور می‌گذارد و داستان تصفیه دکتر سیدحسین نصر را پیش می‌کشد تا به این ترتیب بگوید که مسئله‌ی تصفیه استادان کاری مسبوق به سابقه است و ضمن لوث کردن موضوع آن را عارضه‌ای ایرانی قلمداد کند. سروش می‌گوید:

«در مورد آقای محمد ملكی هم باید بگویم متاسفم كه ایشان هنوز اخراج دكتر نصر را از دانشگاه توجیه می‌كند. من كاری به آنكه چه كسی این كار را كرد، ندارم»

http://www.ham-mihan.org/Released/86%2D03%2D20/366.htm

دکتر ملکی پاسخ سروش را به خوبی داده و متذکر می‌شود که این نمک به حرامی را مرتضی مطهری استاد سروش که ریاست شورای انقلاب را به عهده داشت انجام داد. لازم به توضیح است که مطهری دوست و همراه قدیمی سید حسین نصر بود و او به واسطه‌ی رابطه‌ی نزدیکی که با دربار پهلوی داشت مطهری را به عضویت انجمن سلطنتی فلسفه درآورد و پاداشش را پس از پیروزی انقلاب با اخراج از دانشگاه گرفت. حداد عادل نیز شاگرد و دلداده دکتر سید حسین نصر بود، البته آن‌موقع حداد کاره‌ای نبود و تنها در رادیو سمتی داشت و جست و خیز می‌کرد. بنیان‌های فکری نصر و دیدگاه حاکم بر کشور آن‌قدر نزدیک است که مصباح یزدی در سفر به آمریکا به خانه‌ی او رفته و دکتر سید حسین نصر میزبان او می‌شود. به نوشته‌های سایت سروش در این رابطه رجوع کنید.
http://www.drsoroush.com/Persian/News_Archive/P-NWS-Nasr.html

دکتر ملکی می‌‌گوید:

« قصه اخراج دكتر نصر و همدلی جدید عده‌ای از اصلاح‌طلبان حکومتی با سلطنت‌طلبان اسلامی! در جستجوی علت اخراج ایشان و نقش اینجانب در این مسأله نیز كشف جدید است كه فرصت‌طلبان اصلاحاتی برای توجیه اشتباهات تاریخی خود به آن دست یافته‌اند. دكتر سروش نیز كه به تازگی با دكتر نصر دست به یقه‌ی كلامی شده بود، توضیحات اینجانب را «توجیه» خوانده است. اگرچه اخراج دكتر نصر به بنده ارتباطی نداشت و دستور و تصمیم‌گیری شورای انقلاب به ریاست دوست دكتر نصر - جناب آقای مطهری – بود، لیكن ماهیت اخراج ایشان نیز با تصفیه استادان و دانشجویان در انقلاب فرهنگی ،كه بنده با آن مخالف بودم، كاملاً متفاوت بود. ..؟»
http://www.asre-nou.net/1386/tir/2/m-maleki.html
برگزیده ای از نوشته های ایرج مصداقی