Pages

Monday, March 15, 2010

شهيد قيام، مصطفى كريم بيگى، با آزادگى رفت و با مردانگى جانش را از دست داد




مادر شهيد قيام روز عاشورا، مصطفى كريم بيگى، گفت: قاتل فرزند من شناسايى شده است و خود آقايان بهتر مىدانند کيست اما من نمىخواهم که او را بياورند و اعدام کنند. … . مهم کسى است که دستور کشتن مردم را صادر کرده؛ او بايد مجازات شود.
مصطفى كريم بيگى از شهيدان قيام روز عاشوراست كه بوسيله گلوله‌يى كه به پيشانى او خورده و از بالاى پل كالج به پايين پرت شده بود؛ به شهادت رسيد.

به گزارش رسانه‌هاى خبرى مادر مصطفى كريم بيگى درباره فرزندش گفت:
«او براى اعتراض به کشتن جوانان مردم (به تظاهرات) رفته بود. (او) از 18تير ده سال پيش هميشه در اعتراضات شرکت مىکرد؛ بعد از انتخابات هم در تمام اعتراضات حضور داشت. مىگفت… اجازه نخواهيم داد خون جوانان مردم پايمال شود. هميشه مىگفت معلوم نيست چقدر بايد خون ريخته بشود تا بچههاى ما در آينده بتوانند در آزادى زندگى کنند. مدام به من مىگفت که اگر او را بازداشت کردند جلوى زندان اوين نروم. حتى مىگفت: 'گريه و زارى تو پيش ماموران بهخاطر من بدترين شکنجه براى من است. حتى اگر مرا کشتند هم نيا و التماس نکن، زارى نکن، سرت را بالا بگير و نگذار بهخاطر گريهها و التماسهاى تو من شکنجه شوم چون اين بدترين شکنجه است براى من و… '
باور کنيد من هم در 14روز حتى يکبار هم جلوى اوين نرفتم هميشه پدرش مىرفت و با اينکه قلبم پر مىکشيد اما نرفتم.»

مادر شهيد مصطفى كريم بيگى در مورد شقاوتهاى رژيم آخوندى طى 14روزى كه از پسرش بىخبر بود، مىگفت هر شب بين ساعت دو و نيم تا سه نيمهشب تلفن زنگ مىخورد و سکوت بود و گاهى صداى نفس نفس زدن کسى مىآمد. من و همسرم خيال مىکرديم پسرم تماس گرفته و اجازه صحبت به او نمىدهند و از خوشحالى گريه مىکرديم که او زنده است.

وى اضافه كرد:
«مصطفى 6دى ماه شهيد شد و 21دى ماه ما او را شناسايى کرديم و 23دى هم شبانه او را به خاک سپرديم. يک سوراخ در سمت چپ پيشانى پسرم بود و او را کالبد شکافى کرده بودند و از گردن تا زير ناف او را دوخته بودند. قلب و کليه و بقيه اعضاى بدن را هم برداشته بودند.»

مادر مصطفى كريم بيگى گفت:
«وقتى فردى که قرآن مىخواند رفت توى قبر و زير سر مصطفى را گرفت دستش پر از خون شد و گريه کنان بيرون آمد و رفت و فرد ديگرى آوردند. چگونه ممکن است بچه من که 6دى شهيد شده به يکباره در 23دى اين همه خون از زير سرش سرازير شود؟»

مادر شهيد سرفراز قيام گفت:
«مصطفى من با آزادگى رفت و با مردانگى جانش را از دست داد. من سربلند هستم و با افتخار مىگويم که بچهام با سربلندى و براى آزادگى شهيد شد بهخاطر مردمش و بهخاطر وطنش.»